بومی سازی شهر نیازمند معماری اسلامی ـ ایرانی است
در این نوع سبک، هدف رساندن انسان به کمال و تعالی است که از روشهای مختلف به دست میآید، در این میان مسکن به طور خاص و معماری شهرها به طور عام ارتباطی تنگاتنگ با سبک زندگی دارد. اهمیت معماری در زندگی و تاثیری که بر روان انسان در مسیرش به سوی کمال میگذارد، سبب شد که در نخستین گزارش از گزارشهای سبک زندگی ایرانی اسلامی به سراغ کاوه فتاحی، عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز در رشته معماری و شهرسازی برویم و با وی درباره آنچه که سبب تحول معماری شده و تاثیری را که از این رهگذر بر روان آدمی وارد شده، بررسی کنیم.
مهمترین محورهای این گفتوگو را میتوان در تاریخچه تغییر معماری، چرتکهاندازی به عنوان مانعی برای تحقق معماری اسلامی، توجه به زندگی اسلامی در طراحی خانهها، توجه به کیفیت نظام آموزش عالی، نظارت دقیق و حمایت در ساخت خانههایی متناسب با سبک زندگی ایرانی بیان کرد.
** در تعریف معماری و تقسیمبندی به سنتی و مدرنیته نخستین مطلبی که به ذهن میآید، بحث سبکهای خاص معماری است. در ایران این سبکها به چه شیوه تقسیمبندی شدند و از چه زمانی معماری اصیل ما به سمت غربی و مدرن شدن پیش رفته است؟
فتاحی: داستان معماری در ایران یک داستان چند هزار ساله است، در بسیاری از کشورها تغییر سبکهای معماری مشخص است اما زمانی که به معماری ایرانی نگاه میکنیم چون یک سنت هزاران ساله را پشت سر دارد تقسیمبندی به درستی و با مرزبندی مشخص انجام نمیشود مهمترین دلیل آن هم این است که سنتهای معماری به صورت شفاهی منتقل شده و میتوان گفت که معماری ایرانی یک سبک کلی و پیچیده دارد.
اما این معماری هزاران ساله از زمان صفویه و ورود مستشاران اروپایی کم کم دچار انقطاع شد و در اثر ارتباط با اروپاییان بخشی از معماری ایرانی تغییر کرد، به عنوان مثال با آشنایی ایرانیان با باروت و تفنگ ساخت برج و بارو رفته رفته به فراموشی سپرده شد.
دوره قاجار، دوره نزول معماری ماست و پدیده فرنگیمابی به اندازهای القا میشود که نوع زندگیها هم رفته رفته تغییر کرد و مردم مرفه جامعه تلاش کردند خود را در رفتار و منش به اروپاییان نزدیک کنند این حرکت ادامه دارد تا اینکه در زمان پهلوی و حرکات عامدانه برای تغییر سبک زندگی معماری را تحت تاثیر قرار میدهد و حیاط مرکزی از خانههای ایرانی حذف میشود.
معماران جمله مشهوری دارند میگویند « ما معمارها زندگی را میسازیم و زندگی معماری را میسازد» با حذف حیاط از خانهها حیات و سرزندگی از زندگیها حذف شد و با از بین رفتن حیات در حیاط زندگیهای آپارتماننشینی مد شد و خانهها تغییر پیدا کردند و نوع سبک زندگی را با خانههای جدید و مدرن همخوان کردیم.
** بحثی که در معماری مطرح است و در گذشته خیلی بر آن تاکید میشد این است که جهانبینی و اعتقاد معمار بر نوع معماری تاثیر میگذارد، تغییر سبک خانهها و معماری ایران ناشی از تغییر جهانبینی معماران بود یا مطالبه مردم سبب شد که معماری به سمت غربی شدن پیش رود؟
فتاحی: این امر دوسویه است، شما در خانههای قدیمی میتوانید جلوههایی از صفات و اخلاق پسندیده را ببینید مثلا قسمتی به نام پیرنشین در خانههای قدیمی بود که برای رفع خستگی رهگذران ساخته شده و نمادی از ایثار بود اما در حال حاضر با معمارها که صحبت میکنید اول چرتکه میاندازند که چقدر سودآوری دارد.
