کد خبر: ۹۵۹۲۷
تاریخ انتشار: ۱۰:۴۲ - ۱۹ شهريور ۱۳۹۵
نقطه جوش:

نگاهی به پدیده خودکشی در میان جوانان در فارس

اگر به بیمارستان های شهر سری بزنید می بینید همین که «تاقی به توقی» خورده، فرد دست به دارو برده و ده ها قرص را بلعیده یا رگ دست و گردنش را قطع کرده است.
به گزارش شیرازه، «خودکشی و طلاق» دیگر برای جامعه ایران پدیده غریبی نیستند؛ وقتی از هر 3 ازدواج در شیراز و از 5 ازدواج در فارس یکی به طلاق می انجامد، دیگر هیچ توضیحی برای بیان گستردگی این پدیده نیاز نیست؛ اما همپای این بحران، کشور چنان درگیر خودکشی جوانانش شده که اگر به بیمارستان های شهر سری بزنید می بینید همین که «تاقی به توقی» خورده، فرد دست به دارو برده و ده ها قرص را بلعیده یا رگ دست و گردنش را قطع کرده است.

آنچه در این میان بیش از همه نگرانی به بار می آورد، گسترش خودکشی در میان نوجوانان است؛ طوری که حتی 12 ساله ها هم احساس می کنند به آخر خط رسیده اند و با یک مشکل کوچک می خواهند جان خود را بگیرند؛ البته طبق آماری که دستگاه های دولتی اعلام می کنند و البته کسانی که تحت عنوان خودکشی کارشان به بیمارستان می کشد اغلب کسانی هستند که اقدام به خودکشی کردهاند ولی موفق نشده اند؛ به عبارت دیگر، در موارد معدودی خودکشی های موفق به سازمان های بهداشتی و درمانی کشور گزارش می شود؛ اما آمار موجود هم نشان دهنده روند رو به افزایش خودکشی در فارس است.

آن طور که مینا شهرسبزی، کارشناس مسئول دفتر امور آسیب دیدگان بهزیستی فارس می گوید از 160 تماس امسال با اورژانس اجتماعی، 123 مورد مربوط به خودکشی بوده که 65 درصد آنان زن و 35 درصد مرد بوده اند؛ این همان نتایج قدیمی روانشناختی را مورد تایید قرار می دهد که زنان بیشتر از مردان خودکشی می کنند ولی مردان بیشتر از زنان در اثر خودکشی میمیرند چون مردان بیشتر از زنان از راههای خشونت بار و بیبازگشت برای پایان دادن به زندگی خود استفاده می کنند.

اما در سال های اخیر میزان اقدام به خودکشی های خشونت بار هم رو به افزایش است؛ «سمیه» مادر جوانی بود که فقر جان به لبش رساند؛ یک بگو مگوی کوچک با همسرش باعث شد با بنزین دست به خودکشی بزند؛ او مدتی بعد در بیمارستان سوختگی شیراز و در شرایطی که اصلا توان صحبت کردن نداشت جان سپرد؛ در تمام این مدت او در یک کلام «منتظر مرگ بود» و حتی پرستاران امیدی به بهبودش نداشتند؛ آن طور که آمار حکایت می کند افراد کمتر برخوردار و به ویژه ساکنان شهرستان های فارس بیشتر از شهروندان شیرازی دست به انتخاب راه های خشونت بار می زنند؛ روانشناسان هنوز تبیین روشنی از چرایی انتخاب راه های بیشتر خشونت بار در دست ندارند ولی برخی احتمال می دهند شاید الگوگیری در این زمینه نقش داشته باشد؛ هرچه که هست نیمی از کسانی که امسال در فارس خودسوزی کرده اند ، زن و نیمی مرد بوده اند؛ آمار تکان دهنده شمار افراد 14 تا 18 ساله است.

آن طور که دكتر عبدالخالق كشاورزي، رئيس بيمارستان سوانح و سوختگي اميرالمومنين (ع) و قائم مقام دانشگاه علوم پزشکی شیراز می گوید، 11.5 درصد از کسانی که امسال در فارس خودسوزی کرده اند 14 تا 18 ساله بوده اند: «وقتی علت خودسوزی را جویا می شویم عمدتا به دو عامل بر میخوریم؛ یکی اختلافات خانوادگی و دیگر مشکلات عاطفی».آن طور که دكترکشاورزی میگوید، امسال 26 نفر در استان دست به خودسوزي زده اند و درصد سوختگي بیشتر آنان بالاي 60 درصد بوده و بيش از نيمي از آن ها به دليل شدت سوختگي جان خود را از دست دادهاند. اما شاید آنچه همپای بیماری فرد را از پا در می آورد مشکلات روحی باشد؛ چه اینکه رئیس بیمارستان سوختگی امیرالمومنین (ع) می گوید: «حمايت خانواده ها از افرادي كه خودسوزي مي كنند بسيار كم است و اكثر آن هايي كه زنده مي مانند پس از ترخيص دچار مشكلات عديده اي مي شوند.»
شمار خودسوزی های پارسال هم کم نبوده؛ 59 نفر در سال 94 دست به خودسوزی زده اند.

