شهدای مدافع حرم که ایرانی نبودند + تصاویر
سردار شهيد عليرضا توسلي (افغانستان)
معروف به «ابوحامد» فرمانده شجاع و حماسه آفرين تيپ فاطميون که متشکل از نيروهاي افغانستاني مدافع حرم حضرت زينب (سلامالله عليها) است. در ابتداي دهه فاطميه اول در منطقه «درعا» در سوريه به فيض عظيم شهادت نائل آمد و به ياران شهيدش پيوست. اين رزمنده مورد اعتماد حاج قاسم سليماني که در دوران هشت سال دفاع مقدس نيز در جبهه دفاع از انقلاب اسلامي حضور داشت، در نبرد با داعش وظيفه سازماندهي نيروهاي افغان را برعهده داشت. شهيد توسلي که چندين سال مقيم مشهد مقدس بود، روز شنبه، ۹ اسفند ۹۳، در جريان آزادسازي تپه تلقرين در حومه درعا، بهدست تروريستهاي جبهه النصره به شهادت رسيد. حارس يکي از رزمندگان نبرد سوريه، درباره شهيد ابوحامد فرمانده تيپ فاطميون اينگونه نوشته: «پارسال در موکب حرم حضرت زينب (سلاماللهعليها) داشتم با آقاي خزاعي مکتب صحبت ميکردم. ناگهان حرفش را قطع کرد و داد زد: سلام دلاور! سلام فرمانده! ديدم دويد رفت و مردي را بغل کرد که دستش به گردنش آويزان بود و شبيه برادران افغان بود. بعد آوردش داخل موکب و برايش چاي آورد. مرد هم با تواضع خاصي چاي رو خورد و مثل آدمهاي خجالتي خداحافظي کرد و رفت زيارت. گفتم اين شخص را معرفي کنيد. گفت آقاي توسلي، فرمانده دلاور فاطميون. ميگفت در بزرگياش همين بس که در يک عمليات که چند گردان با هم عمليات کرده و همه گردانها بهجز گردان فاطميون شکست خورده بودند، از حاج قاسم سليماني سوال شد که نبرد را ادامه بدهيم يا عقبنشيني کنيم. حاج قاسم پاسخ جالب توجهي داده و پرسيده بود: آقاي توسلي در عمليات هست؟ پاسخ شنيده بود: بله بهعنوان فرمانده گردان فاطميون عمل ميکند. حاج قاسم پاسخ داده بود: پس ادامه بدهيد که انشاءالله پيروزيد.»
شهيد ابراهيم رضايي (افغانستان)
وي اهل ولايت ميدان در افغانستان است و چند سال پيش به ايران مهاجرت کرده بود و با پدر و مادرش زندگي مي کرد. نماز پيکر شهيد ابراهيم رضايي را آيتالله سعيدي، توليت حرم کريمه اهل بيت (سلاماللهعليها) برپا کرد و سپس پيکر اين مدافعان حرم حضرت زينب (سلاماللهعليها) براي دفن به بهشت معصومه (سلاماللهعليها) انتقال يافت و در قطعه ويژهاي بهنام شهداي مدافع حرم در کنار قطعه شهداي گمنام به خاک سپرده شد. او از مهاجران افغانستان ساکن قم بود که براي دفاع از حرم حضرت زينب (سلاماللهعليها) به کشور سوريه عزيمت کرده بودند و در درگيري با وهابيون تکفيري به شهادت رسيد.
