بلایی که مهاجرت بر سر شیراز آورد
در مقایسه با شهرهای بزرگ ایران هم شیراز وضع قابل توجهی دارد. برای نمونه وسعتش کمابیش با مشهد برابر است اما نصف این شهر جمعیت دارد با اصفهان و تبریز هم وسعت برابری دارد اما درآمدزاییشان زمین تا آسمان با هم فرق می کند و البته تعداد مشکلات اجتماعی که این شهرها دارند، با شیراز عمیقا متفاوت است.
شیراز در سال های اخیر به شکل روز افزونی افزایش جمعیت ناشی از مهاجرت را تجربه کرده و این طور که پیش می رود شاید روزی کار به جایی رسد که این شهر همپای کرج و تهران بیشترین نرخ رشد مهاجرت را داشته باشد.
کانون هاي مهاجرت
نرخ
رشد جمعیت در تهران و کرج منفی است؛ این یعنی جمعیت شهر نه تنها نباید
زیاد شود، بلکه باید این جمعیت کاهش پیدا کند. اما تهران بین سال های 85 تا
90 نرخ رشد بیش از 2 درصدی داشته است. نمونه این وضع هم کمابیش در شیراز
وجود دارد. نرخ رشد جمعیت در این شهر 1.17 درصد است؛ اگر قرار بود متناسب
با این نرخ رشد جمعیت شیراز بالا برود، شیراز باید در سال 90- یعنی 5 سال
پیش- جمعیتی در حدود یک میلیون و 300 هزار نفر میداشت اما در سال 90 جمعیت
شیراز به یک میلیون و 700 هزار نفر رسیده است؛ 400 هزار نفر بیشتر و این
نتیجه افزایش مهاجرت های روز افزون به «بزرگترین ناحیه جمعیتی و اشتغال در
جنوب کشور» است.
حالا که نهمین سرشماری تاریخ ایران در دست اجراست، باید
منتظر شد تا کار سرشماری به پایان برسد و خلاصه نتایج منتشر شود تا بتوان
تصویری از 5 ساله نخست دهه 90 خورشیدی از ترکیب و رشد جمعیتی شیراز به دست
داد. به ویژه که این سال ها، سال اوج گرفتن بحران خشکسالی در فارس بوده و
سال خالی شدن روستاهای فارس از سکنه. آن طور که شبکه روستایی ایران اعلام
کرده است، هم اکنون 4 هزار و 135 روستا در فارس از سکنه خالی شده و طبیعتا
جمعیت این روستاها به شهرهای استان و به طور معمول به شیراز- به عنوان قطب
اشتغال فارس- سرازیر شده است.
مهاجرت های بسیاری از شهرهای کوچک استان به شیراز هم انجام شده که این در افزایش جمعیت این کلانشهر، تاثیر چشمگیری داشته است. ضمن اینکه جمعیت روستایی فارس هم اکنون چیزی بیش از یک میلیون و 500 هزار نفر است و چنانچه معیشت اغلب مبتنی بر کشاورزی این جمعیت هم بر باد برود بعید نیست که بسیاری از ساکنان آنها برای بقا راهی کلانشهر شیراز شوند؛ در شرایطی که بسیاری از این جمعیت روستایی مهاجر-به گفته جامعه شناسان- از مهارتهای لازم برای اشتغال در شهر بیبهره هستند و توانایی خریداری مسکن مناسب هم ندارند.
در نتیجه از یک سو یک بار بی کار به جمعیت شهر می افزایند و افزون بر این اغلب این جمعیت یک جامعه حاشیه نشین را در شهرها ایجاد می کنند؛ اما شاید بزرگترین مشکلاتی که چنین وضعی به بار می آورد، بار اضافه ای باشد که بر زیرساختهای شهر وارد میشود و اغلب مطالعات قبلی برای توسعه شهرها را بی اعتبار می کند؛ چه اینکه چنین وضعی هم اکنون برای طرح تفصیلی شیراز پدید آمده است.
دکتر علی گلی، برنامه ریز اجتماعی و
عضو هیئت علمی بخش جامعه شناسی دانشگاه شیراز در این باره می گوید: «طی سالهای 90 تا 95 مناطقی به شهر شیراز افزوده شده که
پیش از آن جزو این شهر نبوده است؛ در واقع افزایش جمعیت به گونهای مساحت
شیراز را افزایش داده که در مغایرت با طرح تفصیلی این شهر قرار گرفته است».
