حاشیه نگاری یک دانشجوی شیرازی از دیدار با رهبری:
وقتی حسینیه آروم شد من داد زدم که «آقا» بعد از افطار ادامه می دیم!/ لبخند معنادار آقا و ترک ناگهانی جلسه از سوی یک مسئول!
اقا موقع دستبوسی به دبیر انجمن 3 بار گفتن خیلی خوب بود و به دبیر جنبش هم گفتن طیبه الله انفاسکم، این دوجمله متفاوت ترین تاییدات آقا بود.
به گزارش شیرازه،
عصر روز گذشته صدها نفر از دانشجویان دانشگاههای کشور با رهبر معظم انقلاب
دیدار کردند. در این دیدار رمضانی کم سابقه که حدود 5 ساعت به طول انجامید
تعدادی از دانشجویان به نمایندگی از تشکل های دانشجویی انتقادات و
پیشنهادات خود را مطرح کردند. در این دیدار صمیمی، دانشجویان افطار را
میهمان رهبر انقلاب بودند. مجتبی رئیسی از فعالین دانشجویی دانشگاه آزاد
شیراز در مورد حاشیه های این مراسم می نویسد:
- پشت گیت اول بودیم که چند تن از اصلاح طلبان تند دانشگاهمون رو دیدم، با برخیشون قبلا مناظره کرده بودم، از صف جلو زدن و اومدن اول صف! وقتی با اعتراض بقیه مواجه شدن جواب میدادن ما حق الناسش رو گردن میگیریم!
- دومین سخنران دبیر جامعه بود، خیلی بیشتر از وقتش صحبت کرد، وقتی به یادداشتهای پیاپی" وقت تمامه"! بی توجهی میکرد مجری برنامه ب همراه یکی از مسولان نهاد که کنار مجری بود با خودکارشون میزدن توی مچ پای سخنران که یعنی آقا تمومش کن! اون هم ول کن نبود و همینجور ادامه میداد! کار به جایی رسید که فکر کنم اگر یک جمله دیگه ادامه میداد مجری پاشو میکشید!
نماینده بسیج متنش رو خیلی خوب و حماسی خوند، در بین صحبتهاش مدام با احسنت احسنت بچه ها تشویق میشد، تیکه ی آخر صحبتهاش درباره صلح حسنی بود و اینکه چرا مردم ما رو با امت امام حسن مقایسه میکنید؟! من صف اول روبروی آقا بودم و فاصله ام تا آقا حدود 2-3متر بود، وقتی اینا رو میگفت لبخند ملیح رضایت بخشی بر لبان اقا نقش بست!
- از یادداشت برداری آقا از صحبتها میشد فهمید که کدوم بخش صحبتها توجهشون رو جلب کرده! چند تشکل درباره هسته ای صحبت کردن، دقت کردم آقا هیچ یادداشتی برنداشت! اونجا بود ک حدس زدم احتمالا آقا از هسته ای هیچ نخواهد گفت، همین طور هم شد و اقا گفتن گفتنی ها رو گفتیم!
- دبیر انجمن مستقل خوشتیپ ترین سخنران بود (البته بعد از مجری!) وقتی به تبریک های خواص بعد از لوزان اشاره کرد همه با احسنت احسنت تاییدش کردن، وقتی به توهین های روحانی به منتقدان اشاره کرد نگاهم به سمت حسام الدین آشنا که گوشه ای روی صندلی نشسته بود رفت، با قیافه ای درهم به نقطه ای خیره شده بود! وقتی دبیر انجمن به صحبتهای لاریجانی اشاره کرد و اینکه مسولان میگن رهبری در جریانه ناگاه اقا با شنیدن این جمله لبخند معنا داری زدن! این لبخند آقا خیلی معنا داشت! بنظرم اوج حاشیه های جلسه همین لبخند آقا بود. آشنا بعد از سخنرانی دبیر انجمن کلا مراسم رو ترک کرد رفت!
