آیندگان چشمداشت زیادی ندارند
شیرازه: جنگ، فریب، آتشسوزی جنگلها، آب شدن یخها، تشدید خشونتها، مهاجرت، تصادفات، سیل، زلزله، جنایات روزمره و پیدرپی، بحران آب، طلاق و جدایی، بیکاری، اعتیاد، ولنگاری، تأثیرگذاری سریع شبکههای ماهوارهای و فضاهای مجازی و نهایتاً بیماریهای نو به نو همه در پی نابودی انسان و سایر جانداران قد کشیده و قامت راست کردهاند…
به سرزمینهای سوخته عراق، افغانستان، سوریه و یمن نگاه کنیم و به جنایات سعودیها که با تشویق و تحریک آمریکاییها انجام میشود و به کشتار کودکان، زنان و غیرنظامیان بیگناه که در آتش جهل و خودکامی دولتهای دست نشانده میسوزند.
آیندگان به کدام گزینه امیدافزای پیش رو دل خوش کنند؟
آیندگانی که در این فضای خشن، بیرحم و انتقامجو پرورش یافته و آموزش میبینند.
بشریت لجام گسیختهای که دم از آزادی و حقوق بشر میزند، اما بیش از هر زمان دیگری برادر برادر را میکشد و سرش را همانند جاهلان متعصب قبل از بعثت برای خوشآمد اربابان در طبق میگذارد و در تصویرهای خشن و مشمئز کننده به تماشا میگذارد تا رعب و وحشت ایجاد کند که به او تعلیم کردهاند: «النصر فی الرعب» [پیروزی در ترساندن است]
این سلاحهای مخوف گرانقیمت که نان را از سفره فقرا میربایند و پیراهن را از تن کودکان بیرون میآورند تا به لحظهای شلیک شوند و هوا را به سموم نفس بیالایند، همان دستهای آلوده به خونی را پر میکنند که به شگردهای عمروعاصی شریک دزدند و رفیق قافله.
آیندگان با کدام تن سالم و روح آرام سکاندار حیات کشتیهای طوفانزدهای هستند که در امواج خروشان کسی را یارای نجات آنان نیست و همه چیز به قضا و قدر و تقدیر رقم میخورد؟
و اما بعد.
رشد جمعیت به هر دلیل، کار، بهداشت، مسکن، آموزش و امنیت طلب میکند. کشتزارهای خسته از تزریق کودهای شیمیایی محصولات سالمی تولید نمیکنند و هواهای مسموم ناشی از گازهای گلخانهای آبی آسمان را به سُخره گرفتهاند و دریاهای عظیم و عریض و طویل آنچنان آلودهاند که جانداران آبزی را هم بیمار کردهاند.
این خوراکهای گوشتی تولیدی که بیماریهای لاعلاج نو به نو را سبب شدهاند با طعم گس نوشابههای گازدار نجویده قورت داده میشوند در پشت فرمان چهارچرخههایی که مسافران را به ناکجاآباد روانه میکنند.
و همسایگانی که حاصل جنگهای خانمانسوزشان سرزمینهای شیار شدهای است که سموم و ریزگردهای طوفان آورده را به جای ابرهای بارانزا به شهرها و سرزمین مقدس ما روانه میکنند و برای پیشگیری از نفوذ این ریزگردهای سرگردان کاری از دستمان برنمیآید.
تنها راه پناه بردن به اندیشهای متعالی است که به جنگها، کشت و کشتارها و وحشیگریهای کور خاتمه دهند تا با این همه دستاوردهای علمی بتوان از تهاجم ریزگردهای خفقانآور و گرم شدن زمین پیشگیری کرد و زندگی را به گونه دیگری در جوامع هدف دید.
در غیر این صورت بهشت زمین به جهنمی تبدیل خواهد شد که برزخی هم به دنبال نداشته باشد و همه بهترین راه گریز از این مخمصههای بزرگ را مرگ بدانند.
آیندگان که در به وجود آمدن چنین شرایط ناهمسازی هیچ دخالت و گناهی ندارند و در هیچیک از این جنایات تاریخی سهیم نیستند، چرا باید به چنین عقوبتی گرفتار آیند؟
جهان بشریت در برابر این سؤالات چه پاسخی دارند؟ دانشمندان و صاحبنظران محیط زیست، پزشکان و مخترعین و مکتشفین و نویسندگان و هنرمندان بزرگ که جوایز علمی و ادبی را از آن خود میکنند چه نقشی در تغییر رویه دولتمردان جنگطلب کنونی دارند؟
آیا زمان آن نرسیده که همه فریاد بزنند، جنگ بس است؟
آیا صلح مسلح که زمینه جنگهای اتمی آینده را فراهم میکند قابل پذیرش است؟
آیندگان چشمداشت زیادی ندارند، حداقل آنکه میخواهند هوای سالم، تن سالم، روح سالم و امنیت داشته باشند.
بشریت امروز به کدام روسپیدی طمع بهداشت دارد؟
وقتی به قول شاعری خوشذوق: در جریده چندان ورق سیاه دارد؟ بگذاریم و بگذریم که آنچه البته به جایی نرسد فریاد است.
*محمد عسلی
عصر مردم