بازخوانی حادثه کوی دانشگاه و ۱۸ تیر
به گزارش
شیرازه، کسانی که با تاریخ انقلاب اسلامی آشنایی دارند، باور دارند که روی کار
آمدن دولت اصلاحات و حوادثی که در ۱۸ تیر ۷۸ به وقوع پیوست آتش زیر خاکستری بود که
فتنه ۸۸ را رقم زد.
برای آشنایی بیشتر با حادثه کوی دانشگاه و واقعه ۱۸ تیر به بازخوانی این حادثه میپردازیم.
اصلاحيه قانون مطبوعات
در تيرماه 1378، كميسيون فرهنگي مجلس پنجم، طرحي را با عنوان «اصلاحيه قانون مطبوعات » در چهار بند به تصويب رساند كه مواد آن عبارت بودند از:
الف) ممنوعيت فعاليت مطبوعاتي براي عوامل بيگانه، اعضاي گروهك هاي تروريستي و ضدانقلاب، جاسوسان، وابستگان و سردمداران رژيم طاغوت و...
ب) منع شدن مطبوعات كشور از دريافت كمك مالي از كشورهاي بيگانه
ج) ضمانت اجرايي براي مقابله با افراد دولتي يا غيردولتي كه نشريات را براي چاپ مطلب يا مقاله اي زير فشار قرار داده يا آنها را وادار به سانسور نمايند. (در قانون مطبوعات با تأكيد بر آزادي بيان و قلم و براي پيشگيري از اعمال قدرت مسئولان بر مطبوعات، تصريح شده بود كه اگر مطبوعات دولتي يا غيردولتي از اين ماده تخلف كنند به حكم دادگاه از خدمات دولتي منفصل و يا تعزيز خواهند شد.»
د) لزوم التزام عملي مديران مسئول و صاحبان امتياز نشريات به قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران .
بازي خطرناك چگونه كليد خورد
همزمان با ارسال اصلاحيه قانون مطبوعات به هيأت رئيسه مجلس، مجمع روحانيون مبارز با صدور اطلاعيه اي كه در روزنامه ايران 12 تير 78 به چاپ رسيد، اعلام كرد: «طرحي توسط تعدادي از نمايندگان مجلس در دستور كار مجلس قرار گرفته كه فقط تحديد كننده مطبوعات است و سايه استبداد را بر فضاي مطبوعات كشور مي گستراند. اعمال محدوديت و ممنوعيت همان طور كه در گذشته نتيجه اي مطلوب در پي نداشته، اينك نيز چنين دستاوردي نخواهد داشت .»
همچنين روزنامه نشاط در تاريخ 13 تير با انتشار بيانيه شوراي شهر تهران و سردبير 10 نشريه دوم خردادي نسبت به طرح اين اصلاحيه در مجلس هشدار داد.
روزنامه سلام هم در 15 تير يعني يك روز مانده به مطرح شدن اصلاحيه در صحن علني مجلس، اقدام به انتشار سند محرمانه منتسب به وزارت اطلاعات نمود و با تيتر درشت نوشت : «سعيد اسلامي پيشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است .»
انتشار اين نامه توسط روزنامه سلام، تعجب همگان را برانگيخت. روزنامه نشاط ـ ارگان غيررسمي نهضت آزادي ـ در واكنش به انتشار اين نامه نوشت : «خطر ريسك (انتشار نامه محرمانه وزارت اطلاعات ) به اندازه اي بود كه حتي سعيد حجاريان نيز صلاح را در آن دانست كه چنين بازي خطرناكي را به موسوي خوئيني ها بسپارد. سعيد حجاريان به سردبيرانش توصيه كرده بود كه فتيله را پايين بكشند و اگر خبري يا نامه اي افشاگرانه در دست دارند، آن را به همكاران ديگري كه احتمالاً حاشيه امنيتي قوي تري دارند، بسپارند.»
به صحنه آوردن مدير مسئول روزنامه سلام ـ آقاي موسوي خوئيني ها ـ با هدف ايجاد هزينه اي غيرقابل پرداخت و در نتيجه عدم تصويب اصلاحيه قانون مطبوعات صورت پذيرفت اما با شكايت وزارت اطلاعات و تعدادي از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي، پرونده اتهامي وي به دادگاه ويژه روحانيت ارجاع داده شد و با احتساب حكم تعليقي سال 1372، روزنامه سلام تا تعيين تكليف نهايي تعطيل شد.
جريان دوم خرداد كه بخش هايي از آن تجديدنظرطلب نام گرفته بودند با اعلام حكم توقيف روزنامه سلام دچار غافلگيري شدند و به هشدار و تهديد روي آوردند.
