مسیر دشوار رئیس جمهور آتی برای بازسازی اعتماد
به گزارش شیرازه، جامد حاجی حیدری نوشت:
صدای اصلاحات، میگوید: با حذف احمدی نژاد، روحانی
رئیس جمهور آتی تا 1400 خواهد بود، ولی، مشکل اصلی دولت «آقای روحانی» آن
است که اعتماد مردم را بیش از پیش از دست داده است. «آقای هاشمی» فرمودند
که «دکتر روحانی یک هفته قبل از انتخابات 92/ 3 درصد رأی داشت که با حمایت
من به بالای 50 درصد رفت» (تسنیم، خبر شماره 1006897). همین «آقای هاشمی»،
پیش از آن گفته بود: «روحانی بیش از حد قدرت اجرایی، به مردم وعده داده
است» (فارس، خبر شماره 13931223000321). او به همه وعدههای خود عمل نکرد، و
انتخاب مجدد وی، ذهنیت ناجور صدای اصلاحات و برخی از «مشاوران» است. فقدان
اعتماد و اعتنا، روحیه و رضایت مردم را تحت تأثیر قرار میدهد. مردم به
مسائل فنی و نظری سیاست و رشد 5 درصدی اقتصاد کلان و فزونی یک درصدی اشتغال
کلان و ... ، توجهی نمیکنند، و آن چه برایشان مهمترین است، تحقق «گفتار
سیاستمدار» است. در این قیاس، «آقای روحانی»، استعداد خاصی در یک رئیس
جمهور مردمی بودن ندارد، و از این بدتر اینکه به فقدان اعتماد، منتهی
میشود. برای این که رئیس جمهور موفقی باشید، لازم است با مردم رابطه
مناسبی برقرار کنید، «وی» حتی با چهار وزیر خود نیز غریبه است. زمانی که
مردم به مدیر خود اعتماد دارند و به او احترام میگذارند، همواره در انجام
فعالیتهای شهروندی تلاش بیشتری میکنند، و این، صرفاً به دلیل احساس حمایت
و اعتماد در مردم است. مردم به ندرت امر و وعده سیاستمداری را که به او
اعتماد ندارند، میپذیرند.
رئیس جمهور آتی، با این مقدمات، باید مسیر دشواری را برای احیای اعتماد و
اعتنای مردم بپیماید. توصیه ما به رئیس جمهور آتی،یازده گام عملیاتی است:
1. برقراری و حفظ صداقت و صراحت
صداقت و صراحت،بنیان اعتماد در هر کشور است، بویژه پس از تجربه سترگ ما از
«امام». سیاست کشور، باید به اشاعه صداقت و یکپارچگی در سراسر کشور
بپردازد و خود نیز در عمل آن را نشان دهد. سیاستمداران، همواره باید صرف
نظر از هر موقعیتی صادق و صریح باشند. آن دسته از سیاستمدارانی که در
ارتباط با اقدامات و بیان نظرات و دیدگاههای خود صریح هستند، به زودی با
بازخورد مثبت اطرافیان روبه رو خواهند شد. صداقت و صراحت، از شایعه سازی و
اشاعه سیاستهای نامناسب جلوگیری میکند. سیاستمداران موفق و توانا از
اشتباهات خود آگاه هستند و به جای مخفی کردن و انکار این اشتباهات، آنها
را میپذیرند. سیاستمداران باید نمونه عملی پایبندی به ارزشهای مثبت،
روشها و اصول در کشور باشند.
2. رواج ارزشهای اخلاقی مثبت
سیاستمداران، وظیفه دارند مجموعهای از ارزشهای اخلاقی را در کشور
نهادینه کنند. این، برای مردم و حفظ اعتماد و اعتنای آنها کافی نیست که
دولت، خود را بوروکرات و تکنوکرات معرفی کند. کابینهای که صراحتاً از
ارزشهای اخلاقی معین و مناسب پیروی میکند، سالمتر، موفقتر، مولدتر،
سازگارتر، پاسخگوتر و کاردانتر خواهد بود. به لحاظ اخلاقی، دولت یازدهم،
کم سخن ترین دولت پس از انقلاب بوده است؛ آنها حتی خودشان هم، یک معرفی از
خود نداشتهاند. شناخت آنها از خودشان، تنها به مثابه چهرههای فنی بود.
