ترس از مذاکره نیست، از شیوه ی آن می ترسیم
« یک عده یه ظاهر شعار می دهند ولی بزدل سیاسی هستند و تا حرف مذاکره پیش می آید می گویند ما می لرزیم. به جهنم؛ بروید یک جای گرم پیدا کنید. خداوند شما را ترسو و لرزان آفریده است » ( رئیس جمهور روحانی. مردادماه ۱۳۹۳ )
ترس دارم. لرز هم گاهی. هوا که گرم است. حداقل اینجا. جنوب کشور است و گرمای زبان زدش ...
لرزش را، معلول هراسِ از مذاکره بیان می کنند.
اما، نه ؛
هراس از مذاکره نیست، چه بسا که در این سی و اندی سال هم نبوده، چه در خلال موضع و چه در فریضه ی عمل.
مگر نه اینکه این همه سال، مذاکره شد و گفت و گو؟!
طرف مقابل را نمی دانم؛ اما برای این ملت، هیچ وقت اصل مذاکره ایراد نداشته و نخواهد داشت.
ترس هم اگر بوده و هست، از شیوه ی مذاکره بوده. ترسی که هست، از سبک مذاکره تان می باشد.
ترس این ملت از آن روند انتخاب شده در مذاکره است، که حتی سینه چاکان ۲۴ خرداد ۹۲ هم این روز ها مردد هستند در حمایت از آن !
ترسی که هست از تکرار تاریخ و بازسازی امثال پاریس و سعد آبادی است که در کتابتان هم یادآور آن شده اید!
ترس این مردم از نتایج اولیه تان است که زین پس، همین لفظ مذاکره نیز، لرزش آور شده است.
نتایج دستاورد اولیه دیپلمات ها را دیده ایم که ترس از نتایج نهایی به سراغمان آمده!
پیشنهاد رفتن به مکان گرم را دادید؛ غافل از اینکه برخی پلمب ها آنقدر سرد است که مکان گرم در خورشان یافت نمی شود ...
آنگونه که، سردیِ خیانتِ هسته ای اصلاحاتی ها، با چندین جشن هسته ای و تلاش های مقدس دانشمندانش، گرم شد؛ این نیز ...
ترسمان از مذاکره نیست، از دولت های کذب و بد عهدی است که در برابرمان نشسته اند.
ترسمان از این است که برچسب های " باهوش " و " با ادب " تان نصیب باراک می شود و " بی سواد " و " متحجر " و " بی شناسنامه " را حواله ی خودی ها می کنید !
نهایتاٌ؛
ترسمان این بود که بازداری از بهشت اجباری، نتیجه اش هدایت الزامی به جهنم شود، که فی الواقع یقین حاصل آمد !