حالت تاریک
دوشنبه, 06 مرداد 1404
آیا مایل به نصب وب اپلیکیشن پایگاه خبری تحلیلی شیرازه هستید؟
خودسازی دغدغهٔ اصلی شما باشد
وصیت شهید «مصطفی صدرزاده»؛

خودسازی دغدغهٔ اصلی شما باشد

شهید «مصطفی صدرزاده» در وصیت خود می‌نویسد: خدایا از تو ممنونم بی‌اندازه که در دل ما محبّت سید علی خامنه‌ای را انداختی تا بیاموزیم درس ایستادگی را، درس اینکه یزیدهای دوران را بشناسیم و جلوی آن‌ها سر خم نکنیم.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «شیرازه»، از این پس هر روز را با یاد و خاطره شهیدان عزیزمان، پرچم‌دار آزادی و عزت ایران اسلامی خواهیم ساخت و در پرتو فداکاری‌های آنان، راه صدق و ایثار را برای نسل‌های آینده روشن‌تر خواهیم کرد.

شهید مصطفی صدرزاده متولد ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ در شهرستان شوشتر استان خوزستان در خانواده‌ای مذهبی متولد شد.
پدرش پاسدار و جانباز جنگ تحمیلی و مادرش از خاندان جلیله سادات هستند.

نتیجهٔ ازدواج طلبه شهید مصطفی صدرزاده در سال ۹۴، دختری به نام فاطمه و پسری به نام محمدعلی است.
شهید مصطفی صدرزاده با نام جهادی «سید ابراهیم» حدود چهار سال در حوزه علمیّه امام جعفر صادق تهران مشغول تحصیل بود.

او با باوجود تحصیلات حوزوی به ادامهٔ تحصیل در دانشگاه و در رشته ادیان و عرفان پرداخت. در همان دوران دانشجویی برای مبارزه، به سوریه اعزام شد.
شهید صدرزاده به انجام واجبات و ترک محرمات بسیار مقیّد بود و یکی از ویژگی‌های برجستهٔ ایشان، ادبشان نسبت به پدر و مادر بود.

در واقع در هر رتبه و مقامی که قرار گرفته بود، چه در زمان طلبگی و چه آن زمان که فرمانده در جبههٔ سوریه شده بود، هیچ‌گاه ادب نسبت به بزرگ‌ترها اعم از پدر، مادر و حتّی پدربزرگ و مادربزرگ را فراموش نمی‌کرد و امکان نداشت از منزل بیرون برود و برگردد و دست پدر و مادر را نبوسد.

حرمت خاصّی نسبت به بزرگ‌ترها داشت و با کوچک‌ترها الفت و مهربانی خاص داشت و همیشه احترام بزرگ‌ترها را نگه می‌داشت، به‌طوری‌که در مسجد محل، سنّتی را پایه گذاشت که کوچک‌ترها دست بزرگ‌ترها را می‌بوسیدند و یک پایه‌گذار ادب خاص نسبت به بزرگ‌ترها بود.

مصطفی صدرزاده پس از چندین بار زخمی‌شدن در درگیری با داعش، ظهر روز تاسوعا مقارن با ۱ آبان ۹۴ در عملیات محرم در حومه حلب سوریه به آرزوی خود، یعنی شهادت در راه خدا رسید و پیکر شهید در گلزار شهدای بهشت رضوان شهریار آرام‌گرفته است.

متن وصیت مصطفی صدرزاده

بسم رب الشهدای و الصدیقین

خدایا بر محمّد و آل محمّد درود فرست، سپاس خدایی را که بر سر ما منّت نهاد و از میان این‌همه مخلوق، ما را انسان خلق کرد، شکر خدایی را که از میان این‌همه انسان، ما را خاکی مقدّس به نام ایران قرارداد و شکر خدایی را که به بنده پدر و مادر و همسر صالح عطا کرد و شکر بی‌پایان خدایی را که محبّت شهدا و امام شهدا را در دلم انداخت و به بنده، توفیق داد تا در بسیج خادم باشم.

خدایا از تو ممنونم بی‌اندازه که در دل ما محبّت سید علی خامنه‌ای را انداختی تا بیاموزیم درس ایستادگی را، درس اینکه یزیدهای دوران را بشناسیم و جلوی آن‌ها سر خم نکنیم.

از تمام دوستان و آشنایان در ابتدای وصیت‌نامه خویش تقاضا دارم به فرامین مقام معظم رهبری گوش دهند، تا گمراه نشوند؛ زیرا ایشان بهترین دوست شناس و دشمن‌شناس است.

از پدر و خانواده عزیزم تقاضا دارم برای بنده بی‌تابی و ناراحتی بیش از حد نکنند و اشک‌ها و گریه‌های خود را نثار اباعبدالله و فرزندان آن بزرگوار کنند.

پدر و مادر و همسرم و دخترم از شما تقاضا می‌کنم، بنده را ببخشید و از خدا بخواهید بنده را ببخشد. چقدر در حقّ پدر و مادر، کوتاهی کردم. چقدر شما را به دردسر انداختم.

