قلب اقتصادی لندن جدا می شود
درباره اهمیت مساله استقلال اسکاتلند از بریتانیای کبیر، مطالب زیادی نوشته شده و بحثهای زیادی پیرامون آن صورت گرفته است. این مساله تا جایی حاد و حیاتی است که حتی پای چهرههای مشهور (سلبریتی) عرصههای هنر و ورزش را به میان آورده است. «جوان کتلین رولینگ»، نویسنده معروف مجموعه محبوب «هری پاتر» که هم اکنون نیز ساکن اسکاتلند است، یک میلیون پوند به ستاد مخالفان جدایی اسکاتلند از بریتانیا کمک مالی کرده است. «الکس فرگوسن»، سرمربی افسانهای منچستر یونایتد هم مخالفت خود را با استقلال اسکاتلند اعلام کرده است. اکثر بازیگران، خوانندگان و ورزشکاران معروف انگلیسی هم نسبت به این همهپرسی واکنش نشان دادهاند و نظر خود را درباره رای مثبت یا منفی به آن اعلام کردهاند.
«دفتر کار رسمی نخستوزیر و مرکز دولت پادشاهی در کشور بریتانیا»
اما راز اهمیت «ادینبورگ» برای «لندن» چیست؟ آیا صرفا جدا شدن بخشی از خاک بریتانیا و تاثیرات روانی آن بر منافع ملی انگلستان سبب شده تا همه مقامات کاخ باکینگهام و «خانه شماره ۱۰ داونینگ استریت» اینچنین سراسیمه به فکر جلب نظر اهالی اسکاتلند بیفتند؟
پاسخ به این سوال را باید در دو بخش جستجو کرد. مشخص است که از لحاظ بینالمللی، ترک برداشتن اتحاد سلطنتی بریتانیا به عنوان یکی از آخرین بازماندههای این نوع حکومت در جهان میتواند تبعات سیاسی و روانی فراوانی برای لندن در جهت منفی داشته باشد. این مساله میتواند دامنه آتش جداییطلبی و استقلال خواهی را در سراسر اروپا شعلهور کند و ساکنین ایرلند شمالی، ولز، کاتالونیا و بسیاری دیگر از مناطق جنجالی قاره سبز را برای جدایی از حکومت مرکزیشان، تهییج و تشویق کند.
همچنین نمیتوان منکر شد که کوچک شدن سرزمین بریتانیا قطعا از ابهت جهانی و تاثیرگذاری بینالمللی این کشور خواهد کاست وشان دیپلماتیک آن را کاهش خواهد داد؛ چرا که جدایی اسکاتلند برای لندن به معنی از دست دادن ۳۲ درصد خاک بریتانیا است. همچنین اسکاتلند ۸. ۳ درصد از جمعیت بریتانیا را در خود جای داده است.
با این حال، این همه ماجرا نیست. لندن هنوز هم به واسطه تسلط معنوی بر کشورهایی نظیر استرالیا و کانادا میتواند در رقابتهای دیپلماتیک بینالمللی، برگهای زیادی برای بازی کردن داشته باشد اما موضوعی که بیشتر از همه سبب وحشت مقامات انگلیسی شده، مساله ذخایر نفتی این کشور و دسترسی آن به منابع سنتی انرژی مانند نفت و گاز است.
نفت خام «برنت» یکی از مهمترین مراجع قیمتگذاری نفت خام در بازار بینالمللی است. برنت یک سبد نفتی شامل نفت خام برداشتشده از چهار چاه نفت بریتانیایی و نروژی در دریای شمال میشود و نفتی سبک و شیرین محسوب میشود. برنت مهمترین مرجع قیمت نفت خام در منطقه آتلانتیک است و حدود دو سوم نفت مبادلهشده در بازار بینالمللی بر اساس نفت برنت قیمت گذاری میشود.
«موقعیت جغرافیایی چاههای نفت دریای شمال»
چنانچه رای مردم اسکاتلند به «جدایی از بریتانیا» تعلق گیرد، نفت دریای برنت از حوزهٔ دسترسی انگلستان خارج شده و صرفا به مالک اصلی آن یعنی اسکاتلند تعلق خواهد داشت و این بدانمعنیست که در صورت «رای مثبت اسکاتلندیها» به جدایی از بریتانیا، «انگلستان» به سطح کشورهای شدیدا نیازمند به تامین انرژی از خارج سقوط خواهد کرد.
این مساله میتواند شوک سنگینی به اقتصاد بریتانیا به عنوان یکی از ۱۰ اقتصاد برتر جهان وارد کند؛ چرا که تولید نفت از میزان تولید ناخالص داخلی این کشور کاسته میشود و رتبه بریتانیا در جدول اقتصادهای برتر جهان به شدت سقوط خواهد کرد. این اتفاق یعنی خارج شدن بریتانیا از گردونه مهم و تاثیرگذار اقتصاد بینالملل و به تبع آن، کاسته شدن از قدرت لندن در چانهزنیهای جهانی به دلیل عدم توانایی برای بازیگری در پارادایم اقتصاد سیاسی.
این مساله به کابوس اصلی سران لندن تبدیل شده و سبب شده است تا دولت دیوید کامرون برای جلوگیری از وقوع این جدایی، به آب و آتش بزند؛ چرا که آینده امپراتوری بریتانیا و تاثیرگذاری آن بر سیاست بینالملل در گرو تسلط آن بر منابع انرژی سنتی مانند نفت و گاز است.
از سوی دیگر، اسکاتلندیها به این مساله به عنوان یک فرصت بسیار درخشان برای شکوفایی اقتصاد خود نگاه میکنند. صاحبان بنگاههای اقتصادی کوچک، جدایی از بریتانیا را مثبت ارزیابی میکنند. تلویزیون رسمی اتحادیه اروپا گزارش داده است که «اندرو فیرلی»، سرآشپر رستواران هتلی در گلاسگو با جدایی اسکاتلند از بریتانیا موافق است. وی یکی از ۲۰۰ نفری است که در حمایت از جدایی اسکاتلند از بریتانیا، طوماری را امضا کرده است.
وی میگوید: «فکر میکنیم با استقلال اسکاتلند، اقتصاد ما شکوفاتر و موفقتر خواهد شد؛ فرصتهای بیشتری برای بنگاههای کوچک تجاری در اسکاتلند وجود دارد.»
«اتحادیه اروپا باید آماده پذیرش یک کشور جدید باشد»
به نظر میرسد با استقلال اسکاتلند از بریتانیا، «شاهزاده و گدا»، رمان جاودانه «مارک تواین» در حال بازنویسی است. شاهزادههای انگلیسی باید جای خود را به گداهای اسکاتلندی بدهند تا برای مدتی نامعلوم، طعم زندگی در هراس از دست دادن جایگاه بینالمللی لندن را بچشند و در عوض، اسکاتلندیها میتوانند مدتی را با ثروت هنگفتی که به دست آوردهاند، خوشگذرانی کنند.
با این حال، نباید رفراندوم ۲۷ شهریور را
پایان مناقشات لندن – ادینبورگ دانست؛ چرا که مقامات انگلیسی قطعا به همین
راحتی حاضر به از دست دادن منابع ارزشمند ارزشی دریای شمال نخواهند بود و
حتی در صورت جدایی و استقلال رسمی اسکاتلند از اتحادیه بریتانیا نیز برای
ادامه مدیریت لندن بر این منابع نفتی، برنامهریزی ویژهای خواهند کرد.