روزنامه هاي موسوم به زنجيره اي در اقدامي هماهنگ، تعطيلي روزنامه سلام را مهمترين سوژه خبري خود قرار دادند و ازآن به عنوان «اقدامي غيرقانوني »، «مقابله با دولت » و «مخالفت با توسعه سياسي » ياد كردند. روزنامه نشاط با عبارت معناداري در زير تصوير مدير مسئول روزنامه سلام نوشت : «آيا محافظه كاران هزينه به صحنه آوردن آقاي موسوي خوئيني ها را محاسبه كرده اند؟» و روزنامه صبح امروز با مدير مسئولي سعيد حجاريان، در نخستين روز توقيف روزنامه سلام تصريح كرد: «بايد به ياد داشته باشيم كه بازي دموكراسي، اگرچه بازي ناميده مي شود، ولي اگر قواعد آن را پذيرفتيم، ديگر بازي نيست. رأي مردم به جمهوري اسلامي، رأي به دموكراسي است و اگر اين قاعده چه در مطبوعات و چه در انتخابات در هم شكسته شود، آنگاه سياست ورزي به پايان مي رسد.»
نويسنده مذكور سپس با تهديد تلويحي مبني بر افشاي اسناد ديگري، نوشت : «آيا اگر كسي توانست اسناد ديگري از طرح هاي سعيد اسلامي به دست آورد، آيا بايد به مجازات هشدار دادن به مردم، به خاطر آن از ادامه فعاليت سياسي باز ماند. به سهم خود از مردم مي خواهيم هر اطلاعاتي كه از سعيد امامي و محافل سراغ دارند به روزنامه بفرستند.»
هماهنگي روزنامه هاي پنجشنبه 17 تير در اختصاص تيترها و سرمقاله هاي خود به عواقب غيرقابل پيش بيني و كنترل توقيف روزنامه سلام، نشان از آن داشت كه يك تيم پشت پرده، هدايت اين جريان را برعهده دارد؛ چرا كه خبر توقيف روزنامه سلام ساعت 10 شب اعلام گرديد و آن زماني بود كه اكثر روزنامه مي بايست با انجام مراحل نهايي، صفحات روزنامه ها را به چاپخانه مي فرستادند تا در توزيع فردا صبح خود دچار مشكل نشوند. روز پنجشنبه 17 تير، 10 روزنامه زنجيره اي با تيترهايي چون «محدوديت مطبوعات خشم مردم را شعله ور خواهد كرد»، «زمان حامل حوادث خشونت بار است »، «نظام بايد هزينه هاي سنگيني بپردازد»، «دانشجويان ساكت نخواهند نشست »، «ورود به قلعه چپ گرايان يك ريسك خطرناك براي محافظه كاران است »، «مقابله با دولت و مخالفت با توسعه سياسي » و «پايان سياست ورزي »، درصدد القاي فضاي بحراني و ناآرامي به جامعه برآمدند تا در همان شب عليرضا نوري زاده، مفسر راديو بي بي سي در تقدير از عملكرد مطبوعات اصلاح طلب بگويد: «ما بايد سرافراز باشيم كه پرچمداران جامعه مدني در ايران يعني نشريات نشاط، صبح امروز، خرداد، همشهري و ايران، مراكز قدرت را نشانه رفته اند و با زير سؤال بردن مشروعيت و مقبوليت نظام اسلامي، چالشي جدي فراروي حاكمان اسلامي گشوده اند.»
آتش تهيه مقامات و رسانه هاي غربي
حادثه 18 تير در حالي رقم خورد كه رسانه هاي غربي از هفته ها قبل آتش تهيه خود را ريخته بودند. نشريه آمريكايي «ميدل ايست اكونوميك دايجست » در هفتم تير نوشته بود: «بيشتر ناظران در تهران بر اين اعتقادند كه تابستان امسال شاهد يك آزمون حياتي قدرت و حتي شايد دور نهايي رويارويي جدي بين جناح محافظه كار و اصلاح گرايان خواهد بود. اصلاح طلبان يك تابستان سياسي داغ را در پيش روي دارند تا جناح محافظه كار را از ميدان مبارزه خارج نمايند.»
و «گري سيك »، مشاور امنيت ملي در دولت هاي كارتر و ريگان و از مسئولان سازماندگي عناصر ضدانقلاب و تجديدنظرطلب ايراني، در اظهاراتي اعلام كرد: «براي آنها كه خواستار توسعه سياسي هستند زمان بسيار خطرناك است. در طي دو سال گذشته علي رغم وجود حمايت تبليغاتي و فيزيكي، اين افراد در نگاه داشتن خود، شجاعت به خرج داده اند و شجاعت آنها در روزهاي آينده به نمايش گذاشته خواهد شد.»
و «ايلينا روزلهتين »، عضو جمهوري خواه مجلس نمايندگان آمريكا در جمع مراسم راهپيمايي منافقين در 31 خرداد اعلام كرده بود: «تنها راه حل باقيمانده براي تغيير در ايران، تغيير حكومت مذهبي است. شما هدفي درست، يعني سرنگوني حكومت اسلامي را دنبال مي كنيد.» و «گري هاكرمن » سخنران ديگر اين مراسم خاطرنشان كرد: «زمان آن فرا رسيده كه وزارت خارجه آمريكا با حمايت مستقيم از نهضت ملي ايران، سرنگوني حكومت اسلامي را پيگيري كند.»