ببینید که از این بابت، وزیر بهداشت و درمان و آموزش پزشکی، که هنوز در
حال و هوای دولت پیشین است، چقدر به چشم میآید؟ او یک استثناء در این
کابینه است. او برای خود، یک رسالت اخلاقی نیرومند برای «خدمت» قائل است.
3. ترویج و به اشتراک گذاری چشم اندازها و ارزشها
- برقراری ارتباط به دلیل ایجاد شریانی برای کسب اطلاعات و حقایق، امری
حیاتی است. سیاست از طریق تفهیم چشم انداز آینده کشور برای مردم، مسیر حرکت
را مشخص میکند و با تقویت ارزشهای ملی راههای حرکت در این مسیر را معین
میسازد و از همراهی مردم بهرهمند میشود.
4. برقراری ارتباطات مؤثر
- تعاملات چهره به چهره بهترین روش برای اعتماد سازی است. سیاستمدارانی که
آشکارا و مکرراً و بی شیله پیله، به برقراری ارتباط میپردازند، اعتماد را
در بین مردم به وجود میآورند. آنان باید با مردم همرنگ باشند و با آنها
به گونهای برخورد کنند که مردم از هر آنچه که به آن فکر میکنند با خبر
باشند. دولت، نمیتواند از مردم انتظار همراهی داشته باشد، در حالی که
محرمانهترین دولت پس از انقلاب است. باید میزانی از اطلاعات را در اختیار
مردم قرار دهد تا مردم، با چشم باز، همراهیاش کنند. فقدان جریان مستمر
اطلاعات، باعث فرسایش اعتماد در کشور میشود.
5. «اعتمادکردن»لازمه«اعتمادسازی» است
- مردم به رئیس جمهور اعتماد نخواهند کرد، مگر آن که او نیز به مردم اعتماد
داشته باشد. وقتی به میان مردم نمیرود، چطور توقع دارد که مردم، خود را
عضوی از کابینه او بدانند و به او در کارهایش کمک کنند. اینکه یک رئیس
جمهور قادر باشد فضایی از اعتماد را در کشور برقرار کند، نکتهای حائز
اهمیت است. لازمه ایجاد چنین فضایی، جو اعتماد و اتکاء به مردم است. بهتر
است چنین فرض شود که تمامی مردم قابل اعتماد هستند، تا زمانی که خلاف آن
ثابت شود. در صورتی که مردم احساس کنند سیاستمدارشان به آنان اعتماد دارد،
قادر خواهند بود اعتماد متقابل را برقرار کنند.
6. تعاملات پایدار و قابل پیش بینی
- اعتمادسازی یک فرآیند است که با ابتداییترین اقدامات رئیس جمهور که شامل
برقراری استثناهاست، آغاز میشود. از همان وعده صد روزه؛ اگر رئیس جمهور
در همان صد روزه نخست، خلف وعده کند، مردم نیز در همان سال اول، «نه بزرگ
نود درصدی» را به او خواهند گفت. برای آقای روحانی، ایجاد اعتماد دیگر دیر
شده است. برقراری اعتماد از طریق تعاملات پایدار و قابل پیش بینی در طول
زمان میسر میشود. اگر ریاست جمهوری در شرایط گوناگون برخوردهای متفاوتی
داشته باشد، به سختی قادر به جلب اعتماد مردم خواهد بود.
7. رئیس جمهور باید «در دسترس» و «پاسخگو» باشد
- رئیس جمهور باید راههایی را شناسایی کند که صرفنظر از دشواریهای
امنیتی، همیشه برای مردم در دسترس باشد، حتی به قدر دریافت «نامه» و ترتیب
اثر دادن به آن. نباید مردم احساس کنند که حتی چهار وزیر کابینه هم به رئیس
جمهور دسترسی ندارند.