- نطق جنبش عدالتخواه نسبت به بقیه متفاوت بود، یکی از سوالات جنبش درباره چرایی ورود برخی ائمه جمعه به انتخابات و ... بود ک گویا اقا بعدا موقع دستبوسی به دبیر جنبش گفتن نقدتون درسته از من کسب اجازه نمیکنن! در دو مورد (خلا حضور مسائل مدیریت شهری و مسکن در برنامه ششم) هم که یه جورایی نقد به خود آقا وارد بود دیدم که با دقت از دوتاش یادداشت برداشتند، بعد در صحبتشون هر دو مورد نقد رو تایید کردن و گفتن اگر قبل از ابلاغ برنامه این مطالب رو بهم میرسوندید اصلاحش میکردم ولی حالا هم به گونه ای که بشود ابلاغ میکنیم که جبران بشه (نقل به مضمون) چنین سخنی تابحال سابقه نداشت که آقا نقد یک اتحادیه رو در ابلاغ سیاستهای کلان کشور اینچنین مورد توجه قرار بدهند.
- اقا موقع دستبوسی به دبیر انجمن 3 بار گفتن خیلی خوب بود و به دبیر جنبش هم گفتن طیبه الله انفاسکم، این دوجمله متفاوت ترین تاییدات آقا بود.
- کسی از سخنرانها چفیه آقا رو نگرفت، فکر کنم از قبل جلسه توجیهشون کرده بودن، بعدا فهمیدم همینجور بوده!
- وقتی اذان شد اقا فقط نیم ساعت صحبت کرده بودن و گفتن بسیاری از مطالبم مونده، چه کنیم؟! همه جواب دادن و آقا متوجه نشدن که کی چی میگه؟ یک لحظه که حسینیه آروم شد من داد زدم که آقا بعد از افطار ادامه میدیم! اقا نگاهی کردن و گفتن بعد از افطار که سخت میشه حالا بریم افطار اگه بشه بعدش ادامه میدیم ( باز نقل به مضمون) بعد از افطار دیگه ترتیب جاها کلا بهم خورده بود، آقا بیشتر صحبتهاشون رو بعد از افطار مطرح کردن، صحبتهایی که البته کلی در حینش خندیدیم و فکر کنم برخیش رو صدا و سیما پخش نکنه! آخر جلسه یک دفعه آقا فرمودن خب دیگه من حقیقتا خسته شدم! و بدون دعاهای معمول جلسه رو ترک کردن، معلوم بود که آقا واقعا خسته شدن، در این سن نزدیک به 4ساعت روی صندلی نشسته بودن.
- در پایان، اینکه آقا بخش زیادی از صحبتشون رو به جزییات راههای جذاب کردن تشکلهای انقلابی برای جذب بدنه دانشجویی اختصاص دادن برای تشکلها خیلی پیام داشت! بنظرم این صحبت اقا هشدار محترمانه ای بود نسبت به کم کاری تشکلها، کم کاری ای ک باعث شده رهبری نظام راسا راههای جذاب کردن کارهای انقلابی رو برای تشکلها تشریح میکنن
- پشت گیت اول بودیم که چند تن از اصلاح طلبان تند دانشگاهمون رو دیدم، با برخیشون قبلا مناظره کرده بودم، از صف جلو زدن و اومدن اول صف! وقتی با اعتراض بقیه مواجه شدن جواب میدادن ما حق الناسش رو گردن میگیریم!
- دومین سخنران دبیر جامعه بود، خیلی بیشتر از وقتش صحبت کرد، وقتی به یادداشتهای پیاپی" وقت تمامه"! بی توجهی میکرد مجری برنامه ب همراه یکی از مسولان نهاد که کنار مجری بود با خودکارشون میزدن توی مچ پای سخنران که یعنی آقا تمومش کن! اون هم ول کن نبود و همینجور ادامه میداد! کار به جایی رسید که فکر کنم اگر یک جمله دیگه ادامه میداد مجری پاشو میکشید!
نماینده بسیج متنش رو خیلی خوب و حماسی خوند، در بین صحبتهاش مدام با احسنت احسنت بچه ها تشویق میشد، تیکه ی آخر صحبتهاش درباره صلح حسنی بود و اینکه چرا مردم ما رو با امت امام حسن مقایسه میکنید؟! من صف اول روبروی آقا بودم و فاصله ام تا آقا حدود 2-3متر بود، وقتی اینا رو میگفت لبخند ملیح رضایت بخشی بر لبان اقا نقش بست!