پرده اول سناريو
اولين تجمع در اعتراض به توقيف روزنامه سلام ساعت 21 در برابر خوابگاه دانشجويان دانشگاه تهران شكل گرفت .
برپاكنندگان اين تجمع دو فرد غير دانشجو يعني منوچهر محمدي و اكبر محمدي بودند كه پس از دستگيري، درباره چگونگي دريافت كمك مالي و ارتباط با عناصر خارجي و طراحي تجمعات اعتراض آميز اعترافات قابل تأملي داشته اند. اين دو نفر با ورود به خوابگاه دانشجويان، جلسه اي را با تني چند از اعضاي دفتر تحكيم برگزار مي كنند و سپس با فراخوان تعدادي از دانشجويان در محوطه خوابگاه با شعار «طرح سعيد امامي ملغي بايد گردد» دست به تظاهرات مي زنند.
در گوشه ديگر خوابگاه يعني جلوي سينماي كوي دانشگاه، فردي به نام فرح شفيعي كه از افراد مرتبط و نزديك به مديريت وقت كوي دانشگاه بود، در حالي كه به همراه چند نفر ديگر، تراكت ها و پلاكاردهايي از قبل آماده شده در اختيار داشتند، به بهانه توقيف روزنامه سلام و محكوميت طرح اصلاح قانون مطبوعات در محوطه كوي دانشگاه تجمع مي كنند و با سردادن شعارهايي تحريك آميز خواستار اجتماع دانشجويان در محوطه خوابگاه ها مي شوند. در همين حال عناصري از انجمن اسلامي دانشگاه علوم پزشكي تهران با حضور در خوابگاه گلستان، دانشجويان را به شركت در تجمع ترغيب مي نمايند. ساعت 22 تجمع فرح شفيعي با منوچهر محمدي در هم ادغام مي شود و آماده حركت و خروج از محوطه خوابگاه مي شوند.
در اين هنگام خبر بازپس گيري شكايت وزارت اطلاعات عليه روزنامه سلام در جمع دانشجويان اعلام مي شود و در حالي كه انتظار مي رفت تا حدودي موج اعتراضات فروكش نمايد، اما تعدادي از اعضاي دفتر تحكيم، اين خبر را به منزله عقب نشيني محافظه كاران مطرح كرده و خواستار خروج جمعيت 300 نفره دانشجويان از محوطه خوابگاه شدند. با گذشت دقايقي و در حالي كه ممانعتي براي خروج تجمع كنندگان از كوي صورت نمي گيرد، اجتماع كنندگان از كوي خارج شده، به سمت خيابان كارگر حركت مي كنند و در اين ميان افرادي مشكوك با شعارهاي تحريك كننده و ضدارزش هاي الهي نظام و پرتاب سنگ، جو را ملتهب مي نمايند. تماس فرماندهان نيروي انتظامي با مسئولان وزارت كشور جهت كسب تكليف بي نتيجه مي ماند و هيچ يك از مديران ارشد وزارت كشور در دسترس نمي باشند.
پرتاب سنگ به همراه شعارهاي توهين آميز و ساختارشكني كه از سوي برخي افراد نفوذ كرده در جمع دانشجويان در برابر نيروهاي انتظامي داده شد، باعث تحريك عوامل انتظامي و وادار كردن آنان به اشتباه و قرار گرفتن در مسير سناريويي مي شود كه از پيش طراحي شده بود و آن تعقيب و درگيري با تظاهرات كنندگان و كشيده شدن به داخل خوابگاه دانشجويان بود. در زماني كوتاه، تجمع و راهپيمايي به شورش ضدامنيتي تبديل مي شود و در حالي كه مدت زمان حضور نيروي انتظامي در محوطه كوي دانشگاه براساس گزارش هاي وزارت كشور، اطلاعات و نهاد رياست جمهوري بين 12 تا 20 دقيقه بيشتر نبوده است، اما معاونت دانشجويي وزارت علوم ميزان تخريب را 800 اطاق و 2400 تخت اعلام مي نمايد و اين در حالي بود كه قبل از ورود نيروي انتظامي به محوطه خوابگاه دانشجويان، صداي شكستن شيشه و پرتاب اشيا و وسايل دانشجويان از پنجره خوابگاه ها به بيرون شنيده مي شد كه اين حركت سازمان يافته پس از خروج نيروهاي انتظامي هم تا صبح ادامه يافت به گونه اي كه بسياري از اتاق ها، ميزها و وسايل مطالعه دانشجويان، تخت خواب ها، يخچال ها، كيوسك هاي مطبوعاتي و تلفن و درب و پنجره خوابگاه ها تخريب و دچار آسيب هاي جدي شدند.
