آقایان! این شهید است نه مومیایی
کاش حضرات کمیته جستجوی مفقودین قبل از اینکه از پیکر شهدا بهرهبرداری کنند به دنبال ارائه و توضیح سند بهتری میگشتند، نه اینکه پیکر یک شهید عاملی برای اثبات حقانیت آقایان شود.
به گزارش شیرازه به نقل از فارس، مدتی است از کشف پیکر مطرح 270 شهید دوران مقدس در خاک عراق می گذرد. البته
این بار با دفعات قبل کمی آمدن این عزیزان متفاوت بود و با اعلام سردار
باقر زاده مبنی بر اینکه 175 نفر از آنها غواصان و خط شکنانی بودند که در
عملیات کربلای چهار اسیر شده و توسط بعثی ها زنده بگور شدند تمام آحاد مردم
از هر گروه و تفکری که بودند به نوعی در صفحات مجازی اعم از صفحات خصوصی
خود و یا اشاره به این موضوع در مصاحبههایشان سعی در ابراز احترام به این
فرزندان حضرت خمینی(ره) کردند.
اعلام این خبر باعث شد عده ای از معاندان نظام اسلامی که از رسانه های بیگانه خط می گرفتند و بنابر سوابقشان خود از دشمنان عقیدتی و حتی شخصی این فرزندان ملت هستند و رسانه های آنها در طول جنگ از پشتیبانان جدی رژیم صدام بودند فریاد دادخواهی سر بدهند که ای وای این ها مظلوم بودند و باید فرماندهان آنها محاکمه می شدند.
عده ای هم از دوستان داخلی که از قضا خود نیز در دوران جنگ مسئولیت ها و فرماندهی هایی به عهده داشتند از مبنا این اتفاق را که 175 نفر بدین شکل اسیر و زنده بگور شوند را با واقعیت مخالف دانستند.
سردار باقر زاده دیروز بعد از چند هفته که از این موضوع می گذشت طی یک نشست خبری از خبرنگاران دعوت کرد تا برای روشن شدن برخی از ابهامات در این موضوع دلایلی ارائه کرده و توضیحاتی بدهد.
در این نشست موضوعی که برای همه جالب توجه بود نشان دادن پیکر مطهر یکی از آن شهدا بود برای اینکه همه ببینند سردار درست گفته و این شهدا دست بسته بودند.
نکته ای که بهانه نوشتن این مطلب شد احساس بی احترامی بود که ما نسبت به ساحت پیکر این شهید کردیم. از گذشته ها تا کنون در مورد احترام به پیکر انسانی که فوت میکند جدای از اینکه در دنیا چه کرده مطالب فراوانی که هم سازگاری با عرف داشت و هم با شرع شنیده و البته گاها دیده بودیم. می گویند وقتی کسی فوت کرد باید روی صورتش را پوشاند و حتی نبش قبر به جز در مواقع نادر از کارهای حرام است.
حرکتی که دیروز در معراج شهدا صورت گرفت حرکتی به دور از شأن یک شهید و عرف مورد قبول عامه مردم با هر اعتقادی در مورد پیکر انسان تازه گذشته(این شهیدی که دیروز رونمایی شد 3000 سال پیش در هگمتانه دفن نشده بود بلکه کمتر از 30 سال قبل به شهادت رسیده و هنوز کسان او زنده و موجود هستند گرچه هویت شهید شناخته نشده) بود آن هم به این خاطر که بخواهیم از او به عنوان سندی برای ارائه درستی صحبت هایمان استفاده کنیم.
انجام این کار اگر برای اقناع بیهوده گویی های یک عده خارج نشین معاند است، به نظر عقلی و منطقی نمی آید زیرا تحلیل آنها محلی از اعراب ندارد. (طرفه اینکه آنها در اصل قضیه هیچ شکی وارد نکرده بودند). یا اگر قرار بود به شبهاتی که در داخل توسط دلسوزان داخلی که بخشی از آنان رزمندگان دفاع مقدس نیز می باشند مبنی بر اینکه چنین اتفاقی یعنی زنده بگوری 175 شهید نمی تواند درست باشد، هم پاسخ داده شود باز نباید ما اینگونه از پیکر مطهر تازه گذشته یکی از فرزندان این ملت که بی شک از اولیای خدا نیز محسوب می شود به شکل ابزاری و به صورت یک اثر موزه ای و فسیل شده مثلا مانند مرد نمکی رونمایی گردد.
کاش حضرات کمیته جستجوی مفقودین قبل از اینکه از پیکر یک شهید مانند رونمایی از چند کتاب پرده برداری می کردند تا حرفشان را ثابت کنند به دنبال ارائه و توضیح سند بهتری می بودند که اینگونه یک شهید که معلوم نیست خانواده اش از انجام چنین کاری راضی باشند یا نه عاملی برای اثبات حقانیت آقایان شود.
