حضور اصلاحطلبان در انتخابات ۹۶، بدون «کاندیدا»
به گزارش شیرازه، جریان سیاسی خاص یا همان اصلاحطلبان، برای انتخابات پیش رو در مقابل یک چالش سخت قرار گرفتهاند که نام آن «بیدستاوردی برجام» و «کمتحرکی دولت» است.
چالشی که البته باید «احتمال شکست رسمی برجام» طی ماههای پیش رو و همچنین عدم تطابق فاکتورهای روحانی با مانیفست اصلاحطلبی (که به همین دلیل وی از آغاز کارش تبدیل به «مهمان 4 ساله اصلاحطلبان» شد) را نیز به آن افزود.
این چالشها با وجود تمام مصائب مختلف خود برای اصلاحطلبان اما در عبارت ریاضی سیگما یا همان سرجمع خود به یک سؤال مهم میرسند و آن اینکه «با روحانی چه کنیم؟!»
در واقع، جریان سیاسی خاص، بویژه در مقطع کنونی که کمتر از یکسال تا انتخابات ریاست جمهوری دولت دوازدهم باقی مانده ضمن تلاش برای مبرّی کردن خود از بیدستاوردیهای برجام (که البته آنرا به لطایف الحیل نیز آغاز کرده) بایستی تکلیفش را با رئیسجمهور روحانی نیز مشخص کند.
البته این تمام ماجرا نیست.
جریان اصلاحات درد دیگری هم بر گرده دارد و آن «عدم رأیآوری اکثریتی در تمام انتخاباتهای 15 سال گذشته» است.
فیالواقع طی این مدت، اصلاحطلبان نه در سطح دولت، نه در سطح مجلس و نه حتی در سطح شوراها هیچگاه پیروز انتخابات و جلب کننده نظر اکثریت مردم نبودهاند و این معنی در کنار بیدستاوردیهای برجام و ضعفهای دولت یازدهم آنها را در هجوم تندبادهای پیاپی قرار داده است.
(گزارههای فوق بر این پیشفرض واضح استوارند که اصلاحطلبان در زمینه حمایت از آقای روحانی در سال 92 با مردم و حتی با خود رئیس جمهور ناراستی میکنند چون هرگز این کار را نکردند)
*«برد حداقلی»؛ فرمولی همیشگی برای اعلام پیروزی!
در اشاره به سؤالات و فروض فوقالذکر، بایستی به روشی اشاره کرد که اصلاحطلبان از انتخابات سال 92 به این سو و برای جلوگیری از آسیب تندبادهای اشاره شده که حتی میتواند به «موت سیاسی» هم منجر شود؛ آنرا اتخاذ کردهاند.
فرمولی که میتوان آنرا «اعلام پیروزی به هر قیمتی» نام نهاد.
بر مبنای این روش؛ آنها حتی اگر در انتخابات سال 92 هم کسی غیر از آقای روحانی در انتخابات پیروز میشد؛ از آنجا که از هیچ کاندیدایی اعلام حمایت رسمی نکرده بودند، لذا اینطور بیان میکردند که ما در انتخابات حضور داشتیم اما کاندیدا نداشتیم و این یعنی اینکه شکست نخوردیم!
آنها در انتخابات اسفند 94 نیز اگرچه با توفیقاتی غیر منتظره روبرو شدند اما از یک و نیم سال مانده به انتخابات بارها بیان کردند که تزِ آنها برای انتخابات «برد حداقلی» است!
روشی که ناگفته پیداست بر مبنای آن اگر حتی فقط یک چهرهی چپ هم به مجلس میرفت؛ اصلاحطلبان میتوانستند از قِبَل آن مارش پیروزی را بنوازند. کما اینکه نواختند و اکنون و حتی با وجود اکثریت اصولگرا در مجلس دهم شورای اسلامی اما باز هم عنوان میکنند که پیروز بودهاند.
پر واضح است که همین فرمول در انتخابات سال 96 هم قابلیت تکرار دارد.
خاصّه آنکه مسائل حاشیهای دولت یازدهم، حکماً اصلاحطلبان را مجبور کرده است که در استفاده از این فرمول مصممتر باشند.
