چرخه جرم
نویسنده سرمقاله روزنامه افسانه معتقد است که معتادان مرتکب جرم می شوند و باید با معتادان همانند مجرمان برخورد شود.
به گزارش شیرازه، فرزاد وثوقی در این سرمقاله که عنوان«چرخه جرم»دارد، نوشته
است: سیاست های مبارزه با مواد مخدر اشتباه است. سال ها پیش گفتیم معتاد
مجرم نیست در حالی که این فرد مرتکب انواع جرایم می شود.
فرد معتاد متقاضی مصرف مواد مخدر است وتا او هست عرضه مواد مخدر بشدت ادامه دارد. هر روز اخبار مختلفی از متلاشی شدن باندهای قاچاق مواد مخدر منتشر می شود. باندهایی که عوامل اجرایی آن همین افرادمعتاد هستند. باید فکری بحال تقاضای بالای مواد مخدر کرد تقاضایی که سهم عرضه را افزایش می دهد.
نقطه به نقطه شهر مجوز مرکز ترک اعتیاد صادرشده است وگاهی دیوار به دیوار منازل مسکونی در منطقه 5 شهرداری شاهد حضور این مراکز هستیم. بافت قدیم وبدون متولی شیراز که سرچشمه خرید وفروش وحضور افراد معتاد است تا آنجا که بهزیستی وعلوم پزشکی شریک شده اند ومرکزی برای ساماندهی این افراد تاسیس کرده اند. هر چند این داستان تکراری وخریداری ندارد اما برای معتادان مجوز مصرف وحضور درست کرده اند و کاری از دست کسی خصوصا ساکنان بافت قدیم برنمی آید!
گویا داستان اعتیاد به یک دکان بزرگ وپرسود تبدیل شده است وهر کسی با یک ایده جدید درصدد بازآفرینی فرد معتاد است که البته تاثیرات چندانی نیز ندارد . از طرفی یک انسان خودرا در ورطه اعتیاد غرق می کند و عده ای دیگر دکان باز می کنند که باید این افراد را نجات داد و داستان آسیب های اجتماعی را کشدار می کنند تا آنجا که این آسیب به آسیب بزرگتری تبدیل می شود.
کنترل مرزهابرای برخورد با قاچاق مواد مخدر به گونه ای است که پلیس دراستان فارس موفق به کشف وضبظ محموله هامی شود ! این آمارها همیشه نسبت به سال گذشته در تاریخ توقیف ،فلان درصد افزایش داشته واین موضوع در پرونده پلیس مبارزه با مواد مخدر ثبت می شود.
حدود 30 یا 40 سال پیش افراد معتاد که هیچ راهی برای ترک اعتیادشان وجود نداشت به یکی از جزایر ایرانی خلیج فارس تبعید می شدند تا درتنهایی خود به نتیجه قطعی ماندن ورفتن برسند اما نمی دانیم چه شد که این اشد مجازات برای معتادان تخفیف خورد وپای آنان به زندگی دیگران باز شد .
در محله ما آن قدیم ها جوان معتادی زندگی می کرد که کل زندگی خانواده اش را تباه کرد. درواقع والدین وخواهر وبرادر ها هرچه داشتند باید به این دردانه معتاد می داند تا دود هوا کند. کار به زندگی همسایه ها نیز کشید تا آنجا که مادراین جوان معتاد ازهمسایه ها تقاضا می کرد پول به او قرض دهند تا فرزندش دست به سرقت نزند!؟
تعجب آوربود که بسیاری از ساکنان محله از ترس آسیب جدی تر این باج را پرداخت می کردند غافل از اینکه جوان خودشان در معرض اعتیاد قرار داشت . مدتی گذشت تا اینکه دو یا سه جوان دیگر در محله آلوده شدند ویکی از آنها خودکشی کرد در حالی که همسر جوان او باردار بود. بگذریم که دراین سالها همه پیر شدند وخیلی ها رفتند . اما اصل داستان باید مورد توجه قرار گیرد وآن کمال همنشین است که در من بیچاره اثر کرده است . حضور این افراد درجامعه ذاتا تولید جرم می کند پس معتاد مجرم است. جرم او آلودگی به مواد مخدری است که کشف آن در جیب هر کسی جرم تلقی می شود وحمل کننده مواد مخدرحتی به اعدام محکوم می شود . اگر حامل مواد مخدر مجرم است وبه اعدام محکوم می شود باید مصرف کننده مواد هم به اعدام محکوم شود قبل از آنکه جامعه رابه نیستی بکشانند، این درحالی است که ریشه بسیاری جرایم وخشونت ها ، آدم ربایی وقتل ها ، طلاق وفرزندان آسیب دیده از این داستان ، اعتیاد است.
کار معتاد نابودی خود، دیگران وسرمایه های کشور است . باید بدانیم که سالانه چه میزان اعتبار صرف مبارزه با قاچاق ودرمان معتادان می شود. این درحالی است که در سالهای گذشته هرچه برای ترک دادن این افراد کرده اند بدون اثر بوده است وبرابر آخرین نقطه نظرها تنها 20 درصد افراد معتاد نجات پیدا می کنند آنهم بشرطی که ایذر نگرفته باشد ومشکل تازه ای درست نکنند.