ضمن اینکه آقای باقرزاده اصل موضوعی را که چند هفته رویش تبلیغ می شود یعنی زنده به گور شدن همه 175 نفر را هم رد کرده اند.
کاش لااقل اینقدر معرفت در دوستان ما وجود داشت که روی صورت این شهید عزیز را می پوشاندند، همان کاری که اگر کسی در خیابان تصادف کند بی سواد ترین مردم با آنکه او را نمی شناسند انجام می دهند.
اعلام این خبر باعث شد عده ای از معاندان نظام اسلامی که از رسانه های بیگانه خط می گرفتند و بنابر سوابقشان خود از دشمنان عقیدتی و حتی شخصی این فرزندان ملت هستند و رسانه های آنها در طول جنگ از پشتیبانان جدی رژیم صدام بودند فریاد دادخواهی سر بدهند که ای وای این ها مظلوم بودند و باید فرماندهان آنها محاکمه می شدند.
عده ای هم از دوستان داخلی که از قضا خود نیز در دوران جنگ مسئولیت ها و فرماندهی هایی به عهده داشتند از مبنا این اتفاق را که 175 نفر بدین شکل اسیر و زنده بگور شوند را با واقعیت مخالف دانستند.
سردار باقر زاده دیروز بعد از چند هفته که از این موضوع می گذشت طی یک نشست خبری از خبرنگاران دعوت کرد تا برای روشن شدن برخی از ابهامات در این موضوع دلایلی ارائه کرده و توضیحاتی بدهد.
در این نشست موضوعی که برای همه جالب توجه بود نشان دادن پیکر مطهر یکی از آن شهدا بود برای اینکه همه ببینند سردار درست گفته و این شهدا دست بسته بودند.
نکته ای که بهانه نوشتن این مطلب شد احساس بی احترامی بود که ما نسبت به ساحت پیکر این شهید کردیم. از گذشته ها تا کنون در مورد احترام به پیکر انسانی که فوت میکند جدای از اینکه در دنیا چه کرده مطالب فراوانی که هم سازگاری با عرف داشت و هم با شرع شنیده و البته گاها دیده بودیم. می گویند وقتی کسی فوت کرد باید روی صورتش را پوشاند و حتی نبش قبر به جز در مواقع نادر از کارهای حرام است.
حرکتی که دیروز در معراج شهدا صورت گرفت حرکتی به دور از شأن یک شهید و عرف مورد قبول عامه مردم با هر اعتقادی در مورد پیکر انسان تازه گذشته(این شهیدی که دیروز رونمایی شد 3000 سال پیش در هگمتانه دفن نشده بود بلکه کمتر از 30 سال قبل به شهادت رسیده و هنوز کسان او زنده و موجود هستند گرچه هویت شهید شناخته نشده) بود آن هم به این خاطر که بخواهیم از او به عنوان سندی برای ارائه درستی صحبت هایمان استفاده کنیم.
انجام این کار اگر برای اقناع بیهوده گویی های یک عده خارج نشین معاند است، به نظر عقلی و منطقی نمی آید زیرا تحلیل آنها محلی از اعراب ندارد. (طرفه اینکه آنها در اصل قضیه هیچ شکی وارد نکرده بودند). یا اگر قرار بود به شبهاتی که در داخل توسط دلسوزان داخلی که بخشی از آنان رزمندگان دفاع مقدس نیز می باشند مبنی بر اینکه چنین اتفاقی یعنی زنده بگوری 175 شهید نمی تواند درست باشد، هم پاسخ داده شود باز نباید ما اینگونه از پیکر مطهر تازه گذشته یکی از فرزندان این ملت که بی شک از اولیای خدا نیز محسوب می شود به شکل ابزاری و به صورت یک اثر موزه ای و فسیل شده مثلا مانند مرد نمکی رونمایی گردد.
کاش حضرات کمیته جستجوی مفقودین قبل از اینکه از پیکر یک شهید مانند رونمایی از چند کتاب پرده برداری می کردند تا حرفشان را ثابت کنند به دنبال ارائه و توضیح سند بهتری می بودند که اینگونه یک شهید که معلوم نیست خانواده اش از انجام چنین کاری راضی باشند یا نه عاملی برای اثبات حقانیت آقایان شود.
ضمن اینکه آقای باقرزاده اصل موضوعی را که چند هفته رویش تبلیغ می شود یعنی زنده به گور شدن همه 175 نفر را هم رد کرده اند.
کاش لااقل اینقدر معرفت در دوستان ما وجود داشت که روی صورت این شهید عزیز را می پوشاندند، همان کاری که اگر کسی در خیابان تصادف کند بی سواد ترین مردم با آنکه او را نمی شناسند انجام می دهند.
نظرات بینندگان