8. رئیس جمهور باید مسئولیت پذیر باشد
- حرف نزنید؛ عمل کنید. رئیس جمهوری که مسئولیت گفتار خود را نپذیرد، بسیار
پرتوقع است که همچنان اعتماد مردم را با خود داشته باشد. عدم مسئولیت
پذیری رئیس جمهور در مورد گفتار خود از قبیل چرخ زندگی و چرخ سانتریفیوژ و
سبد کالا و کارت خرید و وام و مسکن و رکود و ... ، منجر به فقدان اعتماد
میشود. به بیان دیگر، اهل عمل باشید.
9. حفظ اطمینان
- مردم باید قادر باشند دغدغههای خود را بدون آن که تحقیر شوند مطرح کنند،
مشکلات را شناسایی نمایند و اطلاعات را به اشتراک بگذارند. بهتر است از
همان آغاز مشخص شود که اطلاعات محرمانه در اختیار چه گروهی از مردم قرار
خواهد گرفت و آنها چگونه خواهند توانست اقدامات دولت را به نحو مؤثری مورد
انتقاد قرار دهند. ظهور «دلواپس»ها یا جدا شدن «حسین دهباشی» که کارگردان
فیلم تبلیغاتی آقای روحانی بود و جدایی آقای «سید رضا اکرمی» و جدایی ...،
برای دولت یک علامت بود که دولت به جای پند گرفتن، بیشتر عصبانی شد. دولت
باید، لااقل جمعی از کارشناسان ملت که نماینده وجدان ملی محسوب شوند را در
جریان ریز محرمانههای خود در مذاکرات اتمی و سیاستهای مالی و بانکی و
بورسی و مذاکرات بین المللی و ... قرار میداد تا مردم، دیگر دلواپس
اقدامات دولت در زیرزمین محرمانهها نباشند. در حال حاضر، هیچیک از ملت،
نمایندگان پارلمان و گروههای مرجع، از آنچه در واقع دولت انجام داده است، و
این که خدمت بوده است یا خیانت، اطمینان ندارد. پس هیچ کس نیز که اندک
حیثیتی برای امضای خود قائل باشد، پای آفتاب تابان دولت را امضا نخواهد
کرد.
10. دولت باید مراقب لحن و گفتار خود باشد
- سیاستمداران باید به لحن و گفتار خود دقت داشته باشند. مشکل بعضیها این
است که هر چه به ذهنشان میرسد میگویند. سیاستمداران باید با زبان مردم
آشنا باشند و از به کار گیری لحن مقتدرانه یا سخیف بپرهیزند. در عین حال،
واژگان آنان باید برای همگان قابل درک باشد. کلاً سخن سیاستمدارانه راندن،
کار دشواری است، که هر کس را یارای آن نیست.
11. ارزش روابط اجتماعی غیررسمی را دست کم نگیرید
- رئیس جمهور که به روابط رسمی خود بیش از حد متکی باشد، معلوم میکند که
حتی یک مدیر جزء خوب هم نبوده است، و اساساً «اشتباهی» است. قلب مدیریت، در
«روابط غیررسمی» میتپد، و روابط رسمی، تنها به عنوان یک ضمیمه و چاشنی
خوب است. اعتماد و اطمینان قلبی، هر دو از طریق تعاملات اجتماعی غیررسمی
شکل میگیرند، و دولت مقتدر، دولتی است که قلب مردم را با خود داشته باشد، و
اگر «صدای اصلاحات» یا «مشاوران» بخواهند با مهندسی نامزدهای انتخابات،
دوباره دولتی را به قدرت برسانند که ثابت کرده است که قلب مردم را با خود
ندارد، این، نوعی بی صداقتی خواهد بود به مشیت این ملت. (توأم با
اقتباسهای آزاد از لیدرشیپ منیجمنت)
منبع: روزنامه رسالت