شجره ملعونه از آل امیه تا آل سعود
مقام معظم رهبری در پیام خود که به مناسبت سالگرد فاجعه منا صادر کردند از آل سعود با وصف شجره ملعونه یاد کردند.در این نوشتار به تبیین این وصف و بررسی پیشینه آن می پردازیم:
وَ ما جَعَلنا الرّؤیاء الَّتی اَرَیناکَ اِلّا فِتنَهً لِلناسِ وَ الشَجَرهَ المَلعونَهَ فی القُرآنِ وَ نُخَوِّفُهُم فما یزیدُهُم اِلّا طُغیاناً کبیراً (اسراء، 60)
در این آیه شریفه از یک رویا ی صادقه و فتنه ای که دامنگیر مردم خواهد شد و نیز "شجره ملعونه" سخن گفته می شود.
"شجره" کلمه ای مفرد و دارای جمعهای متعددی چون: «الشَّجَر، الشَّجرات و الاشجار» می باشد."الشجر" از مجموعه گیاهان، بر نباتی اطلاق می گردد که ساقه دار باشد و از آنجا که شجره گیاهی است که بر اصل و ریشه ای استوار است در اصطلاح بر اصل و دودمان نیز اشارت دارد. عبارت «فلانٌ من شجرة مبارکة»؛ یعنی او از اصل مبارکی است.در این آیه شجره با وصف ملعونه مشخص می شود.
آن گونه که از آیات قرآن به دست می آید، ابلیس، یهود، مشرکان، منافقان و عناوین دیگر؛ مانند کسانی که در حال کفر از دنیابروند، یا اشخاصی که آیات نازل شده را کتمان می کنند، یا کسانی که خدا و رسولش را آزار می دهند مورد لعن قرار گرفته اند.
با توجّه به معنایی که برای شجره عنوان شد (اصل و ریشه و دودمان)، این نکته روشن خواهد شد که منظور از شجره ملعونه، یکی از همان اقوام ملعونه در کلام خداوند است که در نشو و نما و برخورداری از شاخه، از همان صفت درخت پیروی می کند و همچون درخت بقایی یافته، میوه ای می دهد، و آن در حقیقت همان فتنه ای است که امت اسلام به وسیله آن آزمایش می شوند.از این رو چنین صفاتی جز بر یکی از سه دسته اهل کتاب،مشرکان و منافقان مطابقت ندارد
از دسته مشرکان و اهل کتاب نه قبل از هجرت و نه پس از آن، قومی از چنین ویژگی برخوردار نبوده؛ زیرا خداوند مسلمانان را از شرّ آنها ایمن کرده و به آنها استقلال بخشیده است، همچنان که خود در اواخر حیات پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
«الْیَومَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن دِینِکُمْ فَلاَ تَخْشَوهُمْ وَاخْشَون
بنابراین تنها دسته و گروهی که (با حذف اهل کتاب و مشرکان) باقی می ماند و نظرها به آن سوی معطوف می گردد، منافقان هستند که به ظاهر اسلام آورده و در میان مسلمانان یا از راه توالد و یا از راه عقیده و مسلک دوام یافته اند و در بین آنان فتنه جویی می کنند.بنابراین حاصل معنای «وَ مَا جَعَلْنَا الرُّؤیَا الَّتِی اَرَیْنَاکَ إلاَّ فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ» این می شود که ما شجره ملعونه را در قرآن که با معرفی ما شناختی و کارشان را در رؤیا به تو نمایاندیم چیزی جز فتنه برای مردم و امتحانی برای آزمایش آنها قرار ندادیم.
بسیاری از روایاتی که از طریق اهل سنّت بیان گردیده و همچنین تمامی احادیث ائمه اهل بیت علیهم السلام ، بیان می دارند که مراد از رؤیا در آیه، خوابی است که پیامبر صلی الله علیه و آله در باره بنی امیّه دید و شجره ملعونه، همین ریشه و دودمان است.
