تکلیف ایران با "ترامپ" چیست؟
حالا و با حضور ترامپ در اتاق بیضی کاخ سفید، شرایط به طرز عجیبی تغییر کرده و همه چیز در نوعی تعلیق به سر میبرد. ابهام در مواضع آقای رئیسجمهور منتخب سبب شده تا تحلیلگران نتوانند نظر صریحی درباره آنچه کاخ سفید در سالهای آینده در این زمینه انجام میدهد، داشته باشند.
با این حال، بر اساس شعارهای انتخاباتی ترامپ و همچنین در نظر گرفتن عاملی تحت عنوان شخصیت غیرسیاسی او میتوان نوعی پیشبینی تحلیلی در این زمینه داشت؛ مسالهای که محور اصلی این گزارش است.
برنامه های اعلامی "دونالد ترامپ" برای اتخاذ سیاست خارجی در دوران ریاست جمهوری
دونالد ترامپ در جریان رقابتهای انتخاباتی، مواضع خود در زمینه موضوعات مهم سیاست خارجی مرتبط با ایالات متحده را اینگونه مطرح کرد:
چین
افزایش حضور نظامی آمریکا در اطراف سواحل جنوبی چین
تنبیه چین بخاطر اقدامات ناعادلانه تجاری
توانایی دفاعی
گسترش خدمات نظامی
حذف سقف از بودجه نیروهای نظامی
مهاجرین
گسترش شناسایی الکترونیکی در مرزها
ممانعت از ورود مسلمانان به خاک آمریکا
طراحی یک سیستم اخراج مهاجرین بدون گذرنامه
گسترش دیوار و مرزهای مصنوعی در مناطق مهاجرپذیر
خاتمه دادن به طرح اعطای حق طبیعی شهروندی
خودداری از اعطای بودجه به شهرهای مهاجرپذیر
ایران
کنترل ایران توسط قرارداد هستهای (برجام)
اعمال تحریمهای جدید
داعش
افزایش نیروهای نظامی زمینی آمریکا در عراق و سوریه
مبارزه با داعش در قالب یک ائتلاف از کشورهای غربی و عربی
برقراری منطقه پرواز ممنوع در برخی نقاط سوریه
افزایش حملات هوایی آمریکا
امنیت ملی
باز نگهداشتن زندان گوانتانامو
تایید استفاده از شکنجه در زندانها
ممانعت از ورود مسلمانها به خاک ایالات متحده
ممانعت از ورود عمومی مهاجرین به خاک ایالات متحده
روسیه
استفاده از کشورهای اروپایی برای اعمال فشار به روسیه به دلیل دخالت در امور اوکراین
برقراری رابطه دوستانه با ولادیمیر پوتین برای کنترل چین
کره شمالی
فشار به چین برای فشار به کره شمالی به منظور تعطیل کردن برنامه تسلیحات اتمی این کشور
اولویتهای توصیفی جمهوری اسلامی ایران درباره دولت "دونالد ترامپ"
احتمالات رفتاری دولت «دونالد ترامپ»
ترامپ با شعارهای عامهپسند و غیرسیاسی توانست رای مردم را به سمت خود جلب کند و راهی کاخ سفید شود. به همین دلیل، توجه به مسائل داخلی در اولویت اقدامات او قرار دارد. بازتعریف قوانین و مناسبات اقتصادی، جلوگیری از ورود مهاجرین به این کشور و سختگیری در زمینه اشتغال آنان، سخن گفتن از دغدغههای معمولی و نه سیاستهای راهبردی و تلاش برای احیای سبک زندگی آمریکایی، از جمله کارهایی است که او برای تامین نظر مردم و بهینهسازی فضای اجتماعی انجام میدهد.
وضعیت نامناسب اجتماعی در آمریکا و شرایط نابسامان اقتصادی که حاصل تسلط سیاستهای نئولیبرالی بر این کشور است، مردم را به ستوه آورده و ترامپ که به عنوان فردی خارج از ساختار توانسته راهی راس هرم ساختار شود، احتمالا به دنبال تخریب ساختارهاست. درگیری با کنگره بر سر قوانین مختلف، یکی از نمودهای ضدساختارگرایی ترامپ است.
معطوف شدن توجه دونالد ترامپ به مسائل داخلی، موجب میشود تا سیاست خارجی در اولویت پایینتری قرار بگیرد و همین مساله به کاهش دخالت آمریکا در مسائل جهانی میانجامد. اگرچه او به دنبال محدود کردن قدرت چین با توسل به همراهی با روسیه است اما اساسا راهبرد مشخص و مدونی برای پیگیری سیاست خارجی وجود ندارد. با این حال باید در نظر داشت که ناکامی ترامپ در تحقق خواستههای مردم این کشور در زمینه مسائل داخلی نظیر اقتصاد و شرایط زندگی، میتواند در سیاست خارجی سرریز شود و او برای جبران ناکامیهای داخلی، دست به ماجراجوییهای غیرمترقبه در فضای جهانی بزند.