شعله هاي خشم كور
درگيري هاي پراكنده كه از نيمه شب آغاز شده بود، تا صبح روز جمعه ادامه يافت و افراد نقابدار مستقر در كوي و پشت بام هاي مشرف به خيابان كارگر با پرتاب سنگ و اشياي سخت و سردادن شعارهايي عليه اركان نظام، درصدد تهييج دانشجويان از يك سو و شدت عمل نيروهاي انتظامي و امنيتي در برخورد با دانشجويان در سوي ديگر بودند.
حدود ساعت 11 صبح، بالاخره جلسه شوراي تأمين استان در استانداري تشكيل مي شود و حادثه شب گذشته را بررسي مي نمايد. حوالي ظهر روز جمعه به نيروهاي انتظامي دستور داده مي شود كه از صحنه خارج شوند. در اين ميان برخي چهره هاي سياسي جهت ابراز همدردي با دانشجويان وارد كوي دانشگاه مي شوند.
مجيد انصاري، موسوي لاري، دكتر معين، فائزه هاشمي، خانم كروبي، مصطفي تاج زاده، عبدالله نوري، دروديان، اكبر گنجي، ابراهيم اصغرزاده و... از جمله اين افراد بودند. فضاي دانشگاه همچنان متشنج است و سخنان برخي از اين چهره هاي سياسي كه به ظاهر براي آرام كردن دانشجويان به داخل كوي رفته بودند، شعله هاي خشم آنان را شعله ورتر مي سازد به گونه اي كه بار ديگر گروه هايي سازمان يافته از محوطه كوي خارج شده و در خيابان كارگر ضمن ضرب و شتم مردم و ايراد خسارت به اموال عمومي، درگيري هاي پراكنده اي را با نيروهاي انتظامي مستقر در اطراف كوي دانشگاه شكل مي دهند.
روزنامه هاي شنبه 19 تير كار هدايت آشوب ها را بر عهده گرفتند. روزنامه خرداد در تيتر درشت صفحه اول خود نوشت : «كوي دانشگاه به خون كشيده شد» و روزنامه نشاط هم افزود: «دفتر تحكيم وحدت يك هفته عزاي عمومي اعلام كرد.» و سپس پلاكاردهايي با مضمون پنج شهيد به نام هاي ذاكري، سهرابي، امامي، رهبري و نادري، در ميان دانشجويان توزيع گرديد. در دانشگاه هاي اميركبير، علم و صنعت، صنعتي شريف و شهيد بهشتي تجمع هايي صورت گرفته و عوامل بر پا كننده اين تجمعات خواستار حركت دانشجويان به سمت كوي دانشگاه شدند. افراد حاضر در اين تجمعات، در مسير حركت خود به سمت ميدان انقلاب و دانشگاه تهران اقدام به سردادن شعارهايي چون «مي كشم مي كشم آن كه برادرم كشت »، «توپ تانك مسلسل ديگر اثر ندارد»، «عزاعزاست امروز، دانشجوي آزاده صاحب عزاست امروز»، «خاتمي ـ خاتمي واكنش واكنش » و «دانشجوي مبارزه حمايتت مي كنيم » كردند كه در اين ميان سينما ملت، بانك هاي تجارت و سپه، چند اتوبوس واحد، پمپ بنزين، محل برگزاري نماز جمعه، يك بيمارستان و چند دستگاه خودرو سواري و موتور سيكلت تخريب و يا دچار آتش سوزي شدند.
در اين ميان پياده نظام هايي از عناصر نهضت آزادي، حزب ملت، نيروهاي ملي ـ مذهبي، سلطنت طلبان و افراد وابسته به كانون نويسندگي خود را به تظاهر كنندگان رساندند و با توزيع اعلاميه ها و بيانيه هايي سعي در تهييج و گسترش دامنه آشوب ها در سطح شهر داشتند. در اين روز تعدادي از نيروهاي حزب اللهي، بسيجي و زنان محجبه توسط اوباش با چاقو و سنگ و پنجه بكس مورد هجوم قرار گرفتند. در ميدان انقلاب، چهار راه مخبرالدوله و بلوار كشاورز، چادر تعدادي از خانم ها توسط اوباش برداشته شد و سه تن از اين بانوان كه مقاومت از خود نشان داده بودند توسط تيغ موكت بري بشدت مجروح شدند.
در ديگر سو، رسانه هاي بيگانه و اپوزيسيون خارج كشور كه در رؤياي «ختم انقلاب » دست افشاني و پايكوبي مي كردند، با ارسال اخبار و گزارش هاي كذب، سعي در كشانيدن دامنه آشوب ها به شهرهاي ديگر داشتند. خبرنگاران و عكاسان روزنامه هاي ديلي تلگراف، ال موندو، كيودو، ال پائيس، ليبراسيون، فيگارو، پروفيل، ايشن ايج، نيويورك تايمز، واشنگتن پست، كوريره دلاسرا به همراه شبكه هاي تلويزيوني سي .ان .ان، ان .بي .سي، فاكس نيوز، سي .بي .اس، بي .بي .سي، الجزيره و خبرگزاري هاي رويترز، فرانسه، آسوشيتد پرس، يونايتدپرس، فرانس پرس، در روزهاي 20،21و22 تير بالاترين حجم اخبار، گزارش ها و تصاوير خود را به سراسر دنيا ارسال كردند، به گونه اي كه بسياري از سران كشورهاي دنيا خود را آماده فرستادن پيام تبريك براي پادشاه و يا رئيس جمهور آينده ايران نموده بودند. در اين ميان، تعدادي از فريب خوردگان اپوزيسيون خارج كشور هم با بستن چمدان هايشان براي ورود به ايران لحظه شماري مي كردند.