پس یکی از دلایل تغییر سبک معماری را چرتکهاندازی یا همان سود مادی معماران است، در مقابل خانوادهها نیز به دنبال زندگی این هستند که خود را با دنیای روز و مدرنیته وفق دهند امری که اطلاع چندانی هم از آن ندارند در نتیجه رسیدن به امری که نمیدانند چیست، تغییر سبک معماری را به دنبال داشته است.
هرچند نمیتوان عنوان کرد که شهرسازی مدرن هیچ ربطی به سبک زندگی اسلامی ایرانی ندارد ولی سبک و روندی که شروع شده در حال فاصله گرفتن از مبانی اصیل زندگی است.
** آیا میتوان تعریف ثابتی از معماری ایرانی و اسلامی ارائه داد و گفت ساخت شهرها براساس این اصول یعنی نزدیکی به سبک زندگی ایرانی و اسلامی؟
فتاحی: اسلام دینی نیست که بگوید همین و لاغیر و از طرف دیگر نمیتوان حرکت رو به جلو نداشت باید این حرکت با مبانی اسلامی مطابقت پیدا کند. عیب آنجاست که سرعت تغییرات از سرعت طراحی معماری بیشتر است و چون این همخوانی وجود ندارد مجبور به وارد کردن نوع معماریهای غربی و ناهمخوان با فرهنگ و سبک زندگی اسلامی شدیم چون میخواهیم به چیزی به نام مدرنیته برسیم که حتی معنای آن به درستی برایمان مشخص نشده است.
در تعریف معماری اسلامی خیلی اختلاف نظر است و اگر تعریف ثابتی وجود داشت میتوانستیم بر مبنای آن کار کرد اما نکتهای که وجود دارد این است که استادان معماری میگویند که « معماری طراحی زندگی است» پس با این تعریف معماری اسلامی باید شرایط را برای زندگی اسلامی فراهم کند.
زندگی اسلامی مبنایش رساندن انسان به کمال است پس اگر در طراحیها خانهها به گونهای باشد که شرایط کمال انسان را فراهم کند میتوان گفت که این نوع معماری مطابق با سبک زندگی اسلامی است فارغ از اینکه طاق و قوس یا کاشی لاجوردی داشته باشد. معماری ایرانی اسلامی باید برای انسان ایرانی ساخته شود و بتواند ظرف زندگی وی باشد تا او را به کمال برساند. من فکر میکنم اگر معماری را ظرف زندگی بگیریم باید ظرفی باشد که انسان را از زندگی به سرزندگی برساند.
** در خانههای قدیمی به علت نوع بافت و مصالح و نوع طراحی زمینه رشد انسان به وجود میآمد، اما این رشد در معماری امروزی کمتر دیده میشود. این امر تابع چه شرایطی بوده است؟
فتاحی: بخشی از این امر تابع تغییراتی است که گفته شد ولی گزینه دیگری هم برای این امر میتوان در نظر گرفت و آن اینکه ما نخواستیم. زمانی که بافت تاریخی شیراز با مقیاس هکتار بالا به اسم نوسازی تخریب میشود یعنی اینکه تعمدی برای نرسیدن به این رشد وجود دارد.
معماری مُدِرک و انسان مُدَرک است پس باید شرایطی را فراهم کرد که هر دو به سرزندگی برسند، میتوان برای زندگی امروز با نیازهای انسان امروز معماری را طراحی کرد که انسانها را به کمال ببرد این امر در ایران کم بوده و علت آن بستر جامعه، عدم کیفیت در خروجی دانشگاهها، عدم استفاده از مصالح استاندارد و غیره است.
** نقش مصالح ساختمانی در سبک زندگی چیست و تفاوت آن در خانههای قدیمی و جدید چه تاثیری بر زندگی گذاشته است؟
فتاحی: به کار بردن خشت و خاک در ساخت خانهها تاثیر دارد که بخشی از آن به اقلیم و شرایط آب و هوایی بازمیگردد به طور مثال آجرهای خشتی گرمای روز را میگیرد در نتیجه در روز خانهها خنک است و در شب این گرما را بیرون میدهد یا وجود گنبدها و بادگیرها که در شرایط آب و هوایی خانهها تاثیر دارند و این اثبات شده است.