اعتیاد چهره جامعه را خدشه دارمی کند. اینکه ما بدانیم درجامعه ای با این تعداد معتاد هم زیستی داریم وخطرات ایدز وهپاتیت ما را تهدید می کند ،به نوبه خود زمینه مجرمیت افراد معتاد را فراهم می کند. بی تفاوتی و تعارف در زمینه پیشگیری از اعتیاد کاررا به آنجا کشانده است که سن اعتیاد در شیراز به زیر 16 سال رسیده است. علاوه برهرویین وتریاک ومشتقات آن که از مرزها وارد می شود ،انواع مواد مخدر شیمایی که در لابراتوارهای پنهان وآشکار تولید می شود سلامت جامعه خصوصا جوانان را نشانه گرفته است. آیا تاکنون امر مبارزه با مواد مخدر موفق بوده است درحالی که عرضه به واسطه تقاضا فزونی داشته است؟
مسلما جواب منفی است. سن اعتیاد کاهش یافته است و تقاضا برای مصرف بالاست تا آنجا که باید فکری به حال تقاضا کرد تا برخورد با عرضه مواد مخدر سنتی وشیمیایی! دیروز اگر مانع ورود مواد مخدر شدیم و قوانین سختی برای قاچاق آن گذاشتیم اما لابراتورهای داخلی با فرمولی جدید شروع به تولید داخلی مواد مخدر شیمیایی کردند! هر چند مبارزه با این پدیده نیز دراولویت پلیس قرار گرفت اما مثل نقل ونبات این مواد دردسترس جوانان ونوجوان قرار دارد.
در بخش دیگری از داستان با رویکرد اقتصادی فروش مواد مخدر در خانواده روبرو هستیم. گاها مواد مخدر وفروش آن کل اقتصاد یک خانواده را شامل می شود که آنرا نیز باید درسطح کلان وخرد مورد توجه قرار داد. قاچاقچیان عمده مواد که هیچگاه دستگیر واعدام نمی شوند وچرخه اقتصادیشان به واسطه بهره گیری از فقرا می چرخد وبیکاران ونیازمندانی که ناچارا فروشند خرد مواد مخدر شده اند وهمیشه دستگیر وزندانی واعدام می شوند. داستان تلخی است این ماجرای مواد مخدر که نهاد خانواده را همیشه به نابودی کشانده است و مدیران اجتماعی ما همیشه در اتاق جلسات خود درموردش آمارهای کوتاه وبلند داده اند.
منبع: روزنامه افسانه
فرد معتاد متقاضی مصرف مواد مخدر است وتا او هست عرضه مواد مخدر بشدت ادامه دارد. هر روز اخبار مختلفی از متلاشی شدن باندهای قاچاق مواد مخدر منتشر می شود. باندهایی که عوامل اجرایی آن همین افرادمعتاد هستند. باید فکری بحال تقاضای بالای مواد مخدر کرد تقاضایی که سهم عرضه را افزایش می دهد.
نقطه به نقطه شهر مجوز مرکز ترک اعتیاد صادرشده است وگاهی دیوار به دیوار منازل مسکونی در منطقه 5 شهرداری شاهد حضور این مراکز هستیم. بافت قدیم وبدون متولی شیراز که سرچشمه خرید وفروش وحضور افراد معتاد است تا آنجا که بهزیستی وعلوم پزشکی شریک شده اند ومرکزی برای ساماندهی این افراد تاسیس کرده اند. هر چند این داستان تکراری وخریداری ندارد اما برای معتادان مجوز مصرف وحضور درست کرده اند و کاری از دست کسی خصوصا ساکنان بافت قدیم برنمی آید!
گویا داستان اعتیاد به یک دکان بزرگ وپرسود تبدیل شده است وهر کسی با یک ایده جدید درصدد بازآفرینی فرد معتاد است که البته تاثیرات چندانی نیز ندارد . از طرفی یک انسان خودرا در ورطه اعتیاد غرق می کند و عده ای دیگر دکان باز می کنند که باید این افراد را نجات داد و داستان آسیب های اجتماعی را کشدار می کنند تا آنجا که این آسیب به آسیب بزرگتری تبدیل می شود.
کنترل مرزهابرای برخورد با قاچاق مواد مخدر به گونه ای است که پلیس دراستان فارس موفق به کشف وضبظ محموله هامی شود ! این آمارها همیشه نسبت به سال گذشته در تاریخ توقیف ،فلان درصد افزایش داشته واین موضوع در پرونده پلیس مبارزه با مواد مخدر ثبت می شود.