در انتظار حماسه
حوادث تلخ و عبرت آموز 18،19، 20، 21و22 تير به كندي و تلخي مي گذشت. روزهايي كه فرزندان انقلاب خون دل هاي فراواني خوردند و به دستور مقتدايشان سياست صبر و سكوت و تحمل را پيشي گرفته بودند. در روز 22 تير، پيام هشدار دهنده و آرامش بخش رهبر معظم انقلاب التيامي بر زخم هاي ناسوري بود كه از حراميان بر پيكره دوستداران و پيروان خميني كبير(ره ) رسيده بود. مقتداي دل مردم ايران در آن روز فرمود: «ملت رشيد و غيور ايران، مردم عزيز تهران. در دو روز گذشته كه جمعي از اشرار با كمك و همراهي برخي از گروهك هاي سياسي ورشكسته و با تشويق و پشتيباني دشمنان خارجي در سطح تهران، به فساد و تخريب اموال و ارعاب و عربده جويي پرداخته و موجب سلب امنيت و آسايش مردم شده اند، دشمنان زبون و حقير اسلام و انقلاب گمان كرده اند انقلاب و مردم مؤمن و انقلابي به آنان اجازه خواهند داد كه با فتنه انگيزي خود راه سلطه آمريكاي جنايتكار را بر ميهن عزيز ما هموار كنند.گروهك هاي وابسته و معاند، طبق تحليل اربابان و معلمان خود، گمان كرده اند مردم ايران از اسلام و انقلاب دست برداشته اند و به خيال باطل خود مي خواهند از انقلاب اسلامي انتقام بگيرند ولي غافل از اينكه ملت مؤمن و شجاع و هوشيار به آنان و اربابان و پشتيبانان آنان اجازه ادامه شرارت را نخواهند داد و نظام مقتدر اسلامي، آنان را بشدت منكوب خواهد كرد... فرزندان بسيجي ام بايد آمادگي هاي لازم را در خود حفظ كنند و با حضور خود در هر صحنه اي كه حضور آنان لازم است، دشمنان زبون را سركوب و منكوب سازند.»
و سپس در آوردگاه 23 تير سال 1378، اقيانوسي از يك ملت بيدار دل، روانه كوچه و خيابان هاي كشوري به نام ايران شد تا بار ديگر اثبات نمايند كه رهبري انقلاب و مردم هوشيار و هوشمند اين نظام، از چه ظرفيت هاي بي بديل و شگفت آوري در تبديل تهديدها به فرصت ها برخوردارند. راهپيمايي ميليوني و حماسي ملت ايران در 23 تير نشان داد كه از حادثه تا حماسه راهي نيست به شرط آنكه گوش و دل را به امير كاروان سپرده باشي و براي چنين ملتي سرافراز، هماره چنين بوده و هست و خواهد بود.
ان شالله
دوم. متن كامل بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار جمعى از دانشجويان به همراه اقشار مختلف مردم، 1378/4/21
بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم
برادران و خواهران عزيز؛ خيلى خوش آمديد. حرفهاى گفتنى زياد است؛ اما مطلبى كه از نظر من مهمتر از همه است و ذهن مرا مشغول كرده، حمله به خوابگاه جوانان و دانشجويان است. اين حادثه تلخ، قلب مرا جريحهدار كرد؛ حادثه غيرقابل قبولى در جمهورى اسلامى بود. حمله به منزل و مأوا و مسكنِ جمعى - بخصوص در شب يا در هنگام نماز جماعت - به هيچ وجه در نظام اسلامى قابل قبول نيست. جوانان اين كشور - چه دانشجويان و چه غير دانشجويان - فرزندان من هستند و هرگونه چيزى كه براى اين مجموعهها مايه اضطراب و ناراحتى و اشتباه در فهم باشد، براى من بسيار سخت و سنگين است. هركسى بوده، فرق نمىكند؛ چه در لباس نيروى انتظامى، چه در غير آن. مسلماً با كسانىكه در نظام جمهورى اسلامى تخلّف مىكنند، بايد برخورد شود؛ اما با كسى كه تخلّفى نكرده است؛ كسىكه در خانه خود در حال استراحت است، آن هم در محيط جوان دانشجويى، كار بسيار خطا و ناروايى است اگر برخورد شود.
