نتایج کلان انتخابات 7 اسفند
آیا با نتایج بدست آمده و تایید شده که منجر به شانزدهم شدن آیت الله جنتی دبیر شورای نگهبان و عدم راهیابی چهره های برجسته ای نظیر حضرات آیات یزدی و مصباح در خبرگان و همه فهرست اصولگرایان در تهران شد باز هم می توان رمز دروغ تقلب را بهکار بست؟
به گزارش شیرازه به نقل از فارس، اولین انتخابات پس از برجام، هم بیگانگان را و
هم برخی جریان های داخلی که سابقه تحریم انتخابات را در پرونده خود داشتند
به میدان آورد تا حداکثر ظرفیت خود برای تغییر ترکیب نمایندگان مجلسین
خبرگان و شورای اسلامی را به صحنه بیاورند و سپس در صورت موفقیت، گام های
بعدی خود را استوارتر بردارند.
این انتخابات،خبرگان پایه طراحی شده بود چراکه هم کارویژه خبرگان یعنی انتخاب رهبر در بزنگاه مورد نیاز پر اهمیت ترین و تاثیرگذارترین انتخاب خواهد بود و هم در تحلیل این جریان،با خبرگان می توانستند نتایج انتخابات مجلس شورای اسلامی را نیز تحت الشعاع قرار دهند اما معکوس آن صادق نبود.
صرف نظر از اینکه نتایج بدست آمده بهویژه در خبرگان، باب میل بیگانگان و جریان همسوی داخلی آنان نشد و خبرگان مورد اقبال مردم انقلابی تر از خبرگان قبل هستند، این جریان با تمرکز بر نتایج انتخابات در تهران که همخوانی بیشتری با میل آنان داشته سعی می کنند آنرا به کل کشور تعمیم دهند و به نوعی نتایج هر دو انتخاب را به نفع خود مصادره کنند.
اما ورای این موضوع که در جای خود مهم است و باید مورد تحلیل قرار بگیرد،در دعوت این جریان ها و بیگانگان و بهویژه اقدام رسانه وابسته به نظام سلطنتی انگلیس اعترافات غیرمستقیمی نهفته است که توجه به آنها تایید سه حقیقت مهم است که دشمنان نه تنها حاضر نیستند به صراحت آنها را بیان کنند بلکه هرگاه فرصت کنند در آنها تشکیک هم می کنند.
اولین حقیقت نهفته در این دعوت خباثت آلود،اعتراف به حاکمیت واقعی و مبنا بودن رای مردم در نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران است و یا به عبارت دیگر اعتراف به "مردم سالار" بودن این نظام؛که اگر غیر از این بود دلیلی نداشت که انگلیس و برخی جریان های داخلی که هر از چندگاه مردمی بودن نظام را زیر سوال می برند مردم را دعوت به مشارکت در انتخابات کنند و برای گرم تر کردن تنور انتخابات تلاش نمایند.
دومین حقیقت نهفته در این ماجرا اذعان به سلامت سیستم و فرایند انتخابات در ایران است تا حدی که آنها رای نیاوردن فقهای شورای نگهبان را که خود ناظر بر انتخابات هستند را ممکن ارزیابی می کردند و برای آن برنامه ریزی کردند.آیا در صورت عدم چنین اعتمادی به فرایند انتخابات آنها باز هم به رای ندادن به این شخصیت ها دعوت می کردند؟
آیا با نتایج بدست آمده و تایید شده که منجر به شانزدهم شدن آیت الله جنتی دبیر شورای نگهبان و عدم راهیابی چهره های برجسته ای نظیر حضرات آیات یزدی و مصباح در خبرگان و همه فهرست اصولگرایان در تهران شد باز هم می توان رمز دروغ تقلب را بکار بست؟ و آیا پایبندی نظام به حق الناس را بهتر از این میشد به آنانی که چشمشان را به روی حقیقت بسته اند نشان داد؟
سومین حقیقتی که خواسته یا ناخواسته مورد تایید دشمنان نظام قرار گرفته است نهادینه شدن نهادها و فرایندهای قانونی در ایران است و اینکه خارج از این فرایند سازوکاری برای نقش آفرینی جریان های سیاسی وجود ندارد. و این یعنی استحکام نظام و به تسلیم وادار کردن همه آنهایی که در فتنه 88 تلاش کردند نه از راه قانون بلکه در لشکرکشی خیابانی خواسته های خود را به مردم و نظام تحمیل کنند.