*آنچه در تأیید «حضور در انتخابات بدون کاندیدا» گفتهاند...
در توضیح بیشتر تحلیل بالا، اشاره به برخی رخدادهای صحنه سیاسی کشور ضروری به نظر میرسد.
اصلاحطلبان اخیراً اعلام کردهاند که برای انتخابات سال 96 ستادی برای حمایت از دولت تشکیل نخواهند داد و فعالیتهای خود را بر مسئله انتخابات شوراها متمرکز میکنند.
این سخن مصداق شاهد غیبی است که برای تحلیل فوقالذکر رخ داده است!
در واقع اگرچه گفته میشود که این رخداد یک تقسیم کار درون محفلی بوده و خبرهای محرمانهای هم در تأیید آن وجود دارد اما بدون هیچ تعارفی میتوان، گفت که اگر دولتیها و اعتدالیون این فرمول را پذیرفتهاند پس فیالواقع خام شدهاند و بصورتی کاملاً ناخواسته مشغول پیادهسازی تئوری آقای حجاریان هستند که چندی قبل تأکید کرده بود:«شکست روحانی شکست ما نیست...»!
این سخن نیاز به ارائه دلایل چندانی ندارد که اگر اصلاحطلبان تعاریف مصطلحی که در جوامع دموکراتیک از «حمایت رسمی» وجود دارد را زیر پا بگذارند و برای مثال «ستاد انتخاباتی تشکیل ندهند»، «از انتشار بیانیههای رسمی و حزبی امتناع کنند» و «زیر بار برگزاری میتینگهای مشترک با رئیس دولت هم نروند»؛ بالنتیجه میتوانند موضع انتخاباتی خود را نه قبل از انتخابات که در صبح فردای انتخابات هم اعلام کنند!
قیاس این محتوا میتواند با رفتاری باشد که اصلاحطلبان از یکسال مانده به انتخابات سال 88 و ایضاً سال 92 بروز دادند...
حمایت بی چون و چرا از موسوی و آقای هاشمی، تأکید بر التزام به آرمانها و مبانی آنها، ترویج مانیفست فکری آنها، تمجید از آنها، تشکیل ستاد انتخاباتی رسمی برای این افراد و... که البته گویا هیچیک از این رفتارها قرار نیست برای آقای روحانی و در انتخابات سال 96 تکرار شود.
اصلاحطلبان همین روزها نیز نه برای روحانی ویژهنامههای هفتگی چاپ میکنند (کاری که در اوایل آغاز به کار دولت برای اثبات حمایت خود، زیاد انجام میدادند) و نه چندان تمایلی به ترویج مبانی فکری دولت یا همان «مکتب نیاوران» نشان میدهند. این اواخر نیز رسماً اعلام میکنند که خبری از ستاد انتخاباتی برای روحانی نیست که نیست!
*نتیجهگیری
این تحلیل که «اصلاحطلبان در انتخابات آینده شرکت میکنند اما بدون کاندیدا» در صورتیکه قطعات زمین بازی با روند فعلی و بدون تغییر بماند، حکماً محقق خواهد شد.
و نکته اینجاست که در قبال آن بایستی متوجه 2 چشمانداز بود.
چشمانداز اول آنکه باید تلاش کرد جریان سیاسی خاص ملزم به اعلام حمایت رسمی از آقای روحانی شود تا نوستالژی ناراستیهای این جریان با مردم در انتخابات 92 و انتخابات 94 قابل تکرار نباشد. زیرا این تکرار نشدن میتواند سببساز قرار گرفتن ستاد اصلاحطلبان در تنگنای «پاسخگویی پیرامون شکستهای سیاسی» خود شود.
و چشمانداز دوم نیز آنکه دولت اعتدال و رئیسجمهور فعلی هم در فضای رسمی شدن حمایت اصلاحطلبان یا اعلام برائت آنها از روحانی! منطقیتر بازی خواهند کرد که این مقوله چه در وادی سیاست و چه در وادی اجرا هم به نفع روحانی خواهد بود و هم به نفع رقبای سیاسی وی...!
مسعود یارضوی
انتهای پیام/
منبع: فارس