پنج شنبه ها با شهدا:
«اسماعیلی» که ابوالفضل گونه در راه ولایت قربانی شد + عکس
پیکر مطهر این سردار شهید، پس از یازده سال غربت، در یکی از روزهای آفتابی سال 1376 بر نسیم دستهایی آسمانی، تشییع و در گلستان شهدای اقلید، در کنار همرزمان و دیگر برادر شهیدش- رضا مسعودی – به خاک سپرده شد.
به گزارش سرویس قطعه شهدا شیرازه، سردار شهید اسماعیل مسعودی در پاییز برگ ریز سال 1376 بعد از یازده سال انتظار، پارههای در کفن پیچیدۀ مردی از تبار خشم و آتش، بر دستهای قدرشناس مردم شهید پرور اقلید، تشییع و در گلستان شهدای این شهر به خاک سپرده شد. بر تابوت منور این یوسف شهید که با پرچم سه رنگ افتخار آذین شده بود نام مبارک «اسماعیل» چشم نواز هر دیدۀ گریانی بود.
سردار شهید اسماعیل مسعودی در سال 1345 چشمهای آفتابی خود را بر شبان تیرۀ فارس قهرمان گشود و چونان شکوفه های باران در روزهای سرد و برفی اقلید شکفت. وی همچون دیگر هم سن و سالهای خود، در ششمین بهار زندگی، قدم در راه کسب علم و معرفت گذاشت و پس از گذراندن دوران ابتدایی و راهنمایی، در هنرستان فنی شهید یوسفی اقلید، در رشته اتومکانیک مشغول به تحصیل گردید. تحصیلات شهید، در سال چهارم متوسطه به علت حضور مداوم وی در عرصه های نبرد، متوقف ماند اما روح متعالی او از کسب فضل و دانش غافل نماند و همچنان با مطالعه متون مذهبی و قرآن، عطش دیر سال خود را فرو نشاند.
سردار شهید اسماعیل مسعودی، اولین بار از طریق بسیج سپاه پاسداران اقلید به جبهه اعزام و در واحد « اطلاعات و عملیات » با عنوان مسؤول محور اطلاعات تیپ(لشکر) 33 المهدی (عج) مشغول به کار و فعالیت گردید. وی در ادامه، با پوشیدن لباس سبز سپاه به خیل سبزپوشان سبزاندیش پاسدار پیوست و از آن پس بطور مداوم در جبهه های غرب و جنوب حضور یافت. شهید مسعودی فردی خود ساخته، سختکوش ، صبور و پراستقامت بود و به انجام نماز و نوافل اهتمام خاص داشت. به ائمه هدی (علیهمالسلام) عشق می ورزید و از اینکه چشمهای دنیایی بسیاری از دیدن امدادهای غیبی و عنایات خاصۀ اولیاء الهی عاجز است، اظهار شگفتی کرده و خطاب به دوستان خودمیگوید: «گذشتن از اروند، گرفتن فاو و رسیدن به انتهای خور عبدالله، به طور معجزه آسایی انجام شد ولی کسی نبود که عظمت این عملیات را برای مردم بیان کند.»
سردار شهید « اسماعیل مسعودی» پس از سالها جهاد و مبارزه، سرانجام در پنجم دی ماه 1365 و در جریان عملیات کربلای 4 به خیل عاشورییان هشت سال دفاع مقدس پیوست و با مرگ سرخ او، اسماعیلی دیگر سر بر قربانگاه خاک شلمچه گذاشت. پیکر مطهر این سردار شهید، پس از یازده سال غربت، در یکی از روزهای آفتابی سال 1376 بر نسیم دستهایی آسمانی، تشییع و در گلستان شهدای اقلید، در کنار همرزمان و دیگر برادر شهیدش- رضا مسعودی – به خاک سپرده شد.
فرازی از وصیتنامۀ شهید: «دوستان! اگر خواهان امان نامه از طرف خداوند در آن عالمید، به دشمنان خداوند امان ندهید.»
هنوز هم راه را نشان می دهد...
قرار بود با چراغ مخصوص راه را به بچه هانشان دهد. چراغ دست راستش بود که تیری بدستش نشست. گفتیم رهایش کن.
گفت نه من راهنما هستم.
با دست چپ چراغ راگرفت. تیری به پهلویش نشست کوتاه نیامد. تیر بعد به دست چپش خورد. چراغ را به دندان گرفت، تیر به فکش خورد. چراغ که افتاد خودش هم افتاد.