اين كه صد نفر يا دويست نفر از كوى دانشگاه خارج شدند و حرفهايى زدند و شعارهايى دادند، بهانه و مجوّزى نمىشود براى اينكه كسانى، در هر لباس و با هر نامى، وارد آن محيط شوند و كارهاى ناروايى انجام دهند؛ بخصوص وقتى كه نام مقدّس نيروى انتظامى در ميان مىآيد، عملى كه موجب شود نيروى انتظامى بدنام گردد، قضيه را سختتر مىكند. شما مىدانيد كه امروز نيروى انتظامى در اطراف كشور، در جادهها، در مرزها، در برخورد با اشرار، چه جانفشانيهايى مىكند و چه زحماتى مىكشد. چقدر از اينها براى حفظ امنيت ما، جان خود را از دست مىدهند. با اين حال، بهوسيله چند نفر عملى انجام شود كه چهره اين خدمتگزاران در نظر بعضى تيره گردد؛ آيا اين انصاف است؟! يا آن طورى كه نقل كردهاند، بعضى با آوردن نام مقدّس «يا حسين» و «يا زهرا» وارد اتاق دانشجوى بسيجى يا دانشجوى جانباز شوند و او را از خواب بپرانند، يا آنطور حوادثى را بهوجود آورند؛ آيا اين درست است؟! اينها قلب را مىفشارد. اين همه جوان مؤمن، عاشقان امام حسين، عاشقان فاطمه زهرا، در همه جاى كشور، در خدمت اسلام، در خدمت كشور، در طول دوران دفاع مقدّس، در هر خطرى كه اين كشور را تهديد كند، سينه سپر مىكنند و وارد مىشوند؛ اما بعد كسانى با استفاده از اين نامها حوادثى را بهوجود آورند. براى من، حادثه خيلى تلخى بود. البته من تأكيد كردم كه اطراف اين حادثه تحقيق شود و بروند حادثه را درست بسنجند. قرار شد رئيس جمهور محترم و مسؤولان، هيأت تحقيقى را تعيين كنند؛ من هم ممكن است خودم كسى را در اين هيأت بگذارم.
من چند حرف دارم؛ يك حرف با دانشجويان، يك حرف با عموم ملت ايران، يك حرف، بخصوص با شما جوانان، يك حرف هم با دشمن. حرف من به دانشجويان اين است كه مراقب دشمن باشيد؛ دشمن را خوب بشناسيد؛ مبادا از شناسايى دشمن غفلت كنيد. غريبههايى را كه در لباس خودى خودشان را در همه جا داخل مىكنند بشناسيد؛ دستهاى پنهان را ببينيد. هيچ كس بهخاطر غفلت ستايش نمىشود. هيچكس بهخاطر چشمها را بر هم گذاشتن، مدح نمىشود. اگر بر آدم غافل ضربهاى وارد شد، اوّل كسى كه مسؤول و مذموم است، خود اوست؛ مراقب باشيد. دانشجو، قشر فاخر و با ارزشى است. دشمن، دانشجو را هدف گرفته است. چند سال است سعى مىكنند بلكه بتوانند دانشجويان را در مقابل نظام قرار دهند؛ اما موفّق نشدند؛ بعد از اين هم موفّق نخواهند شد. اگر يك عدّه نفوذى خواستند از فرصتى استفاده كنند و از آب گلآلودى ماهى بگيرند - وارد اجتماع دانشجويان شدند و شعارهايى درست كردند و حرفهايى زدند - خيال نكنند كه ما اشتباه خواهيم كرد؛ نه، ما اشتباه نخواهيم كرد. ما مخاطب و طرفِ خودمان را مىشناسيم. دانشجو، فرزند ماست؛ متعلّق به ماست؛ متعلّق به اين كشور است. دشمن است كه مىخواهد با نام دانشجو يا با نام نفوذ در ميان دانشجويان، فساد و تباهى كند؛ خود دانشجويان بايستى هوشيارانه متوجّه باشند.
در يك چنين موقعيّت و فصل حسّاسى مثل اين فصل سال - فصل امتحانات دانشجويى، فصل كنكور؛ كه همه خانوادههايى كه جوانى دارند، اين فصل كه مىشود، همه همّت خودشان را مىگذارند كه جوانشان حواسش جمع باشد و بتواند در امتحان يا در كنكور موفّق شود - آن كدام دستى است، آن كدام دشمن آينده اين مملكت و دانشگاه اين مملكت است كه اين طور جوانان را به يك سمت انحرافى مىكشاند، سرگرمى درست مىكند و تشويق مىنمايد به اين كه سراغ درس و سراغ امتحان نرويد؛ اجتماع كنيد؟! اوّل كسى كه اين جا بايد هوشيارانه چشم خود را باز كند و تصميم بگيرد، خودِ دانشجوست.
