محمد مصدق؛ از استانداری در فارس تا اعتماد به «کدخدا» و نشستن پای میز محاکمه
مصدق در زندگی سیاسی اش کارنامه ی پر ابهام دارد از استانداری فارس گرفته تا مخالفت با آیت الله کاشانی و بعد هم نشستن پای میز محاکمه.
به گزارش سرویس سیاسی شیرازه، اولین کلمه ای که بعد از بردن نام مصدق به ذهن هر ایرانی متبادر می شود «نفت و صنعت ملی شدن نفت» و کودتای 28 مرادماه سال 1332 است. تاریخ پر فراز و نشیب ایران کم ندارد افرادی که نام آنها به نیکی یاد می شود. وقتی نظرات سیاستمداران و علمای روزگار مصدق را در مورد عملکرد و منش او بررسی می کنیم، به اظهارات متفاوت و بعضا متناقضی برمی خوریم. نماینده چند دوره مجلس شورای ملی روحیه ای ضد استکباری داشت او در دوره ی چهاردهم مجلس شورای ملی از دادن امتیاز جدید نفت به شوروی جلوگیری کرد. نزدیک شدن مصدق به آیت الله کاشانی، قبول پیشنهاد نخست وزیری و پیگیری صنعت ملی شدن نفت از او یک چهره ی ملی ساخت. مصدق در زندگی سیاسی اش کارنامه ی پر ابهام دارد از استانداری فارس گرفته تا مخالفت با آیت الله کاشانی و در نهایت هم نشستن پای میز محاکمه.
محمد مصدق در ارديبهشت سال 1261 شمسي در يك خانواده وابسته به دربار قاجار، به دنیا آمد مادر مصدق ملك تاج خانم نجم السلطنه، نوه بزرگ فتحعلی شاه، خواهر عبدالحسین فرمانفرما وعموزاده ناصرالدین شاه و برادر نجم السلطنه فرمانفرما بود.
در دوره اول مجلس، مصدق به هنگام تصدی دایی خود «فرمانفرما» در مقام والی آذربایجان، كفالت امور او را در تهران بر عهده داشت و در پی در گذشت پدرش یكی از مشاوران فرمانفرما شد.
ناصرالدین شاه به دنبال مرگ پدر مصدق و برای تجلیل از خدمات وی به پسر نه ساله اش لقب مصدق السلطنه را داد و او را مستوفی خراسان نمود. پس از صدور فرمان مشروطیت و تشكیل مجلس شورای ملی دكتر مصدق كاندیدای انتخاب دوره اول مجلس گردید و از طرف اعیان و اشراف اصفهان به نمایندگی برگزیده شد ولی اعتبارنامه او به علت سن مورد اعتراض قرار گرفت و به مجلس راه نیافت. مصدق روز دهم تیر 1286 در سن 25 سالگی هنگامی كه كمتر از یك سال از صدور فرمان مشروطیت می گذشت با امضا سوگند نامه، عضویت در «جامع آدمیت» یکی از شبکه های اولیه فرماسونی در ایران را پذیرفت.
مصدق در سال 1287 براي تحصيلات عاليه به اروپا رفت و در مدرسه ي عالي علوم سياسي پاريس به تحصيل پرداخت و پس از بازگشت موقت به ايران، در سفر بعدي خود به اروپا به شهر نوشاتل سوئيس به تحصيل در رشته ي حقوق پرداخت، او در اين زمان چنان شيفته ي فرهنگ و تمدن غرب شده بود كه تصميم گرفت براي هميشه ايران را ترك كند و به تابعيت دولت سوئيس در آيد.
پس از خاتمه مأموریت فرمانفرما در فارس مصدق السلطنه از اروپا به طرف ایران حرکت کرد و علیرغم کمی سن و سال او و با وجود جنایات زیادی که دایی او یعنی فرمانفرما در فارس کرده بود و مردم از این خانواده متنفر بودند به علت حمایت بی دریغ انگلیسها وقتی مصدق از طریق بوشهر وارد شیراز شد دست های آشکار و پنهان انگلیسها طوری صحنهسازی کردند که مردم شیراز از دل و جان! خواهان مصدق السلطنه هستند به طوری که نویسندة کتاب زندگینامة او مینویسد:«…جوانی که در قنداق ترمه بزرگ شده هم بدون مقدمه و بدون اینکه مردم فارس او را دیده و یا سخنانش را شنیده و یا نوشتههایش را خوانده باشند به آنها تکیه کرد …و سرانجام دکتر محمد مصدق با دست پنهانی سیاست انگلیس در فارس به سمت والی گری انتخاب و مشغول کار میشود».
