۱۷ شهریور روز باخت ارتش شاهنشاهی
در این میان هر چند تمامی وقایع و رویدادهای ذکر شده از جهاتی مهم و قابل توجهند اما کشتار مردم بیدفاع تهران توسط نیروهای ارتش شاهنشاهی به حسب بازتاب خبری و تأثیرگذاری در افکار عمومی برای شناخت چهره واقعی رژیم شاه از همه مهمتر مینماید.
میتوان ۱۷ شهریور را سرفصل مبارزاتی دانست که به واقع تعیین کننده بود و ارتش و شاه را در شرایط چه کنم قرار داد.
چه کنم از آن رو که ارتش در این آزمون بازنده شد و مردم قهرمان ایران نه آنکه از مبارزات خود عقبنشینی نکردند، بلکه با قدرت و جمع بیشتری به میدان آمدند به گونهای که جوشش خونهای شهدای ۱۷ شهریور به تردیدها و پرس و سؤالها پیرامون میزان مردمدوستی رژیم پاسخ داد و نتیجه آن شد که هم در داخل و هم در خارج کشور شاه و طرفدارانش بیش از پیش بدنام شدند و ارتش به این نتیجه رسید که در برابر ملت نمیتواند بایستد.
زیرا ارتشی که مجهز شده بود برای دفاع از مرزهای کشور و مقابله با دشمان خارجی رو در روی ملت ایستاد، شلیک کرد و غیرنظامیان بیدفاع را از مرد و زن، پیر و جوان و کوچک و بزرگ به رگبار بست تا آنجا که هیچگاه تعداد واقعی شهداء از طریق رسانههای رژیم شاه اعلام نشد و پیوسته به اعلام حداقل بسنده کردند و بسیاری از آنان گمنام به خاک سپرده شدند.
و اما بعد:
۱۷ شهریور یک درس و عبرت بزرگ تاریخی است تا ما فهم کنیم وقتی رژیمی دیکتاتور و مستبد برای ماندن تلاش میکند در برابر قیام مردم از هر ابزاری استفاده میکند تا قیامها و انقلابات را سرکوب کند. نمونهای از آن را میتوان در مصر یادآور شد. رئیس جمهور مردمی مصر «مُرسی» که حاصل انقلاب مردم مصر بود را ارتش مصر و فرماندهان آن تاب نیاوردند و برای خوشآمد اسراییل و آمریکا با یک کودتا تمامی انقلابیون را یا کشتند و یا به زندان افکندند و یا به اعدام محکوم نمودند.
و اگر مردم ما با وحدتی مثال زدنی و رهبری قاطع سستی میکردند و یا تسلیم میشدند سرنوشتی مانند مصر در انتظار آنها میبود. یعنی یک رژیم نظامی سرسخت تحت سلطه آمریکا بر آنها حکومت میکرد. کشورهای دیگری هم میتوان در همسایگی خودمان مثال زد که خوانندگان از وضعیت فعلی و گذشته آنان آگاهند و نیاز به نام بردن اسامی همه آنها نیست.
افسوس که نام و نشانی از شهدای ۱۷ شهریور که مردم عادی بودند در دسترسمان نیست و در رسانهها به هر سالگرد عکس و تصویری از آنها نشان داده نمیشود. مردم مخلصی که با گوشت و پوست و استخوان مقابل ارتش تا دندان مسلح ایستادند و با هشدارهای فرماندهان نظامی پای پس نگذاشتند و شجاعت خود را که حاصل باورشان بودند به جهانیان نشان دادند.
در آن روز من در تهران بودم و دانشجوی سال سوم حقوق دانشگاه تهران، وقتی خبر رسید چنین کشتار فجیعی به دست ارتش انجام شده، یکی از دانشجویان مبارز مسلمان با صدای بلند گفت، کار رژیم تمام شد. ارتش هم در آزمون باخت و شاه مات شد.
بعد از ۱۷ شهریور ۵۷ همگان به این نتیجه رسیدند که حکومت نظامی و مقابله ارتش نه تنها دردی را از رژیم دوا نمیکند، بلکه آتش تهیه انقلابیون را شعلهورتر میکند که بعدها در وقایع بهمنماه شاهد بودیم ارتش تسلیم ملت شد و سران ارتش خود را بازنده دیدند، عدهای دستگیر و اعدام شدند، عدهای فرار کردند و عدهای هم خود را از میدان مقابله و مبارزه مبری دانستند و گفتند ما بیطرف بودیم.
۱۷ شهریور هر چند اوراق خونینی را از مبارزه مردم ستمدیده ایران در تاریخ به جای گذاشته اما سرفصل مبارزات قویتر و همگانیتری شد که برای تمامی شهرها، بخشها و روستاهای ایران پیام داشت.
پیامی که با خون نوشته شد و به سرعت خبری شد و از مرزهای کشور به دیگر نقاط جهان تسری یافت.
یاد و خاطره شهدای ۱۷ شهریور زنده باد و اجرشان پیش خدایشان محفوظ هر چند قدر آنان را آنگونه که شایسته است ندانستیم و نامشان را فراموش کردهایم.
*محمد عسلی، عصر مردم