منتقدان دلسوز و موضع زنگنه
وزارت نفت و شخص وزیر نفت باید نگرش خود درباره منتقدان را اصلاح کرده و بهجای «انگزنی» به منتقدان خود و سیاسی خواندن آنها، تعامل را جایگزین تقابل کند.
به گزارش شیرازه، روزنامه «جوان» در یادداشتی به قلم «وحید حاجیپور» نوشت:
تجدیدنظر در نرخ خوراک پتروشیمی یکی از مباحث اصلی صنعت نفت طی 40 ماه اخیر بوده است؛ موضوعی که وزارت نفت را روبهروی پتروشیمیها قرار داد و در پایان، آن شد که منتقدان وزارت نفت و شخص وزیر نفت با هم طلب میکردند. کسانی که این موضوع را پیگیری میکردند بهخوبی میدانند برای افزایش نرخ خوراک پتروشیمی و قطع رانت شیرین خوراک این رسانههای منتقد وزارت نفت بودند که در سال 92 بیرق این مهم را بلند کردند و وزارت نفت نیز با آنها همراه شد. رسانههایی که از سوی وزارت نفت با القاب بدی شمرده میشدند تبشان برای افزایش نرخ خوراک داغتر از شخص وزیرنفت بود و زنگنه هم با همراه دیدن آنها، رسماً وارد گود شد و بحث خوراک پتروشیمیها را مطرح و در سخنرانیهای خود، نسبت به وضعیت موجود انتقاد کرد و دقیقاً همان استدلالهایی را مطرح کرد که منتقدان «او» مطرح میکردند؛ یک اتحاد بینظیر. زنگنه برای عدمتقابل جدی با وزارت صنعت، معدن و تجارت به طور غیرمستقیم توپ را به زمین رسانهها انداخت و رسانههای منتقد و غیرهمسو با وجود آنکه از این زیرکی اطلاع داشتند، بیتفاوت به اهداف وزیر نفت، همان راه را ادامه دادند و برای جلوگیری از رانتخواری و راحتطلبی عدهای خاص گزارش نوشتند، مصاحبه و فضای عمومی جامعه را با نرخ ناچیز خوراک و سود کلان برخی دستگاهها آشنا کردند.
نکته جالب در این باره همراهی رسانههایی با وزیر نفت بود که به آنها «غیرخودی» اطلاق میشد و رسانههای خودی و محرم اغلب «طرف» پتروشیمیها و نهادهایی را میگرفتند که ریالهایشان «چرب» بود. نگاهی به رسانههای خودی و غیرخودی بهراحتی نشان میدهد منتقدان وزارت نفت در این باره سنگ این وزارتخانه را به سینه زدند و مداحان زنگنه به سمت پتروشیمیها غش کردند.
این نکته از آن نظر حائز اهمیت است که شخص وزیر نفت در موارد دیگر حرکت رسانههای منتقد را برخلاف منافع ملی میدانست و میداند ولی در این باره شاهد آن بود که اظهاراتش توسط همان رسانههایی گفته میشد که وی علاقهای به آنها ندارد بهطوری که در یکی از برنامههای پیش از ادبیات مناسبی برای یکی از آنها بهکار برد. اینجاست که تفاوت بنیادین رسانههای آگاه و دلسوز و رسانههای «سفارشی» مشخص میشود. زنگنه نمیتواند این مهم را کتمان کند که اگر رسانههای منتقدش نبودند نمیتوانست قیمت خوراک را افزایش دهد چراکه این رسانهها به تنهایی با بیدار کردن حساسیت جامعه توانستند جادهای را صاف کنند که وزیر نفت با سرعت از آن عبور و سرعتگیرهای «خودیها» را با کمک منتقدان یکی پس از دیگری رد کند.