مصدق پس از کودتای سید ضیاء و رضاخان، دولت کودتا را به رسمیت نشناخت و پس از استعفا از فارس عازم تهران شد ولی به دعوت سران بختیاری به آن دیار رفت. دکتر مصدق در دوره پنجم و ششم مجلس شورای ملی به وکالت مردم تهران انتخاب شد. در همین زمان با رضا خان سردار سپه نخست وزیر وقت که به شاهی رسیده بود، به مخالفت برخاست.با پایان مجلس ششم و آغاز دیکتاتوری رضاشاه، دکتر مصدق خانه نشین شد و در اواخر سلطنت رضاشاه پهلوی به زندان افتاد ولی پس از چند ماه آزاد شد و تحت نظر در ملک خود در احمد آباد مجبور به سکوت شد. در سال ۱۳۲۰ پس از اشغال ایران بهوسیله نیروهای شوروی و بریتانیا، رضاشاه از سلطنت برکنار شد و مصدق به تهران برگشت.وی پس از شهریور ۲۰ و سقوط رضاشاه در انتخابات دوره ۱۴ مجلس بار دیگر در مقام وکیل اول تهران به نمایندگی مجلس انتخاب شد.در این مجلس برای مقابله با فشار شوروی برای گرفتن امتیاز نفت شمال ایران، او طرحی قانونی را به تصویب رساند که دولت از مذاکره در مورد امتیاز نفت تا زمانی که نیروهای خارجی در ایران هستند منع میشد.در انتخابات دوره ۱۵ مجلس با مداخلات قوامالسلطنه و شاه و ارتش، دکتر مصدق نتوانست قدم به مجلس بگذارد. در سال ۱۳۲۸ دکتر مصدق اقدام به پایه گذاری جبهه ملی ایران کرد. گسترش فعالیتهای سیاسی پس از شهریور ۱۳۲۰ سبب گسترش مبارزات مردم و به ویژه توجه آنان به وضع قرارداد نفت شده بود. در نوبت دوم انتخابات مجلس شانزدهم ، دکتر مصدق به مجلس راه یافت
پس از ترور نخستوزیر وقت، طرح ملی شدن صنایع نفت به رهبری دکتر مصدق در مجلس تصویب شد. پس از استعفای حسین علاء که بعد از رزمآرا نخست وزیر شده بود، دکتر مصدق به نخست وزیری رسید و برنامه خود را اصلاح قانون انتخابات و اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت اعلام کرد.پس از شکایت دولت انگلیس از دولت ایران و طرح این شکایت در شورای امنیت سازمان ملل، دکتر مصدق عازم نیویورک شد و به دفاع از حقوق ایران پرداخت. سپس به دادگاه لاهه رفت و با توضیحاتی که در مورد قرارداد نفت و شیوه انعقاد و تمدید آن داد، دادگاه بینالمللی خود را صالح به رسیدگی به شکایت بریتانیا ندانست و مصدق در احقاق حق ملت ایران به پیروزی دست یافت.
در کودتای ۲۵ مرداد ۱۳۳۲، شاه فرمان عزل دکتر مصدق را امضا کرد و رئیس گارد سلطنتی را موظف کرد تا با محاصره خانه نخست وزیر، فرمان را به وی ابلاغ کند. در روز ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲دولت مصدق سقوط کرد.مصدق پس از کودتای ۲۸ مرداد در دادگاه نظامی محاکمه شد و دادگاه وی را به 3 سال زندان محکوم کرد. پس از گذراندن 3 سال زندان، دکتر مصدق به ملک خود در «احمد آباد نظر آباد تهران» تبعید شد و تا آخر عمر تحت نظارت شدید بود.در ۱۴ اسفند سال ۱۳۴۵ دکتر محمد مصدق به دلیل بیماری سرطان، در سن ۸۴ سالگی درگذشت. مصدق وصیت کرده بود او را کنار شهدای ۳۰ تیر در ابن بابویه دفن کنند، ولی با مخالفت شاه روبرو شد و وی را در یکی از اتاقهای خانهاش در احمدآباد به خاک سپردند.
محمد مصدق در ارديبهشت سال 1261 شمسي در يك خانواده وابسته به دربار قاجار، به دنیا آمد مادر مصدق ملك تاج خانم نجم السلطنه، نوه بزرگ فتحعلی شاه، خواهر عبدالحسین فرمانفرما وعموزاده ناصرالدین شاه و برادر نجم السلطنه فرمانفرما بود.
در دوره اول مجلس، مصدق به هنگام تصدی دایی خود «فرمانفرما» در مقام والی آذربایجان، كفالت امور او را در تهران بر عهده داشت و در پی در گذشت پدرش یكی از مشاوران فرمانفرما شد.
