آب باریکه ای که به خیلی ها نمی رسد
در کشور ما و در فارس که البته مجالی برای صنعتی شدن پیدا
نکرده همه میخواهند «کارمند» دولت شوند تا برای همه عمر «آب باریکه ای»
داشته و از آینده اطمینان داشته باشند. این شاید به خاطر بی ثباتی اقتصاد
کشور هم باشد؛ اقتصادی که به جوانان مجال بروز استعدادهایشان را نمی دهد.
ایران
8 میلیون کارمند استخدامی در بخش های دولتی دارد. این رقم در ایالات متحده
آمریکا به عنوان بزرگترین اقتصاد جهان یک میلیون نفر است؛ ژاپن در مجموع
300 هزار کارمند بخش دولتی دارد و البته ایران برابر با مجموع کارمندان
دولت ژاپن تنها مدیر در بخش دولتی دارد. این آمار شاید کمی طنزگونه به نظر
برسد، اما به راستی چرا اقتصاد ایران، چنین کارمند پرور است؟
هر سال
اداره های دولتی در روز چهارم شهریور ماه، شاخه گلی به کارمندان خود داده و
طبق معیارشان از کارمندان برتر یا به قول خودشان نمونه تقدیر می کنند.
برای
نمونه امسال در اداره کل منابع طبیعی فارس، منصور رضایی، به عنوان کارمند
نمونه انتخاب شده است، او می گوید به این خاطر شغل کارمندی را انتخاب کرده
که به این وسیله می تواند هر آنچه از دستش بر می آید برای مردم انجام دهد.
علی محمد ابراهیمی، که به عنوان کارمند نمونه معاونت فنی شهرداری انتخاب
شده هم می گوید به این خاطر وارد شهرداری شده که در زمان استخدام پول لازم
برای فعالیت در بازار آزاد را نداشته است؛ او می گوید: «شاید اگر سرمایه
داشتم به این حوزه نمیآمدم و متناسب با رشته ام به کار عمرانی می پرداختم.»
بتول
ژوبین که مهندس است و از کارمندان شهرداری هم می گوید نخست به خاطر کمک به
مردم کارمندی را انتخاب کرده و بعد از شروع فعالیتش به این نتیجه رسیده که
کار کارمندی امنیت شغلی بیشتری برای آینده دارد؛ او می گوید: «وقتی شما
کارمند باشید به این خاطر که مستقیما با مردم ارتباط دارید می توانید به
آنان به صورت اثرگذاری خدمت کنید. به ویژه اینکه مردم ولی نعمت ما به شمار
می روند. از این رو این موضوع در زمان انتخاب این کار برای من بسیار اهمیت
داشت.»او ادامه می دهد: «در ادامه فعالیت به این نتیجه رسیدم شاید در بخش
دولتی از امنیت شغلی بیشتری برخوردار باشم.» در این میان
محبوبه حسینی
یکی از کارمندان دانشگاه شیراز است که در دوران تحصیلی خود بارها به عنوان
دانشجوی نمونه انتخاب شد و سرانجام به عنوان کارمند دانشگاه شیراز شروع به
فعالیت کرد. حسینی در سال 83 به صورت پیمانی به عنوان کارمند دانشگاه شیراز
مشغول به فعالیت شد و امسال به استخدام رسمی این دانشگاه در آمد.
او
در کنکور کارشناسی ارشد با رتبه 2 پذیرفته شد و برای دکترای بدون آزمون
دانشگاه شیراز پذیرش گرفت. حسيني می گوید: «راستش در دوره کارشناسی ارشد
دچار مشکلی شدم. تا آن زمان همه می گفتند فلانی عضو هیئت علمی دانشگاه
خواهد شد و وقتی دیدند که کارمند شده ام همه تعجب کردند.
سرانجام دانشگاه به من گفت یا می توانی کار کنی یا اینکه به تحصیلاتت ادامه دهی و من به خاطر مشکلم راهی جز کار کردن نداشتم.»
او
ادامه می دهد: «روز به روز حالم بهتر شد و اکنون از کارم بسیار راضی هستم.