جدای از رسانهها، چهرههای سرشناس منتقد او نیز به دفاع از اراده وزیر نفت پرداختند و نظرات زنگنه را با صراحت لهجه بیشتری بیان کردند که نمونه خاص آن هدایتالله خادمی بود. مدیرعامل اسبق شرکت حفاری شمال بهدلیل تمایل نفت برای استفاده از دکل هندی آبان در پارس جنوبی و اشتغالزایی برای هندیها به جای ایرانیها، با آقای وزیر چالش و از این اقدام انتقاد کرد و سرانجام برکنار شد. وی چند صباحی بعد نماینده مردم ایذه و باغملک در مجلس دهم شد و در روزهایی که نسل جدید قراردادهای نفتی به تصویب نزدیک میشد نسبت به بندهایی از این مدل قراردادی انتقادات جدی وارد کرد، البته در این میان با هجمه رسانههای «محرم نفت» همراه شد. وی را به دشمنی ذاتی و کینه توزی متهم کردند ولی او هم با ملاک قرار دادن منافع ملی، با حضور در رسانهها و گفتوگوی ویژه خبری از موضع وزیر نفت حمایت تمام قد کرد و روبهروی افرادی ایستاد که در جبههبندی سیاسی با او همسنگر بودند.
همه این موارد نشان میدهد وزارت نفت و شخص وزیر نفت باید نگرش خود درباره منتقدان را اصلاح کرده و بهجای «انگزنی» به منتقدان خود و سیاسی خواندن آنها، تعامل را جایگزین تقابل کند. از یاد نبریم همین انتقادات بود که موجب 150 اصلاح در مدل جدید قراردادهای نفتی شد و به تکامل IPC کمک کرد. شخص وزیر نفت باید با این حقیقت کنار بیاید که تقسیمبندی رسانهها و افراد به محرم و نامحرم نه تنها اثرات سوئی را در اعتماد مردم به اظهارات مسئولان کشور ایجاد میکند بلکه قطار دولت را در تأمین منافع ملی از ریل خارج میکند.
شخص وزیر نفت نقش مهمی در این میان ایفا میکند، متأسفانه وی در چند سال گذشته رویهای را در پیش گرفته است که منتقدان درست برعکس آن به پیش میروند. زنگنه و یارانش همه را از تیغ تهمت و برچسب میگذرانند و منتقدان اما بیتوجه به این بیاخلاقیها، منافع ملی را معیار قرار داده و در راستای «خطی» حرکت میکنند که به سود کشور است. هرچند ممکن است اختلافاتی میان دو طرف در برداشتهایشان وجود داشته است ولی نه شخص وزیر نفت و نه منتقدان قصد سوراخ کردن کشتی را ندارند که همه در آن نشستهاند. این ذهنیت باید در وزارت نفت از بین رود و با رویی باز با انتقادات برخورد شود که عمدتاً همراه با راهکار است.
تجربه نشان داده است هرگاه برخورد منصفانهای با منتقدان شده است تعالی برنامهها به ثمر نشسته است و هر زمان برخوردهای تند در دستور کار قرار گیرد، کشور دچار خسران میشود. ماجرای خوراک پتروشیمیها بهترین محکی بود که میشد به دلسوزی و آگاهی منتقدان وزارت نفت پی برد؛ همان منتقدانی که ناجوانمردانه مورد حملات پی در پی قرار گرفتند ولی روی اصول خود ماندند. آنها استوار ماندند ولی دوستان و «خودی»های نزدیک به دولت و وزارت نفت، رنگ عوض کرده و به دفاع از وزیرنفت نپرداختند. اگر باز هم وزیر نفت، منتقدان را دشمن میداند حداقل باید بداند که دشمن دانا به از دوست نادان است.
انتهای پیام/
تجدیدنظر در نرخ خوراک پتروشیمی یکی از مباحث اصلی صنعت نفت طی 40 ماه اخیر بوده است؛ موضوعی که وزارت نفت را روبهروی پتروشیمیها قرار داد و در پایان، آن شد که منتقدان وزارت نفت و شخص وزیر نفت با هم طلب میکردند. کسانی که این موضوع را پیگیری میکردند بهخوبی میدانند برای افزایش نرخ خوراک پتروشیمی و قطع رانت شیرین خوراک این رسانههای منتقد وزارت نفت بودند که در سال 92 بیرق این مهم را بلند کردند و وزارت نفت نیز با آنها همراه شد. رسانههایی که از سوی وزارت نفت با القاب بدی شمرده میشدند تبشان برای افزایش نرخ خوراک داغتر از شخص وزیرنفت بود و زنگنه هم با همراه دیدن آنها، رسماً وارد گود شد و بحث خوراک پتروشیمیها را مطرح و در سخنرانیهای خود، نسبت به وضعیت موجود انتقاد کرد و دقیقاً همان استدلالهایی را مطرح کرد که منتقدان «او» مطرح میکردند؛ یک اتحاد بینظیر. زنگنه برای عدمتقابل جدی با وزارت صنعت، معدن و تجارت به طور غیرمستقیم توپ را به زمین رسانهها انداخت و رسانههای منتقد و غیرهمسو با وجود آنکه از این زیرکی اطلاع داشتند، بیتفاوت به اهداف وزیر نفت، همان راه را ادامه دادند و برای جلوگیری از رانتخواری و راحتطلبی عدهای خاص گزارش نوشتند، مصاحبه و فضای عمومی جامعه را با نرخ ناچیز خوراک و سود کلان برخی دستگاهها آشنا کردند.