به ملت ايران هم عرض مىكنم: اى ملت بزرگ و شجاع كه بيست سال است دشمنى را كه انقلاب از اين كشور بيرون راند، با قدرت پشت در نگه داشتيد و نگذاشتيد كه اين دشمن از هيچ منفذى وارد شود؛ بهوش باشيد. اين معناى حرفهاى مكرّرى است كه من در اين چند سال به ملت ايران و به مسؤولان عرض كردهام كه دشمن درصدد نفوذ است. هر پنجرهاى پيدا كند، وارد خواهد شد؛ هوشياريتان را بيشتر كنيد. دشمن، امنيت ملى ما را هدف گرفته است. امنيت ملى براى يك ملت، از همه چيز واجبتر است. اگر امنيت ملى نباشد هيچ دولتى نمىتواند كار كند؛ براى سازندگى، هيچ سنگى روى سنگ گذاشته نخواهد شد. وقتى كه هرج و مرج و ناامنى باشد، هيچ مشكلى از مشكلات مملكت حل نخواهد شد؛ نه اقتصاد مردم، نه فرهنگ مردم، نه مسائل اجتماعى مردم، نه مسائل سياسى مردم. وقتى امنيت نبود، همه اينها از بين خواهد رفت. دشمن اين را هدف گرفته است. اين را ملت ايران در همه جاى كشور بايد بفهمد؛ كه البته مىفهمد و مىداند. بحمداللَّه ملت هوشيار است.
يك حرف هم به شما جوانان عرض مىكنم. جوانان عزيز! شما اميدهاى انقلاب و اسلاميد. رفتار شما مىتواند اين مملكت را در جهت شكوفايى، با سرعت به پيش ببرد. وقتى جوان مملكت هوشيارانه، با تدبير، با حلم و با توجه به موقعيّتها، حرف بزند و تصميم بگيرد و عمل كند، كشور گلستان خواهد شد. وقتى هيجانات كور، پا وسط بگذارند، دشمن فوراً استفاده خواهد كرد. بارها گفتهام، باز هم تكرار مىكنم؛ من معتقدم كه جوان مملكت بايستى در همه ميدانها حضور و آمادگى داشته باشد؛ منتها با انضباط. اينگونه حركاتى كه ملاحظه شد كسانى به دانشگاه حمله كنند، ناشى از بىانضباطى است؛ با هر نامى انجام گيرد، غلط و محكوم است. اگر با نام دفاع از دين هم انجام گيرد، غلط است؛ اگر با نام دفاع از ولايت هم انجام گيرد، غلط است. مگر من بارها نگفتهام در اجتماعات كسانى كه مخالفند، هيچ كس نبايد رفتار خشونتآميز داشته باشد؛ چون اين، دشمن را خوشحال مىكند. بارها ما اين حرف را گفتيم، چرا گوش نكردند؟! چرا گوش نمىكنند؟! حتّى اگر يك حرفى كه خون شما را به جوش مىآورد به زبان آورند - مثلاً فرض كنيد اهانت به رهبرى كردند - باز هم بايد صبر و سكوت كنيد. اگر عكس مرا هم آتش زدند و يا پاره كردند، بايد سكوت كنيد. نيرويتان را براى آن روزى كه كشور به آن نيازمند است، براى آن روزى كه نيروى جوان و مؤمن و حزبالّلهى بايد در مقابله با دشمن بايستد، حفظ كنيد، والاّ حالا فرض كنيم يك جوان، يا يك دانشجوى فريبخوردهاى هم حرفى زد و كارى كرد؛ چه اشكالى دارد؟ من از او صرفنظر مىكنم.
و اما يك مطلب به دشمن مىگويم؛ هر كه هست و هرجا هست. دشمنان اصلى ما در سازمانهاى جاسوسى، طرّاحان اين قضايا هستند. اين پولى كه مجلس امريكا تصويب كرد كه بايد براى مبارزه با نظام ايران صرف شود، اين پول و چندين برابر اين پولها كجا مصرف شد؟! معلوم است؛ براى همينطور طرّاحيهايى مصرف مىشود؛ شكّى نيست. اين دشمنان بدانند كه خواب برگشتن امريكا به اين مملكت، يك خواب پريشان و غيرقابل تعبير است. اين عناصر داخلىِ حقير، اين عناصر سياسىِ مطرود و منفور، كه ملت اينها را مثل دندان فاسدى بيرون آورد و به يك طرف پرتاب كرد، هجده، نوزده سال است كه كمين گرفتهاند تا از ملت و از امام و از نام امام و از راه امام انتقام بكشند. اينها هم بدانند كه اشتباه كردند؛ در همين قضيه هم اشتباه كردند، خودشان را لو دادند و چهره خودشان را مشخص كردند. درست است كه به دستگاه اطّلاعاتى ما آن ضربه ناجوانمردانه را وارد كردند؛ به دستگاه انتظامى ما هم در اينجا اين ضربه را وارد كردند، اما عناصر خدمتگزار و سربازان مخلص و بدون نام و نشان جمهورى اسلامى، اطّلاعات را كسب مىكنند و مىفهمند كه چه كسى در كجاست و چهكار مىكند. نمىتوانند اين ملت را با اين روشها از صحنه مبارزه در راه استقلالشان، در راه اسلام عزيزشان و در راه مبارزه با دشمنانشان عقب برانند.