ویژگی بنی امیه در نهج البلاغه:
این بخش را به نقل از شهید مطهری بیان می کنیم.
"در نهج البلاغه امام علی (ع) خطبه ای دارد که اول آن راجع به خوارج است که در اواخر عمرشان انشا کرده اند. می فرمایند: «فانا فقات عین الفتنه؛ من بودم که چشم فتنه را در آوردم (مقصود داستان خوارج است)» یک مرتبه در وسط کلام گریز می زنند به بنی امیه: «الا و ان اخوف الفتن عندی علیکم، فتنه بنی امیه فانها فتنه عمیاء مظلمه؛ ولی فتنه و داستان خوارج آنقدر خطر بزرگی نیست، یعنی بزرگ است اما از آن بزرگتر و خطرناک تر، فتنه بنی امیه است.» (نهج البلاغه، خطبه 93)
درباره فتنه بنی امیه ایشان کلمات زیادی دارند. یکی از خصوصیاتی که علی (ع) برای بنی امیه ذکر می کند این است که می گوید مساوات اسلامی به دست اینها به کلی پایمال خواهد شد و آنچه که اسلام آورده بود که مردم همه برابر یکدیگر هستند دیگر در دوره بنی امیه وجود نخواهد داشت. مردم تقسیم خواهند شد به آقا و بنده و شما (مردم)، بنده آنها در عمل خواهید بود. در جمله ای چنین می فرماید: «حتی لا یکون انتصار احدکم منهم الا کانتصار العبد من ربه»؛ که خلاصه اش این است که «برخورد شما با اینها شبیه برخورد یک بنده با آقا خواهد بود،» آنها همه آقا خواهند بود و شما حکم برده و بنده را خواهید داشت، که در این زمینه مطلب خیلی زیاد است. (نهج البلاغه، خطبه 93)
دوم چیزی که باز در کلمات امیرالمؤمنین، در پیش بینی های ایشان آمده است که بعد رخ داد، سر به نیست شدن، به اصطلاح روشنفکران بعد از ایشان است. تعبیر حضرت چنین است: «عمت خطتها و خصت بلیتها»؛ «این بلیه ای است که همه جا را می گیرد ولی گرفتاری هایش اختصاص به یک طبقه معین پیدا می کند.» تعبیر حضرت تعبیر بسیار عالی و خوبی است.
این طور می فرمایند: «و اصاب البلاء من ابصر فیها، و اخطا البلاء من عمی عنها»؛ «هر کس که بصیرتی داشته باشد و به قول امروز روشنفکر باشد، هر کس که فهم و درکی داشته باشد، این بلا و فتنه، او را می گیرد. زیرا نمی خواهند آدم چیز فهمی وجود داشته باشد.» (همان مأخذ) و تاریخ نشان می دهد که بنی امیه افراد به اصطلاح روشنفکر و دراک آن زمان را درست مثل مرغی که دانه ها را جمع بکند، یکی یکی جمع می کردند و سر به نیست می نمودند. و چه قتل های فجیعی در این زمینه انجام دادند.
مسئله سوم، هتک حرمت های الهی است. دیگر حرامی باقی نمی ماند مگر اینکه اینها مرتکب خواهند شد و عقد و بسته ای از اسلام باقی نمی ماند جز اینکه باز می کنند؛ «لا یدعو لله محرما الا استحلوه و لا عقدا الا حلوه» (نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه 98)
چهارم اینکه مسئله به این جا پایان نمی گیرد، بلکه عملا با اسلام مخالفت می کنند و برای اینکه مردم را واژگونه کنند، اسلام را واژگونه می کنند. «و لبس الاسلام لبس الفرو مقلوبا»؛ «اسلام را می پوشانند به تن مردم امام آنچنان که پوستینی را وارونه بپوشانند.» (نهج البلاغه خطبه 108)
شما می دانید که خاصیت پوستین یعنی گرم کردن و نیز زیبایی نقش و نگارهای آن وقتی بروز می کند که آن را درست بپوشند. اگر پوستین را وارونه بپوشند، یک ذره گرما ندارد و به علاوه یک امر وحشتناکی می شود که مورد تمسخر افراد قرار می گیرد."