جهاد مغنيه (لبنان)
او همانطور که براي مقاومت، يک همسنگر و دوست بود، براي بسياري از مبارزان لبناني مانند يک برادر بود. همانگونه که يادگار عماد مغنيه، جهاد مغنيه براي سيدحسن نصرالله چون يک فرزند محسوب ميشد. اما کينههاي دژخيمان سفاک صهيونيست، اين جوان را که از طلايهداران نسل جوان مقاومت بود، به ديدار پدرش رهسپار کرد تا جهاد مغنيه در مسير جهاد الهي، به مقام شهادت نائل آيد. پسر شهيد عماد مغنيه بههمراه پنج تن ديگر از نيروهاي حزبالله لبنان که نام شهيد اللهدادي هم در ميان آنها ديده ميشود در حمله هوايي نظاميان متجاوز رژيم صهيونيستي به سوريه، شهيد شدند. اين نيروهاي مجاهد حزبالله هنگام بازديد از شهر مزرعه الامل در منطقه قنيطره، هدف حمله موشکي بالگرد دشمن صهيونيستي قرار گرفتند و به شهادت رسيدند. جهاد مغنيه، آخرينبار در ايران در کنار سردار سرلشکر حاج قاسم سليماني مشاهده شد و همانجا بود که يادگار حاج رضوان در حلقه دوستان پدرش و حاميان مقاومت قرار گرفت. کلام پرحرارت جهاد مغنيه که در سخنرانيهايش در جمع مردم لبنان بيان شده بود، يادآور پدر او حاج رضوان بود که رشادتهاي پدر را مقابل ديدگان ظاهر ميساخت. جهاد هميشه افتخار ميکرد که زير پرچمي است که امام (ره) در سال ۵۷ و در ايران آن را بلند کرده است. عشق و علاقه اين جوان ۲۵ ساله به مقام معظم رهبري مورد توجه همگان بود تا اينکه شربت شيرين شهادت را نوشيد. پيکر جهاد مغنيه در بيروت، کيلومترها دورتر از ايران تشييع شد و کنار مزار پدرش در آرامگاه مشهور حزبالله لبنان در جنوب بيروت دفن شد.
شهيد ذوالفقار عزالدين (لبنان)
در خواب ديد که سرش گوش تا گوش بريده ميشود. با ترس از خواب بيدار شد ولي دوباره به خواب رفت. اينبار مولاي ما امام حسين (عليهالسلام) را ديد که در خواب به او ميگويد: «عزيز من سر تو را خواهند بريد همانطور که بر سر من در واقعه کربلا گذشت اما دردي حس نخواهي کرد چون فرشتگان از هر طرف تو را در بر خواهند گرفت». وقتي ذوالفقار بيدار شد اين خواب را براي دوستانش تعريف کرد و آنها به نوبه خود بعد از شهادتش به خانوادهاش خبر دادند. اما چيز عجيب آنکه مادر شهيد ذوالفقار يک روز قبل از شهادتش خواب ديد که حضرت زينب (سلاماللهعليها) پيشاپيش يک نعش سفيد و نوراني که بر دست فرشتگان است راه ميرود. يکي از دستهاي شهيد هم قطع شده بود. شهيد ذوالفقار عزالدين بهدست سلفيهاي سوريه به شهادت رسيد و در حال حاضر بدنش هنوز هم در دست اين اشقياست. آنها بعد از آنکه سرش را از تنش جدا کردند بهکار فجيع خود افتخار کردند و خواستند نام حضرت زهرا (سلاماللهعليها) که بر سينه شهيد نقش بسته بود را با خنجرهاي خود از بين ببرند.
شهيد محمدعلي الرباعي (لبنان)
نام ديگر محمدعلي، ابوذر بود که وابسته به مقاومت اسلامي لبنان حزبالله بوده و در سوريه به شهادت رسيده است. ديگر نزديک به سه سال است که دشمنان تکفيري و وهابي بهنام اسلام، تيشه برداشته و بهجان مسلمانان افتادهاند. رزمندگان اسلام از هر جا که توانستهاند خود را به اين سرزمين رسانده و مردانه از ساحت مقدس عقيله بنيهاشم، زينب کبري (سلاماللهعليها) دفاع کردهاند. در اين مدت شهداي زيادي جانشان را دادهاند که شهيد محمدعلي الرباعي (اباذر) يکي از همين شهداست.
وي در دو خط وصيتنامهاش اينطور نوشته است: «وصيت ميکنم مرا در روضه الشهيدين (گلزار شهداي حزبالله) دفن کنيد و تا بعد از ساخت حرم ائمه بقيع (عليهمالسلام) سنگ قبر روي قبرم نگذاريد.»