- از یادداشت برداری آقا از صحبتها میشد فهمید که کدوم بخش صحبتها توجهشون رو جلب کرده! چند تشکل درباره هسته ای صحبت کردن، دقت کردم آقا هیچ یادداشتی برنداشت! اونجا بود ک حدس زدم احتمالا آقا از هسته ای هیچ نخواهد گفت، همین طور هم شد و اقا گفتن گفتنی ها رو گفتیم!
- دبیر انجمن مستقل خوشتیپ ترین سخنران بود (البته بعد از مجری!) وقتی به تبریک های خواص بعد از لوزان اشاره کرد همه با احسنت احسنت تاییدش کردن، وقتی به توهین های روحانی به منتقدان اشاره کرد نگاهم به سمت حسام الدین آشنا که گوشه ای روی صندلی نشسته بود رفت، با قیافه ای درهم به نقطه ای خیره شده بود! وقتی دبیر انجمن به صحبتهای لاریجانی اشاره کرد و اینکه مسولان میگن رهبری در جریانه ناگاه اقا با شنیدن این جمله لبخند معنا داری زدن! این لبخند آقا خیلی معنا داشت! بنظرم اوج حاشیه های جلسه همین لبخند آقا بود. آشنا بعد از سخنرانی دبیر انجمن کلا مراسم رو ترک کرد رفت!
- نطق جنبش عدالتخواه نسبت به بقیه متفاوت بود، یکی از سوالات جنبش درباره چرایی ورود برخی ائمه جمعه به انتخابات و ... بود ک گویا اقا بعدا موقع دستبوسی به دبیر جنبش گفتن نقدتون درسته از من کسب اجازه نمیکنن! در دو مورد (خلا حضور مسائل مدیریت شهری و مسکن در برنامه ششم) هم که یه جورایی نقد به خود آقا وارد بود دیدم که با دقت از دوتاش یادداشت برداشتند، بعد در صحبتشون هر دو مورد نقد رو تایید کردن و گفتن اگر قبل از ابلاغ برنامه این مطالب رو بهم میرسوندید اصلاحش میکردم ولی حالا هم به گونه ای که بشود ابلاغ میکنیم که جبران بشه (نقل به مضمون) چنین سخنی تابحال سابقه نداشت که آقا نقد یک اتحادیه رو در ابلاغ سیاستهای کلان کشور اینچنین مورد توجه قرار بدهند.
- اقا موقع دستبوسی به دبیر انجمن 3 بار گفتن خیلی خوب بود و به دبیر جنبش هم گفتن طیبه الله انفاسکم، این دوجمله متفاوت ترین تاییدات آقا بود.
- کسی از سخنرانها چفیه آقا رو نگرفت، فکر کنم از قبل جلسه توجیهشون کرده بودن، بعدا فهمیدم همینجور بوده!
- وقتی اذان شد اقا فقط نیم ساعت صحبت کرده بودن و گفتن بسیاری از مطالبم مونده، چه کنیم؟! همه جواب دادن و آقا متوجه نشدن که کی چی میگه؟ یک لحظه که حسینیه آروم شد من داد زدم که آقا بعد از افطار ادامه میدیم! اقا نگاهی کردن و گفتن بعد از افطار که سخت میشه حالا بریم افطار اگه بشه بعدش ادامه میدیم ( باز نقل به مضمون) بعد از افطار دیگه ترتیب جاها کلا بهم خورده بود، آقا بیشتر صحبتهاشون رو بعد از افطار مطرح کردن، صحبتهایی که البته کلی در حینش خندیدیم و فکر کنم برخیش رو صدا و سیما پخش نکنه! آخر جلسه یک دفعه آقا فرمودن خب دیگه من حقیقتا خسته شدم! و بدون دعاهای معمول جلسه رو ترک کردن، معلوم بود که آقا واقعا خسته شدن، در این سن نزدیک به 4ساعت روی صندلی نشسته بودن.
- در پایان، اینکه آقا بخش زیادی از صحبتشون رو به جزییات راههای جذاب کردن تشکلهای انقلابی برای جذب بدنه دانشجویی اختصاص دادن برای تشکلها خیلی پیام داشت! بنظرم این صحبت اقا هشدار محترمانه ای بود نسبت به کم کاری تشکلها، کم کاری ای ک باعث شده رهبری نظام راسا راههای جذاب کردن کارهای انقلابی رو برای تشکلها تشریح میکنن
نظرات بینندگان