مورد دیگری که میتوان در این زمینه بیان کرد این است که استفاده از ابزاری که در محیط پیرامونی انسان وجود دارد نوعی احساس رضایت در انسان به وجود میآورد و ضمن اینکه سبب ارتباط انسان با طبیعت و محیط پیرامونش میشود و نوعی آرامش روانی برای انسان به وجود میآورد و مصداق ضرب المثل « آب از چاه خویش خوردن است».
این امر که میتوان با نام توجه به بومآوری بیان کرد سبب کاهش هزینه در ساخت خانهها، کاهش واردات، افزایش شغل و غیره میشود امروزه به این میبالیم که فلان مصالح از خارج آورده شده است که هم از نظر کیفی و هم تاثیر در روان انسان تاثیر دارد.
منظور این نیست که در دنیای امروز خانه خشتی بسازیم اما میتوان که این بومآوری را متناسب با زمان تغییر داد حداقل در روستاها انجام شود. علاوه بر با وجود تاثیر مصالح بر زندگی انسانها کار پژوهشی انجام شده بر روی آن کم است و بیشتر بحث چرتکهاندازی مطرح میشود.
** شاید یکی از دلایلی که سبب میشد خانههای قدیمی در ترویج صفات پسندیده اخلاقی موثر باشد، نوع طراحی بوده که سبب حفظ حیا و به سبب قرار گرفتن در شعاع مراکز مذهبی پای بندی به ارزشهای اسلامی بیشتر مورد توجه قرار میگرفته است، نظر شما چیست؟
فتاحی: تغییر ارزشها در کنار از بین رفتن حس تعهد در معماری سبب شده که در طراحیها به این مسائل توجه نشود به طور مثال اُپن بودن آشپزخانهها و وسیع بودن فضای عمومی به طوری که با باز شدن در خانه تا انتهای خانه مشخص است، تبدیل به ارزش شده است که همین امر سبب شده که حیا رفته رفته از دورن خانهها از بین رود.
در گذشته هر فرد یک خانه در طول عمرش متناسب با شرایط خانوادهاش میساخت اما امروز خانههای مربعی برای همه قشر با یک شیوه ساخته میشود و همه مجبور هستند در این قالبهای مشخص قرار بگیرند البته من مخالف این هستم که بگویند این خانه کارگری است این پزشکی و غیره این شیوه دستوری نباید وجود داشته باشد.
درباره در مرکزیت بودن مراکز مذهبی در معماری گذشته باید گفت وقتی به تاریخ معماری رجوع میکنیم همه درباره مساجد و در غرب درباره کلیساها است اما در معماری معاصر درباره بانکها و آسمان خراشها است. قلب تپنده شهرها باید مراکز اسلامی باشد تا سبک زندگی را بتوان ترویج کرد اما امروز در شیراز مرکز توسعهاش تبدیل به مرکز تجاری شده و این در سبک زندگی تاثیر دارد.
** شما در صحبتهایتان اشاره کردید که میتوان طراحیها را به سمتی برد که شرایط زندگی اسلامی برای مردم به وجود آید، راهکار رسیدن به این امر چیست؟
فتاحی: باید کارگروههایی برای بازنگری ضوابط معماری تشکیل شود، ضوابط شهرسازی مدون باید تغییر کند و براساس ضابطه اجرا شود نه به سلیقه مدیران تغییر کند. کیفیت بخشی در آموزش عالی باید تغییر کند الان بیشتر دانشجویان با هدف کسب درامد بیشتر به سراغ معماری آمدند.
باید فرهنگسازی شود، مردم هم باید نگاهشان به خانه تغییر کند چراکه خانه محل تسکین و آرامش است. در قرآن بارها به سکنی و مسکن اشاره شده در صورتی که الان خانهها سرپناه شده باید خانهها به محلی برای آرامش تبدیل شود. سازمان نظام مهندسی نظارتش ضعیف است عدم نظارت در معماری فاجعه به بار میآورد.
مورد دیگر این
است که برای ساخت خانههای حیاط مرکزی مجوز داده نمیشود اگر اعتقاد داریم
که حیاط خوب است چرا این امکان را به وجود نمیآورند؟ چون تمرین حیاط مرکزی
ساختن نشده امکان طراحی جدید هم گرفته شده است. باید معماران را برای
طراحی خانه متناسب با نیاز امروز تمرین داد.