آن طور که دکتر گلی میگوید، همه شهرهای کشور کمابیش وضع مشابهی دارند ولی
وضع در شیراز بحرانی تر است: «برای نمونه با اینکه در 22 منطقه شهر تهران
رشد جمعیت منفی است ولی این شهر در سال های اخیر رشد جمعیت بیش از 2.7
داشته است. اما در مقایسه با شهری چون اصفهان وضع شدیدتر بوده چون خشکسالی
گسترده ای در فارس رخ داده و طبیعتا این جمعیت راهی شیراز به عنوان
بزرگترین مرکز جمعیت و اشتغال فارس و جنوب کشور شده اند.»
این وضع بیش از
همه بر زیرساختهای شهر فشار می آورد؛ ضمن اینکه انطباق نداشتن خدمات شهری با
حوزه های جدیدی که اغلب در آنها جمعیت جدید ساکن می شوند اعتراضاتی را هم
به دنبال دارد. اعتراضاتی که به باور دکتر گلی، «اغلب در برابر ساختمان
استانداری شاهد آن بوده ایم».
در عین حال این جمعیت در نقاطی از شهر همچون
بافت فرسوده و مناطق ارزان قیمتی ساکن می شوند که خانه های آن از استاندارد
کافی برخوردار نیست و نه تنها به امکانات شهری کافی دسترسی ندارد بلکه
خطراتی چون زمین لرزه آنها را تهدید می کند؛ چه اینکه هم اکنون 500 هزار نفر
از مردم شیراز در خانه های فرسوده زندگی میکنند که از این تعداد 80 هزار
نفر در مناطق فرسوده مرکز شهر و بیش از 40 هزار نفر در شهرک سعدی ساکن
هستند و زلزله در آنها میتواند فاجع های بزرگتر از زمین لرزه بم به بار
بیاورد.
عضو هیئت علمی بخش جامعه شناسی دانشگاه شیراز می گوید: «با این وضع،
زیرساخت هایی چون سامانه حمل و نقل همگانی که برای یک میلیون و 200 هزار
نفر برنامه ریزی شده، پاسخگوی جمعیتی بالغ بر یک میلیون و 500 هزار نفر
باشد.» در این وضع تقاضا برای مسکن ارزان قیمت بالا می رود و در برابر عرضه
محدود، قیمت مسکن بیشتر می شود؛ افزون بر این، این جمعیت مدام خدمات بیشتری
نیاز دارد؛ شاهدش شاید تعداد مناطق شهرداری باشد که در سال 85، شهرداری
شیراز به 8 منطقه تقسیم شده بود ولی امروز شمار مناطق به 11 رسیده برخی
مسئولان شهرداری از نیاز به رسیدن تعداد مناطق به 12 منطقه سخن می گویند؛
اما این وضع چه پیامدهای اجتماعی به دنبال دارد؟
چه پیامدهای اجتماعی در پیش است؟
همین
چند وقت پیش، علی عسگر جمشیدی، معاون دبستان آموزش و پرورش فارس اعلام کرد که میانگین شمار دانش آموزان در دبستان های فارس
به بیش از 40 نفر در هر کلاس در شیراز رسیده است؛ این از نخستین نشانه های
افزایش جمعیت در کلانشهر شیراز است.
این وضع نه تنها در مدرسه های مرکز شهر
بلکه در حاشیه شهر هم به وفور مشاهده می شود؛ در برابر مدرسه ها در نقاط
روستایی از جمعیت خالی شده اند. به همین خاطر آموزش و پرورش فارس برای
مدرسه سازی، بار دیگر دست به دامن خیران شده است.
در عین حال دکتر گلی، عضو
هیئت علمی بخش جامعه شناسی دانشگاه شیراز بر این باور است که این جمعیت
روزافزون بحران های اجتماعی بیشتری می تواند پدید بیاورد؛ او میگوید: «این
پدیده میتواند مشکلاتی از وندالیسم گرفته تا بحران های اجتماعی گسترده را به
دنبال داشته باشد. اکنون بیش از 4 دهه است که در اندیشه این هستیم که راهی
برای کاهش مهاجرت و ماندن مهاجران در شهر و روستاهای خود بیابیم ولی هنوز
به جایی نرسیده ایم».
اکنون، باید منتظر شد تا نتیجه سرشماری امسال که
از امروز به صورت مراجعه خانه به خانه شروع به اجرا می کند منتشر شود تا
ببینیم در سال های 90 تا 95 ترکیب و تعداد جمعیتی شیراز دستخوش چه تغییراتی
شده است؟ هرچند پیش بینی جمعیت شناسان این است که این سرشماری پیام آور
خبرهای خوب نخواهد بود.
منبع: خبرجنوب