ناصرالدین شاه به دنبال مرگ پدر مصدق و برای تجلیل از خدمات وی به پسر نه ساله اش لقب مصدق السلطنه را داد و او را مستوفی خراسان نمود. پس از صدور فرمان مشروطیت و تشكیل مجلس شورای ملی دكتر مصدق كاندیدای انتخاب دوره اول مجلس گردید و از طرف اعیان و اشراف اصفهان به نمایندگی برگزیده شد ولی اعتبارنامه او به علت سن مورد اعتراض قرار گرفت و به مجلس راه نیافت. مصدق روز دهم تیر 1286 در سن 25 سالگی هنگامی كه كمتر از یك سال از صدور فرمان مشروطیت می گذشت با امضا سوگند نامه، عضویت در «جامع آدمیت» یکی از شبکه های اولیه فرماسونی در ایران را پذیرفت.
مصدق در سال 1287 براي تحصيلات عاليه به اروپا رفت و در مدرسه ي عالي علوم سياسي پاريس به تحصيل پرداخت و پس از بازگشت موقت به ايران، در سفر بعدي خود به اروپا به شهر نوشاتل سوئيس به تحصيل در رشته ي حقوق پرداخت، او در اين زمان چنان شيفته ي فرهنگ و تمدن غرب شده بود كه تصميم گرفت براي هميشه ايران را ترك كند و به تابعيت دولت سوئيس در آيد.
پس از خاتمه مأموریت فرمانفرما در فارس مصدق السلطنه از اروپا به طرف ایران حرکت کرد و علیرغم کمی سن و سال او و با وجود جنایات زیادی که دایی او یعنی فرمانفرما در فارس کرده بود و مردم از این خانواده متنفر بودند به علت حمایت بی دریغ انگلیسها وقتی مصدق از طریق بوشهر وارد شیراز شد دست های آشکار و پنهان انگلیسها طوری صحنهسازی کردند که مردم شیراز از دل و جان! خواهان مصدق السلطنه هستند به طوری که نویسندة کتاب زندگینامة او مینویسد:«…جوانی که در قنداق ترمه بزرگ شده هم بدون مقدمه و بدون اینکه مردم فارس او را دیده و یا سخنانش را شنیده و یا نوشتههایش را خوانده باشند به آنها تکیه کرد …و سرانجام دکتر محمد مصدق با دست پنهانی سیاست انگلیس در فارس به سمت والی گری انتخاب و مشغول کار میشود».
پس از ترور نخستوزیر وقت، طرح ملی شدن صنایع نفت به رهبری دکتر مصدق در مجلس تصویب شد. پس از استعفای حسین علاء که بعد از رزمآرا نخست وزیر شده بود، دکتر مصدق به نخست وزیری رسید و برنامه خود را اصلاح قانون انتخابات و اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت اعلام کرد.پس از شکایت دولت انگلیس از دولت ایران و طرح این شکایت در شورای امنیت سازمان ملل، دکتر مصدق عازم نیویورک شد و به دفاع از حقوق ایران پرداخت. سپس به دادگاه لاهه رفت و با توضیحاتی که در مورد قرارداد نفت و شیوه انعقاد و تمدید آن داد، دادگاه بینالمللی خود را صالح به رسیدگی به شکایت بریتانیا ندانست و مصدق در احقاق حق ملت ایران به پیروزی دست یافت.
در کودتای ۲۵ مرداد ۱۳۳۲، شاه فرمان عزل دکتر مصدق را امضا کرد و رئیس گارد سلطنتی را موظف کرد تا با محاصره خانه نخست وزیر، فرمان را به وی ابلاغ کند. در روز ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲دولت مصدق سقوط کرد.مصدق پس از کودتای ۲۸ مرداد در دادگاه نظامی محاکمه شد و دادگاه وی را به 3 سال زندان محکوم کرد. پس از گذراندن 3 سال زندان، دکتر مصدق به ملک خود در «احمد آباد نظر آباد تهران» تبعید شد و تا آخر عمر تحت نظارت شدید بود.در ۱۴ اسفند سال ۱۳۴۵ دکتر محمد مصدق به دلیل بیماری سرطان، در سن ۸۴ سالگی درگذشت. مصدق وصیت کرده بود او را کنار شهدای ۳۰ تیر در ابن بابویه دفن کنند، ولی با مخالفت شاه روبرو شد و وی را در یکی از اتاقهای خانهاش در احمدآباد به خاک سپردند.
نظرات بینندگان
نظرات بینندگان
مصدق دوستت دارم تا شیرازه ایها دق کنند.
پاسخ
فعلا که خودش از اعتماد به امریکا دق کرد :))
پاسخ
امام خمیتی فرموئ او مسلم نبود به این جمله امام خوب تو جه نمایید
پاسخ