شکست عاطفی و خودکشی
«15 ساله بود و دختر مورد علاقهاش می گفت او را نمیخواهد؛ او هم پیش چشم آن دختر 40 قرص بلعید تا بمیرد؛ البته او را به بیمارستان نمازی رساندند و جان سالم به در برد»؛ «پدرش سر کار بود؛ به صورت آنلاین با او ارتباط برقرار کرد تا پدرش از داخل بانک ببیند دارد خود را می کشد؛ با خوردن قرص. پدر سریع خود را به خانه رساند و فرزندش را به بیمارستان مرکزی شیراز رساند. او هم جان سالم به در برد». این ها دو مورد از مجموعه بیمارانی هستند که به درمانگاه کاظم احمدیان، روانشناس و مشاور خانواده مراجعه کرده‌اند.او می گوید دست کم هفته ای یک بار با چنین مواردی سر و کار دارد. روانشناسان اصولا به شکست عاطفی به ویژه در نوجوانی ، نگرش منفی ندارند و آن را فرصتی میدانند که فرد می تواند به بلوغ عاطفی دست پیدا کرده و وارد دوره جوانی شود. اکنون اما آنها با یک پرسش بزرگ روبرو هستند؛ اینکه چرا نوجوانان بر خلاف گذشته به خاطر شکست های عاطفی معمول دست به خودکشی می زنند. 

روشن است که نوجوان گاهی میخواهد پدر و مادر را وادار به انجام خواسته اش کند؛ مانند یکی از بیماران احمدیان که به خاطر نخریدن گوشی پدرش را تهدید به خودکشی کرده بود؛ گاهی هم فرد چنان دچار درماندگی است که راهی جز این پیش روی خود نمی بیند؛ مانند نوجوانی که دو سال پیش پس از یک مشاجره کوچک با معلمش به خانه رفت و خود را دار زد. اکنون این مشاور خانواده علت اصلی «شکنندگی درونی نوجوانان» را سبک های فرزندپروری نادرست خانواده ها می داند. به بیان ساده تر در دهه 60 به خاطر بالا بودن شمار فرزندان، پدر و مادر فرصت رسیدگی کامل به هیچ کدام را نداشتند و از سال 68 به این سو به خاطر تک فرزندی و دو فرزندی ، والدین وقت بیشتری برای رسیدگی به فرزندان خود گذاشته اند ولی به جای اینکه آنها را مستقل بار بیاورند، آنها را به خود وابسته کرده اند. ضمن اینکه محبت با خرید امکانات اشتباه گرفته شده و این فرزندان عموما از محبت اشباع نشده‌اند.

احمدیان می گوید: «وزارت بهداشت می گوید سن امید بالا رفته است ولی واقعیت این است که سن بی انگیزگی و نداشتن شور و اشتیاق در زندگی بسیار پایین آمده است.»
او برای توصیف وضع روانی نوجوانان امروز از عبارت «مواد مخدر عاطفی» استفاده می کند: «از آنجا که انسان اساسا به فنا گرایش دارد باید اقدام به ایجاد شور و اشتیاق کنیم ولی امروز شاهد شکست های عاطفی هستیم که برای توصیف آن عبارت «مواد مخدر عاطفی» را به کار می برم. نوجوانان امروز به افراد مورد علاقه خود وابستگی زیادی حس می کنند چون اعتماد به نفس پایینی دارند و از درون غنی نیستند.»
ابتلای روز افزون نوجوانان به اختلالات روانی را هم باید به این مقوله افزود؛ آنان اغلب شخصیتهای روان رنجور دارند و با اختلال شخصیت خودشیفته، دست و پنجه نرم می کنند. آن طور که احمدیان می گوید، اختلاف میان پدر و مادر هم باعث احساس ناامنی میان آنان می شود؛ چه اینکه همین هفته پیش یکی از بیماران او به خاطر اختلاف و جدایی پدر و مادرش ،رگ گردن خود را زد که البته خوشبختانه جان سالم به در برد. به این مشکلات باید روش های فرزندپروری نادرست خانواده ها را هم افزود.
واقعیت این است که همه کسانی که دست به خودکشی می زنند، پس از اقدام به خودکشی از کرده خود پشیمان می شوند؛ اما هستند بسیاری که پس از دست زدن به خودکشی به خاطر آسیب های ناشی از آن باید همه عمر را با پیامدهای کرده خود بسازند و اغلب فرصت بهبود از بیماری روانی را پیدا نمیکنند. این است که باید دست به توسعه خدمات روانشناختی - و نه صرفا روانپزشکی- زد تا خودکشی در کشور تبدیل به یک اپیدمی نشود؛ چه اینکه همین الان هم میزان خودکشی به قدری بالاست که با یک اپیدمی تفاوتی ندارد. این است که باید جامعه دست به کار شود و از مرگ روز افزون افراد خودجلوگیری کند تا وقتی یک پدر و مادر به خانه بر میگردند با پیکر بی جان فرزندشان روبرو نشوند؛ نباید گذاشت امید بمیرد.

 


منبع: خبرجنوب
برچسب ها: خودکشی ، طلاق
نظرات بینندگان