حدود 30 یا 40 سال پیش افراد معتاد که هیچ راهی برای ترک اعتیادشان وجود نداشت به یکی از جزایر ایرانی خلیج فارس تبعید می شدند تا درتنهایی خود به نتیجه قطعی ماندن ورفتن برسند اما نمی دانیم چه شد که این اشد مجازات برای معتادان تخفیف خورد وپای آنان به زندگی دیگران باز شد .
در محله ما آن قدیم ها جوان معتادی زندگی می کرد که کل زندگی خانواده اش را تباه کرد. درواقع والدین وخواهر وبرادر ها هرچه داشتند باید به این دردانه معتاد می داند تا دود هوا کند. کار به زندگی همسایه ها نیز کشید تا آنجا که مادراین جوان معتاد ازهمسایه ها تقاضا می کرد پول به او قرض دهند تا فرزندش دست به سرقت نزند!؟
تعجب آوربود که بسیاری از ساکنان محله از ترس آسیب جدی تر این باج را پرداخت می کردند غافل از اینکه جوان خودشان در معرض اعتیاد قرار داشت . مدتی گذشت تا اینکه دو یا سه جوان دیگر در محله آلوده شدند ویکی از آنها خودکشی کرد در حالی که همسر جوان او باردار بود. بگذریم که دراین سالها همه پیر شدند وخیلی ها رفتند . اما اصل داستان باید مورد توجه قرار گیرد وآن کمال همنشین است که در من بیچاره اثر کرده است . حضور این افراد درجامعه ذاتا تولید جرم می کند پس معتاد مجرم است. جرم او آلودگی به مواد مخدری است که کشف آن در جیب هر کسی جرم تلقی می شود وحمل کننده مواد مخدرحتی به اعدام محکوم می شود . اگر حامل مواد مخدر مجرم است وبه اعدام محکوم می شود باید مصرف کننده مواد هم به اعدام محکوم شود قبل از آنکه جامعه رابه نیستی بکشانند، این درحالی است که ریشه بسیاری جرایم وخشونت ها ، آدم ربایی وقتل ها ، طلاق وفرزندان آسیب دیده از این داستان ، اعتیاد است.
کار معتاد نابودی خود، دیگران وسرمایه های کشور است . باید بدانیم که سالانه چه میزان اعتبار صرف مبارزه با قاچاق ودرمان معتادان می شود. این درحالی است که در سالهای گذشته هرچه برای ترک دادن این افراد کرده اند بدون اثر بوده است وبرابر آخرین نقطه نظرها تنها 20 درصد افراد معتاد نجات پیدا می کنند آنهم بشرطی که ایذر نگرفته باشد ومشکل تازه ای درست نکنند.
اعتیاد چهره جامعه را خدشه دارمی کند. اینکه ما بدانیم درجامعه ای با این تعداد معتاد هم زیستی داریم وخطرات ایدز وهپاتیت ما را تهدید می کند ،به نوبه خود زمینه مجرمیت افراد معتاد را فراهم می کند. بی تفاوتی و تعارف در زمینه پیشگیری از اعتیاد کاررا به آنجا کشانده است که سن اعتیاد در شیراز به زیر 16 سال رسیده است. علاوه برهرویین وتریاک ومشتقات آن که از مرزها وارد می شود ،انواع مواد مخدر شیمایی که در لابراتوارهای پنهان وآشکار تولید می شود سلامت جامعه خصوصا جوانان را نشانه گرفته است. آیا تاکنون امر مبارزه با مواد مخدر موفق بوده است درحالی که عرضه به واسطه تقاضا فزونی داشته است؟
مسلما جواب منفی است. سن اعتیاد کاهش یافته است و تقاضا برای مصرف بالاست تا آنجا که باید فکری به حال تقاضا کرد تا برخورد با عرضه مواد مخدر سنتی وشیمیایی! دیروز اگر مانع ورود مواد مخدر شدیم و قوانین سختی برای قاچاق آن گذاشتیم اما لابراتورهای داخلی با فرمولی جدید شروع به تولید داخلی مواد مخدر شیمیایی کردند! هر چند مبارزه با این پدیده نیز دراولویت پلیس قرار گرفت اما مثل نقل ونبات این مواد دردسترس جوانان ونوجوان قرار دارد.
در بخش دیگری از داستان با رویکرد اقتصادی فروش مواد مخدر در خانواده روبرو هستیم. گاها مواد مخدر وفروش آن کل اقتصاد یک خانواده را شامل می شود که آنرا نیز باید درسطح کلان وخرد مورد توجه قرار داد. قاچاقچیان عمده مواد که هیچگاه دستگیر واعدام نمی شوند وچرخه اقتصادیشان به واسطه بهره گیری از فقرا می چرخد وبیکاران ونیازمندانی که ناچارا فروشند خرد مواد مخدر شده اند وهمیشه دستگیر وزندانی واعدام می شوند. داستان تلخی است این ماجرای مواد مخدر که نهاد خانواده را همیشه به نابودی کشانده است و مدیران اجتماعی ما همیشه در اتاق جلسات خود درموردش آمارهای کوتاه وبلند داده اند.
منبع: روزنامه افسانه
نظرات بینندگان