مقام معظم رهبری در تشریح ویزگی های شجره ملعونه ال سعود می نویسند:
بوقهای تبلیغاتی آنان اعم از سیاستمدارانی که رفتار آنان در برابر صهیونیستها و آمریکا ننگ جهان اسلام است، تا مفتیان ناپرهیزکار و حرامخواری که آشکارا برخلاف کتاب و سنّت فتوا میدهند، تا پادوهای مطبوعاتی که حتّی وجدان حرفهای هم مانع دروغسازی و دروغگویی آنان نیست، تلاش بیهوده میکنند که جمهوری اسلامی را در محرومسازی حجّاج ایرانی از حجّ امسال، متّهم نشان دهند. حکّام فتنهانگیزی که با تشکیل و تجهیز گروههای تکفیری و شرور، دنیای اسلام را گرفتار جنگهای داخلی و قتل و جرح بیگناهان کردهاند و یمن و عراق و شام و لیبی و برخی دیگر از کشورها را به خون آغشتهاند؛ سیاستبازانِ از خدا بیخبری که دستِ دوستی به رژیم اشغالگر صهیونیست داده و چشم بر رنج و مصیبت جانکاه فلسطینیان بستهاند و دامنهی ظلم و خیانت خود را تا شهر و روستای بحرین گستردهاند؛ حاکمان بیدین و بیوجدانی که فاجعهی بزرگ منا را پدید آورده و با نام خادمان حرمین، حریم حرم امن الهی را شکسته و میهمانان خدای رحمان را در روز عید در منا و پیش از آن در مسجدالحرام قربانی کردهاند، اکنون از سیاسی نشدن حج دَم میزنند و دیگران را به گناهان بزرگی که خود مرتکب شده یا تسبیب کردهاند، متّهم میکنند. آنان مصداق کامل بیان روشنگر قرآن کریمند که فرمود: وَ اِذا تَوَلّىٰ سَعىٰ فِی الاَرضِ لِیُفسِدَ فیها وَ یُهلِکَ الحَرثَ وَ النَّسلَ وَ اللّهُ لا یُحِبُّ الفَساد * وَ اِذا قیلَ لَهُ اتَّقِ اللّهَ اَخَذَتهُ العِزَّةُ بِالاِثمِ فَحَسبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئسَ المِهاد."
در این عبارات به چند ویژگی اشاره می شود:
الف- مفتیان ناپرهیزکار و حرامخواری که آشکارا برخلاف کتاب و سنّت فتوا میدهند.این همان تعبیری است که علی(ع) درباره بنی امیه به کاربردند و فرمودند:"اسلام را می پوشانند به تن مردم امام آنچنان که پوستینی را وارونه بپوشانند."
ب- حکّام فتنهانگیزی که با تشکیل و تجهیز گروههای تکفیری و شرور، دنیای اسلام را گرفتار جنگهای داخلی و قتل و جرح بیگناهان کردهاند .علی(ع) در بیان بنی امیه چنین فرمودند:«الا و ان اخوف الفتن عندی علیکم، فتنه بنی امیه فانها فتنه عمیاء مظلمه؛ ولی فتنه و داستان خوارج آنقدر خطر بزرگی نیست، یعنی بزرگ است اما از آن بزرگتر و خطرناک تر، فتنه بنی امیه است."
بی شک امروزه بزرگترین خطری که کیان اسلام ناب را مورد تهدید قرار میدهد و فتنه ای که ریشه تمام فتنه هاست آل سعود است همانگونه که بنی امیه به مراتب خطرناک تر از فتنه خوارج بود.
انتهای متن/
منبع: فارس