توجه به این حقایق،دستاوردهای خردی که بیشتر خوراک جریان های سیاسی است و در جای خود مهم هم هستند در می نوردد و نتایج کلان و مبنایی انتخابات هفتم اسفند را که رهبر دوراندیش انقلاب در صدد تحقق آنها بودند را آشکار می سازد.
این انتخابات،خبرگان پایه طراحی شده بود چراکه هم کارویژه خبرگان یعنی انتخاب رهبر در بزنگاه مورد نیاز پر اهمیت ترین و تاثیرگذارترین انتخاب خواهد بود و هم در تحلیل این جریان،با خبرگان می توانستند نتایج انتخابات مجلس شورای اسلامی را نیز تحت الشعاع قرار دهند اما معکوس آن صادق نبود.
صرف نظر از اینکه نتایج بدست آمده بهویژه در خبرگان، باب میل بیگانگان و جریان همسوی داخلی آنان نشد و خبرگان مورد اقبال مردم انقلابی تر از خبرگان قبل هستند، این جریان با تمرکز بر نتایج انتخابات در تهران که همخوانی بیشتری با میل آنان داشته سعی می کنند آنرا به کل کشور تعمیم دهند و به نوعی نتایج هر دو انتخاب را به نفع خود مصادره کنند.
اما ورای این موضوع که در جای خود مهم است و باید مورد تحلیل قرار بگیرد،در دعوت این جریان ها و بیگانگان و بهویژه اقدام رسانه وابسته به نظام سلطنتی انگلیس اعترافات غیرمستقیمی نهفته است که توجه به آنها تایید سه حقیقت مهم است که دشمنان نه تنها حاضر نیستند به صراحت آنها را بیان کنند بلکه هرگاه فرصت کنند در آنها تشکیک هم می کنند.
اولین حقیقت نهفته در این دعوت خباثت آلود،اعتراف به حاکمیت واقعی و مبنا بودن رای مردم در نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران است و یا به عبارت دیگر اعتراف به "مردم سالار" بودن این نظام؛که اگر غیر از این بود دلیلی نداشت که انگلیس و برخی جریان های داخلی که هر از چندگاه مردمی بودن نظام را زیر سوال می برند مردم را دعوت به مشارکت در انتخابات کنند و برای گرم تر کردن تنور انتخابات تلاش نمایند.
دومین حقیقت نهفته در این ماجرا اذعان به سلامت سیستم و فرایند انتخابات در ایران است تا حدی که آنها رای نیاوردن فقهای شورای نگهبان را که خود ناظر بر انتخابات هستند را ممکن ارزیابی می کردند و برای آن برنامه ریزی کردند.آیا در صورت عدم چنین اعتمادی به فرایند انتخابات آنها باز هم به رای ندادن به این شخصیت ها دعوت می کردند؟
آیا با نتایج بدست آمده و تایید شده که منجر به شانزدهم شدن آیت الله جنتی دبیر شورای نگهبان و عدم راهیابی چهره های برجسته ای نظیر حضرات آیات یزدی و مصباح در خبرگان و همه فهرست اصولگرایان در تهران شد باز هم می توان رمز دروغ تقلب را بکار بست؟ و آیا پایبندی نظام به حق الناس را بهتر از این میشد به آنانی که چشمشان را به روی حقیقت بسته اند نشان داد؟
سومین حقیقتی که خواسته یا ناخواسته مورد تایید دشمنان نظام قرار گرفته است نهادینه شدن نهادها و فرایندهای قانونی در ایران است و اینکه خارج از این فرایند سازوکاری برای نقش آفرینی جریان های سیاسی وجود ندارد. و این یعنی استحکام نظام و به تسلیم وادار کردن همه آنهایی که در فتنه 88 تلاش کردند نه از راه قانون بلکه در لشکرکشی خیابانی خواسته های خود را به مردم و نظام تحمیل کنند.
توجه به این حقایق،دستاوردهای خردی که بیشتر خوراک جریان های سیاسی است و در جای خود مهم هم هستند در می نوردد و نتایج کلان و مبنایی انتخابات هفتم اسفند را که رهبر دوراندیش انقلاب در صدد تحقق آنها بودند را آشکار می سازد.
نظرات بینندگان
نظرات بینندگان
درود بر شما با این توهماتتان
پاسخ