در صورت وقوع شرایط اضطراری در داخل آمریکا، عدم سیاستمدار بودن ترامپ او را به سمت دستاویزهای بینالمللی میکشد؛ همانطور که «جرج دبلیو بوش» اقدام به تهاجم نظامی ناگهانی به عراق کرد؛ با این تفاوت که وضعیت فعلی کشور بسیار نامناسبتر از دوران بوش است. خودمحوری ترامپ کار را برای سایر سیاستمداران سخت کرده و او با اتخاذ تصمیماتی که خودش آنها را مناسب میداند و با اتکا به سابقه مدیریت تجاری موفق خود، به دنبال کسب نظر و جلب رضایت مردم به هر قیمتی است.
غیرقابل پیشبینی بودن ترامپ از یکسو و عدم مشروعیت و مقبولیت بینالمللی او از سوی دیگر، کار را برای ایجاد یک اتحاد منسجم علیه ایران بسیار سخت و احتمالا غیرممکن میکند. به همین دلیل او چارهای جز بازگشت به سمت سیاستهای یکجانبه واشنگتن علیه ایران که در دو دهه اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اتخاذ شده بود، ندارد. همین مساله اگرچه میتواند احتمالی برای منجر شدن به همراهی متحدین منطقهای ایالات متحده با او در نظر گرفته شود اما شخصیت حقیقی ترامپ امکان وقوع چنین طرحی را از میان میبرد.
راهبردهای که ایران در برابر دولت «دونالد ترامپ» می تواند اتخاذ کند
در پاسخ به این احتمالات، میتوان راهبردهای زیر را به عنوان تصمیمات ممکن و ضروری در حوزه سیاست خارجی که میتواند از سوی دستگاههای دولتی ایران اتخاذ شود تا مانعی در برابر ایجاد ضربه از سوی دولت جدید آمریکا به کشورمان باشد، در نظر گرفت:
ایجاد شبکه ارتباطات سیاسی و اقتصادی با کشورهای اروپای شرقی به منظور ایجاد یک بلوک مشترک منافع تجاری با روسیه و در مخالفت با اتحادیه اروپا که عرصه را برای اعمال فشار به ایران از سوی ترامپ از کانال کشورهای اروپایی، تنگ میکند
کنار گذاشتن سیاست توجه به اتحادیه اروپا و برقراری ارتباط با تک تک کشورها به جای متمرکز شدن بر بروکسل (زیرا وابسته کردن مناسبات دوجانبه ایران با کشورهای اروپایی به یک گزینه به نام اتحادیه اروپایی، مسیر را برای اعمال فشار از این کانال به کشور فراهم میکند؛ رویکردی که در دولت سابق آمریکا هم به طور جدی و موفق اجرا شد و روابط ایران با اروپا را فریز کرد.)
تلاش راهبردی برای دامن زدن به اختلافات نظری و عملی موجود میان کشورهای غربگرای اروپا با دولت ترامپ از طریق اعطای مشوقهای تجاری در ازای کسب دستاوردهای سیاسی
منوط کردن ادامه اجرای کامل برجام از سوی ایران به پیگیری بینالمللی از طریق کشورهای اروپایی برای انجام تعهدات طرف مقابل و اعلام عمومی و رسانهای این مساله از سوی ترامپ
ارتباط تاکتیکی با مسکو برای خاتمه دادن به بحران سوریه با استفاده از روابط پوتین – ترامپ
استفاده از نگرش ترامپ درباره عربستان به منظور خنثی کردن اقدامات ضدایرانی ریاض و تلاش برای منزوی کردن عربستان در منطقه
افزایش ارتباطات تجاری و سیاسی با چین به دنبال تلاش ترامپ برای محدود کردن روابط اقتصادی واشنگتن – پکن که میتواند منجر به کاهش درگیری مالی دو کشور با یکدیگر و فراهمسازی بستر برای کاستن از نقش دلار در مناسبات اقتصادی طرفین شود
به دلیل کاهش قدرت نرم آمریکا در دوران ریاست جمهوری ترامپ، زمینه برای ایجاد فضای ضدآمریکایی و غرب ستیزانه در افکار عمومی منطقه غرب آسیا و همچنین اروپای شرقی (که مستعد ایجاد یک بلوک ضدغربی است) فراهم است و ایران میتواند از این موقعیت برای ارائه نقش خود به عنوان یک آلترناتیو سیاسی و امنیتی استفاده کند (مانند دوران جرج بوش که نظامیان آمریکایی به مزاحمین امنیت منطقه و نظامیان ایران به ایجادکنندگان امنیت در منطقه معروف شدند)
منبع: نسیم آنلاین