يك نكته هم به اين خطّ و خطوط سياسى عرض كنيم. آقايانى كه سردمداران خطوط سياسى و گرايشهاى سياسى هستيد، حالا برسيد به اين حرفى كه ما مىگوييم شما خوديها وقتى سر قضاياى بيهوده اينطور با هم درگير مىشويد، دشمن سوء استفاده مىكند؛ بفرماييد، اين يك نمونه؛ ديديد دشمن چطور استفاده كرد؟! ديديد دشمن چگونه نيش خود را زد؟! اين مسائل را كنار بگذاريد. البته ما اصرار نداريم كه همه يك طور فكر كنند؛ اما براى كار سياسى و درگيرى سياسى، حدّى قائل شويد و خطّ قرمزى بگذاريد. بىحساب و كتاب با هم مبارزه نكنيد كه آنقدر مشغول شويد كه به دشمن اجازه دهيد اينطور بيايد و داخلِ اين ميدانها بشود. سرِ اين قضيه قانون مطبوعات و سرِ قضاياى گوناگون ديگر، چه جنجال و چه دعوايى به راه افتاد! همهاش مسائل خطّ و خطوط! براى چه؟ براى اين كه قانونى در مجلس تصويب مىشود! من به يك جريان سياسى خاص اشاره نمىكنم؛ خطاب من به همه است. براى من، آن خطّ و اين خط و هر خطّ سياسى و سليقه سياسى ديگر، تفاوت نمىكند. براى من، مناط و ملاك، راه خدا و راه امام و راه اسلام و حفظ كشور و رعايت مصالح مردم و حفظ آينده كشور مطرح است. براى من فرقى نمىكند كه فلان كس متعلق به خطّ «الف» است، فلان كس متعلّق به خط «ب» است. من به همه عرض مىكنم؛ شما هم هشيار باشيد.
آخرين جمله را هم به امام و مقتداى خودمان ولىّعصر ارواحنافداه عرض كنيم: اى سيّد و مولاى ما! پيش خداى متعال گواهى بده كه ما در راه خدا تا آخرين نفس ايستادهايم. بزرگترين آرزو و افتخار بنده اين است كه در اين راهِ پُرافتخار و پُرفيض و پُربهجت، جان خودم را تقديم كنم. انشاءاللَّه خداوند متعال شما را موفّق و مؤيّد بدارد. والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
پيام مقام معظم رهبري به به ملت رشيد ايران، 1387/4/22
بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم
ملت رشيد و غيور ايران، مردم عزيز تهران
دو روز است كه جمعى از اشرار با كمك و همراهىِ برخى از گروهكهاى سياسىِ ورشكسته و با تشويق و پشتيبانى دشمنان خارجى در سطح تهران، به فساد و تخريب اموال، و ارعاب و عربدهجويى پرداخته و موجب سلب امنيت و آسايش مردم شدهاند. دشمنان زبون و حقير اسلام و انقلاب گمان كردهاند، انقلاب و مردم مؤمن و انقلابى به آنان اجازه خواهند داد كه با فتنهانگيزى خود، راه سلطهى امريكاى جنايتكار را بر ميهن عزيز ما هموار كنند. گروهكهاى وابسته و معاند، طبق تحليل اربابان و معلمان خود، گمان كردهاند مردم ايران از اسلام و انقلاب، دست برداشتهاند، و به خيال باطل خود مىخواهند از انقلاب اسلامى انتقام بگيرند؛ ولى غافل از اينكه ملت مؤمن و شجاع و هوشيار به آنان و اربابان و پشتيبانان آنان اجازهى ادامهى شرارت را نخواهند داد و نظامِ مقتدر اسلامى، آنان را به شدت منكوب خواهد كرد.
به مسؤولان در دولت و بخصوص مسؤولان امنيت عمومى تأكيد شده است كه با درايت و قدرت، عناصر مفسد و محارب را بر جاى خود بنشانند و بىشك كسانى كه چشم به فتنهانگيزيهاى اين روسياهان دوختهاند، مأيوس خواهند شد. ملت بزرگ ايران مخصوصاً جوانان عزيز بايد در كمال هوشيارى مراقب حركات دشمن باشند و به طور كامل با مأموران، همكارى كنند و عرصه را بر عناصر مزدور و خودفروختهى دشمن، تنگ نمايند. و به خصوص فرزندان بسيجىام بايد آمادگىهاى لازم را در خود حفظ كنند و با حضور خود در هر صحنهيى كه حضور آنان در آن لازم است، دشمنان زبون را مرغوب و منكوب سازند.
تأييد اسلام و مسلمين را از خداوند متعال مسألت مىكنم. سيّد على خامنهاى - 1378/4/22
جهت مطالعه بيشتر ر.ک :
1. برای تاريخ، فرهاد نظری. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبري، كد: 3/200431)