نجيب الله ميرزايي (افغانستان)
گردان فاطميون متشکل از شيعيان افغانستان در کنار گردانهاي کتائب اهلالحق، خدامالعقيله، ذوالفقار و اباالفضلالعباس از زمان آغاز بحران سوريه، دفاع از حرم حضرت زينب و حضرت رقيه (سلاماللهعليهما) بقاع متبرکه و مناطق شيعهنشين سوريه را بهعهده گرفتهاند. تاکنون شهداي بسياري از برادران افغان شهيد شدهاند و حتي در بهشت معصومه قم، قطعهاي را براي شهداي مدافع حرم اختصاص دادهاند. نجيبالله ميرزايي که در اين سالها پدر و مادرش را از دست داده بود با خواهر و برادرش زندگي ميکرد. نجيبالله يکي از مدافعين حرم حضرت زينب (سلاماللهعليها) است که در سوريه به شهادت رسيدند. آيتالله سعيدي، امامجمعه قم و توليت آستان مقدس حضرت معصومه (سلاماللهعليها) بر پيکر اين شهيد والامقام نماز خواند و همچنين سردار مهدوينژاد، فرمانده سپاه حضرت عليبنابيطالب (عليهالسلام) استان قم و جمعي از طلاب و مردم شهيدپرور قم نيز در مراسم خاکسپاري شهيدان شرکت کردند. اين شهيد از مهاجران افغان بوده و در ايران سکونت داشت و در درگيري با وهابيون تکفيري و سلفي به شهادت رسيد.
سيدعلي حسيني (افغانستان)
ماجراي عشق و ارادت و علاقه افغانستانيها، هموطنان سالهاي دور و رفيقان اين سالهاي ايرانيها به امام خميني (ره)، ماجراي دنبالهداري است. روزگاري در سالهاي ابتدايي انقلاب ايران، در حکومت کمونيستي وقت افغانستان، جرمي به نام «خمينيست بودن» به دايره لغات جرايم حقوقي حکومت، اضافه شد. چيزي در حدود ۵۰۰ افغانستاني عاشق امام به جرم «خمينيست بودن» محاکمه و اعدام شدند و جالب اينجاست که در فهرست شهداي حکومت کمونيستي، نام شماري از دانشآموزان دبيرستاني نيز به اتهام طرفداراي حضرت امام نشر شده است و روزگاري افغانستانيهايي که ميهمان ايرانيها شده بودند با مشاهده شروع تهاجم نظامي عليه ايران از سوي صدام، به پا خاستند و به جبهههاي جنگ شتافتند و چيزي قريب به ۲۰۰۰ شهيد افغانستاني تقديم ايران کردند. چندي پيش قرار بود پيکر پاک اين شهيد تشييع شود که ظاهرا به دلايلي به تاخير افتاد و نهايتا در قم با حضور خيل عاشقان تشييع شد. سيدعلي حسيني، يک دختر دو ساله داشت و هنگام شهادت، ماه دومي بود که در سوريه حضور داشت.
حمزه علي ياسين (کانادا)
شايد باورمان نشود اما عشق و علاقه به سيدالشهدا مختص به کشور ايران و اطراف آن نيست. حمزه يکي از آنهاست که در شهر مونترال کانادا در ۲۷ ژانويه ۱۹۹۴ ميلادي بهدنيا آمد. شهر مونترال، دومين شهر بزرگ کشور کانادا پس از پايتخت اين کشور است که در شرق کانادا و جنوب غرب استان کبک قرار گرفته است. اين شهر بهدليل وجود تعداد قابل توجه مهاجر ايراني و لبناني، داراي شيعيان زيادي است. خانواده او اصالتا از اهالي روستاي عباسيه، واقع در جنوب لبنان هستند و از اقوام همسر دبيرکل حزبالله بهشمار ميروند.
حمزه چند سال قبل به لبنان برگشت و به عضويت حزبالله لبنان درآمد. با آغاز جنگ عليه تروريستهاي وهابي در سوريه، حمزه جهت شرکت در جنگ براي دفاع از حرم مطهر حضرت زينب کبري (سلاماللهعليها) عازم اين کشور شد و در ۲۵ جولاي ۲۰۱۴ ميلادي و در ۲۰ سالگي، نداي هل من ناصر ينصرني سيدالشهدا را لبيک گفت و در اين جهاد مقدس به شهادت رسيد. پيکر مطهر اين شهيد بزرگوار در موطن پدرياش به خاک سپرده شد.