فقط خدا شاهد تلاش شما بود که در زمان جنگ با چه سختی و مشقّت از من نگه‌داری کردید و بعد از جنگ هم برای درس‌خواندن من چقدر سختی کشیدید. فقط خدا می‌داند که چقدر نگران کرده‌ام، اذیّت کرده‌ام و شما تحمّل کردید؛ زیرا تلاش می‌کردید تا فرزندتان عاقبت‌به‌خیر شود. از شما ممنونم که همیشه انتخاب را به عهدهٔ خودم گذاشتید.

حتّی وقتی در نوجوانی می‌خواستم به نجف برای تحصیل بروم، مخالفت نکرده و از اینکه همیشه به نظر من احترام گذاشتید، ممنونم. حالا هم از شما خواهش می‌کنم یک‌بار دیگر و برای آخرین بار به نظرم احترام بگذارید و از هیچ‌کس و از هیچ نهادی دلخور نباشید.

 مبارزه با دشمنان خدا آرزوی بنده بود و فقط خدا می‌داند برای این آرزو چقدر ضجّه زدم و التماس کردم ممکن است بعضی‌ها به شما طعنه بزنند، امّا اهمیّت ندهید، بنده به راهی که رفتم، یقین داشتم.

از همسر عزیزم می‌خواهم که بنده را ببخشد؛ زیرا که همسر خوبی برای او نبودم. به همسر عزیزم می‌گویم می‌دانم که بعد از بنده، دخترم یتیم می‌شود و شما اذیّت می‌شوید، امّا یادت باشد که رسول خدا فرموده: هرکس که یتیم شود، خدا سرپرست اوست. ایمان داشته باش که خدا همیشه با توست. آرزو دارم که دخترم فاطمه، فاطمی تربیت شود؛ یعنی مدافع سرسخت ولایت.

از دوستان، آشنایان و فامیل و هرکس که حقّی گردن ما دارد تقاضا می‌کنم، بندهٔ حقیر را ببخشد؛ زیرا می‌دانم که اخلاق و رفتار من آن‌قدر خوب نبود که توفیق شهادت داشته باشم و این شهادتی که نصیب ما شد لطف و کرم و هدیه خدا بوده.

 مردم عزیز ایران یادمان باشد که به‌خاطر وجب‌به‌وجب این سرزمین و دین اسلام چقدر خون دادیم. چقدر بچّه‌های ما یتیم شدند، زن‌ها بیوه، مادرها مجنون، پدرها گریان. فقط و فقط برای خدا بود.

 در این ماه مبارک رمضان، دل ما شکست، دل امام‌زمان بیشتر و بیشتر که در مملکت شهدا، حرمت ماه خدا، توسط بعضی‌ها نگه داشته نشد و برادران و خواهران من ماهواره و فرهنگ کثیف غرب، مقصدی به جز آتش دوزخ ندارد. از ما گفتن، ما که رفتیم...
 
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند

دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند

بی بی‌زینب آن زمانی که شما در شام، غریب بودید؛ بر شما چه گذشت؟ دیگر به احدی اجازه نمی‌دهیم به شما و به سلالهٔ حسین علیه‌السلام بی‌احترامی کند. دیگر دوران مظلومیت شیعه تمام شده. بی‌بی عزیزم مرا قاسم خطاب کن. مرا قاسم خطاب کن. روی خون ناقابل من هم حساب کن...

 دوستان بامعرفت، هم‌رزمان بسیجیم، می‌دانم وقتی این نامه رو براتون می‌خونن از بنده دلخور میشید و به بنده تک‌خور و یا... می‌گید.

چون می‌دانم شماها همتون عاشق جنگ با دشمنان خدا هستید، می‌دانم عاشق شهادتید...

داداشای عزیزم! ببخشید که فرماندهٔ خوبی براتون نبودم، اونجوری که لیاقت داشتید نوکری نکردم... به شما قول می‌دهم، اگر دستم به دامان حسین بن علی علیه‌السلام برسد، نام شما را پیش او ببرم...

چند نکته را به‌حسب وظیفه به شما سفارش می‌کنم:

۱. وقتی کار فرهنگی را شروع می‌کنید، با اولین چیزی که باید بجنگیم، خودمان هستیم.

۲. وقتی که کارتان می‌گیرد و دورتان شلوغ می‌شود، تازه اول مبارزه است؛ زیرا شیطان به سراغتان می‌آید، اگر فکر کرده‌اید که شیطان می‌گذارد، شما به‌راحتی برای حزب‌الله نیرو جذب کنید، هرگز...

۳. اگر می‌خواهید کارتان برکت پیدا کند، به خانواده شهدا سر بزنید، زندگی‌نامه شهدا را بخوانید، سعی کنید در روحیهٔ خود، شهادت‌طلبی را پرورش دهید...

۴. سخنان مقام معظم رهبری را حتماً گوش کنید، قلب شما را بیدار می‌کند و راه درست را نشانتان می‌دهد.

۵. دعای ندبه و هیئت چهارشنبه را محکم بچسبید.

۶. خودسازی دغدغهٔ اصلی شما باشد.

انتهای خبر/ 

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از

  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر می‌گذارید!