از اینکه امنیت شغلی دارم رضایت دارم و هرگز از مشکلم برای گرفتن مرخصی
و... استفاده نکردم»
فضای کسب و کار ایران و درآمدهای نفتی
همان طور
که این کارمندان می گویند یکی از علت های اصلی انتخاب بخش دولتی یا نیمه
دولتی برای آنان، امنیت شغلی این بخش بوده است. اما چرا بخش خصوصی خواهان
ندارد؟ این را از دکتر روحا... شهنازی، عضو هیئت علمی بخش اقتصاد دانشگاه
شیراز میپرسم و او می گوید: «دلیلش این است که فضای کسب و کار اقتصاد ایران
فضایی است که به بخش خصوصی مولد، ضربه می زند. این فضا باعث می شود که
اشتغالزایی در بخش خصوصی به اندازه نیازهای کشور نتواند اتفاق بیفتد. نکته
ديگر این است که نیاز به اشتغال هم داریم؛ از طرفي دولت در سالهای متعدد،
درآمد رانتی نفت داشته است؛ درآمد نفت باعث شده که دولت نیازی به پاسخگویی
به جامعه نداشته باشد و ناکارا عمل کردن آن هم باعث می شود که نیازی به
جواب دادن به مردم نداشته باشد. یعنی اگر 10 نفر را به استخدام در آورده و
آنها کارا نبوده اند، از آنجا که حقوقشان عمدتا از محل مالیات تامین نشده و
این پول از نفت آمده است نیازی هم به پاسخگویی نبوده است.»
نمونه اش
شاید استخدام چندهزار نفر در آخرین سال فعالیت دولت احمدی نژاد باشد که او
برای بهره برداری خاص خود آزمون استخدامی برگزار کرد و هنوز بسیاری از آن
کارمندان فعالیت خود را شروع نکرده اند. شهنازی می گوید: «البته در دولت
های دموکراتیک غیرحزبی برای افزایش رضایت عمومی سعی می کنند در دورههای
نزدیک به انتخابات اشتغال ایجاد کنند؛ مانند دولت ما که یک دموکراسی
غیرحزبی است؛ دموکراسی غیرحزبی یعنی یک رئیس جمهور وقتی پست خود را ترک
کرد، هيچ حزبی پاسخگوی عملکرد او نیست. این منجر به این می شود که به
استخدام های دولتی روی آوریم. در نتیجه کار مفید آنها هم آن قدر مورد توجه
نیست.»از این اقتصاددان می پرسم: «چه می شود که در کشوری چون چین جوانان
دور هم جمع می شوند و شرکتهایی چون هووآیی و آی نیو را راه می اندازند یا
در آمریکا چند بیخانمان بنیانگذار شرکت هایی چون دیزنی و پیکساز می شوند
ولی در ایران جوانان منتظر استخدام دولت می نشینند؟» او پاسخ می دهد: «دلیل
آن به این بر می گردد که در اقتصاد کشورهای توسعه یافته، حقوق مالکیت
تعریف شده است؛ حقوق مالکیت یک ابداع و چیزتازهای که ابداع می کنید را به
نام خودتان در نظر می گیرند و همه بازدهی آن اختراع در اختیار شما قرار می
گیرد ولی در کشور ما حقوق مالکیت تعریف شده نیست و کسی که چیزی را اختراع
کرد، سریع آن را کپی می کنند و هیچ پیشگیری انجام نمی شود. در ایران آن
جوانانی هم که می خواهند در آن حوزه کار کنند به مشکل برمیخورند. برای
نمونه نخبگانی که در جشنواره خوارزمی رتبه آوردهاند یا در سازمان ثبت
اختراع، اختراعاتی ثبت کردهاند چقدر روی اختراعشان مالکیت دارند؟ این را در
کنار این موضوع بگذارید که وقتی میخواهند کار را شروع کنند قوانین دست و
پاگیر دولتی اجازه کار به آنان نمی دهد. برای نمونه اگر بخواهند بنگاه تازه
ای بزنند باید دنبال مجوز و... بدوند در نتیجه نمی توانند کار کنند به
همین خاطر ترجیح می دهند به فعالیت های دولتی مشغول شوند؛ حوزه ای که اگر
کل روز را کار نکنند باز آخر ماه حقوق خود را میگیرند. در این ساختار حقوق
را نه بر اساس کار بلکه بر اساس وقتی که میگذارند دریافت میکنند ولی در بخش
خصوصی این گونه نیست. درست بر خلاف کشورهای توسعه یافته که حقوق مالکیت
تعریف شده است و مثلا اگر فرد فقیری نوآوری داشته باشد بزرگترین
سرمایهداران هم نمی توانند آن ابداع را حتي به زور از او بگیرند یا آن را
کپی کنند.»
منبع: خبرجنوب