نوشته ذیل دست خط مبارک شهید اسماعیل مسعودی است که دررسای همرزم شهیدش مرتضی مسعودی نوشته و عکس آن شهید راهم در دل نوشته خودالصاق نموده است.
بسم الله الرحمن الرحیم
کاروان پرخروش شهیدان همچنان به پیش می رود و باتسبیح درشط خون به سوی لقاء معبودو وصل به معشوق به پیش می تازدو هردم، تازه واردی راخوش آمدمی گوید بیشترین کار والیان گل هائی هستند که به لاشی وافر، از گلزارانقلاب اسلامی آمده اند، تااینکه خونشان آبیاری کننده باشدو به گلزارطراوتی دوباره بخشد، گل هامی رونداماهرکدام ازخودوصیتی بجامی گذارند برای گل هائی که باقی مانده اند، برای غنچه هائی که هنوز دردامن گلزارهستندوشماغنچه های گلزار! آیامی دانید گل هائی که رفته اندچه پیامی برای شماداشته اند؟
۱۳/۱۰/۱۳۶۱
مقر تیپ امام سجاد علیه السلام
عین خوش
اسماعیل
زنده و جاوید بایاد شهیدان ما
به یادشهداء بخون خفته ایران
سردار شهید اسماعیل مسعودی در سال 1345 چشمهای آفتابی خود را بر شبان تیرۀ فارس قهرمان گشود و چونان شکوفه های باران در روزهای سرد و برفی اقلید شکفت. وی همچون دیگر هم سن و سالهای خود، در ششمین بهار زندگی، قدم در راه کسب علم و معرفت گذاشت و پس از گذراندن دوران ابتدایی و راهنمایی، در هنرستان فنی شهید یوسفی اقلید، در رشته اتومکانیک مشغول به تحصیل گردید. تحصیلات شهید، در سال چهارم متوسطه به علت حضور مداوم وی در عرصه های نبرد، متوقف ماند اما روح متعالی او از کسب فضل و دانش غافل نماند و همچنان با مطالعه متون مذهبی و قرآن، عطش دیر سال خود را فرو نشاند.
سردار شهید « اسماعیل مسعودی» پس از سالها جهاد و مبارزه، سرانجام در پنجم دی ماه 1365 و در جریان عملیات کربلای 4 به خیل عاشورییان هشت سال دفاع مقدس پیوست و با مرگ سرخ او، اسماعیلی دیگر سر بر قربانگاه خاک شلمچه گذاشت. پیکر مطهر این سردار شهید، پس از یازده سال غربت، در یکی از روزهای آفتابی سال 1376 بر نسیم دستهایی آسمانی، تشییع و در گلستان شهدای اقلید، در کنار همرزمان و دیگر برادر شهیدش- رضا مسعودی – به خاک سپرده شد.
فرازی از وصیتنامۀ شهید: «دوستان! اگر خواهان امان نامه از طرف خداوند در آن عالمید، به دشمنان خداوند امان ندهید.»
هنوز هم راه را نشان می دهد...
قرار بود با چراغ مخصوص راه را به بچه هانشان دهد. چراغ دست راستش بود که تیری بدستش نشست. گفتیم رهایش کن.
گفت نه من راهنما هستم.
با دست چپ چراغ راگرفت. تیری به پهلویش نشست کوتاه نیامد. تیر بعد به دست چپش خورد. چراغ را به دندان گرفت، تیر به فکش خورد. چراغ که افتاد خودش هم افتاد.
نوشته ذیل دست خط مبارک شهید اسماعیل مسعودی است که دررسای همرزم شهیدش مرتضی مسعودی نوشته و عکس آن شهید راهم در دل نوشته خودالصاق نموده است.
کاروان پرخروش شهیدان همچنان به پیش می رود و باتسبیح درشط خون به سوی لقاء معبودو وصل به معشوق به پیش می تازدو هردم، تازه واردی راخوش آمدمی گوید بیشترین کار والیان گل هائی هستند که به لاشی وافر، از گلزارانقلاب اسلامی آمده اند، تااینکه خونشان آبیاری کننده باشدو به گلزارطراوتی دوباره بخشد، گل هامی رونداماهرکدام ازخودوصیتی بجامی گذارند برای گل هائی که باقی مانده اند، برای غنچه هائی که هنوز دردامن گلزارهستندوشماغنچه های گلزار! آیامی دانید گل هائی که رفته اندچه پیامی برای شماداشته اند؟
۱۳/۱۰/۱۳۶۱
مقر تیپ امام سجاد علیه السلام
عین خوش
اسماعیل
زنده و جاوید بایاد شهیدان ما
به یادشهداء بخون خفته ایران
نظرات بینندگان