نکته جالب در این باره همراهی رسانههایی با وزیر نفت بود که به آنها «غیرخودی» اطلاق میشد و رسانههای خودی و محرم اغلب «طرف» پتروشیمیها و نهادهایی را میگرفتند که ریالهایشان «چرب» بود. نگاهی به رسانههای خودی و غیرخودی بهراحتی نشان میدهد منتقدان وزارت نفت در این باره سنگ این وزارتخانه را به سینه زدند و مداحان زنگنه به سمت پتروشیمیها غش کردند.
این نکته از آن نظر حائز اهمیت است که شخص وزیر نفت در موارد دیگر حرکت رسانههای منتقد را برخلاف منافع ملی میدانست و میداند ولی در این باره شاهد آن بود که اظهاراتش توسط همان رسانههایی گفته میشد که وی علاقهای به آنها ندارد بهطوری که در یکی از برنامههای پیش از ادبیات مناسبی برای یکی از آنها بهکار برد. اینجاست که تفاوت بنیادین رسانههای آگاه و دلسوز و رسانههای «سفارشی» مشخص میشود. زنگنه نمیتواند این مهم را کتمان کند که اگر رسانههای منتقدش نبودند نمیتوانست قیمت خوراک را افزایش دهد چراکه این رسانهها به تنهایی با بیدار کردن حساسیت جامعه توانستند جادهای را صاف کنند که وزیر نفت با سرعت از آن عبور و سرعتگیرهای «خودیها» را با کمک منتقدان یکی پس از دیگری رد کند.
جدای از رسانهها، چهرههای سرشناس منتقد او نیز به دفاع از اراده وزیر نفت پرداختند و نظرات زنگنه را با صراحت لهجه بیشتری بیان کردند که نمونه خاص آن هدایتالله خادمی بود. مدیرعامل اسبق شرکت حفاری شمال بهدلیل تمایل نفت برای استفاده از دکل هندی آبان در پارس جنوبی و اشتغالزایی برای هندیها به جای ایرانیها، با آقای وزیر چالش و از این اقدام انتقاد کرد و سرانجام برکنار شد. وی چند صباحی بعد نماینده مردم ایذه و باغملک در مجلس دهم شد و در روزهایی که نسل جدید قراردادهای نفتی به تصویب نزدیک میشد نسبت به بندهایی از این مدل قراردادی انتقادات جدی وارد کرد، البته در این میان با هجمه رسانههای «محرم نفت» همراه شد. وی را به دشمنی ذاتی و کینه توزی متهم کردند ولی او هم با ملاک قرار دادن منافع ملی، با حضور در رسانهها و گفتوگوی ویژه خبری از موضع وزیر نفت حمایت تمام قد کرد و روبهروی افرادی ایستاد که در جبههبندی سیاسی با او همسنگر بودند.
همه این موارد نشان میدهد وزارت نفت و شخص وزیر نفت باید نگرش خود درباره منتقدان را اصلاح کرده و بهجای «انگزنی» به منتقدان خود و سیاسی خواندن آنها، تعامل را جایگزین تقابل کند. از یاد نبریم همین انتقادات بود که موجب 150 اصلاح در مدل جدید قراردادهای نفتی شد و به تکامل IPC کمک کرد. شخص وزیر نفت باید با این حقیقت کنار بیاید که تقسیمبندی رسانهها و افراد به محرم و نامحرم نه تنها اثرات سوئی را در اعتماد مردم به اظهارات مسئولان کشور ایجاد میکند بلکه قطار دولت را در تأمین منافع ملی از ریل خارج میکند.
شخص وزیر نفت نقش مهمی در این میان ایفا میکند، متأسفانه وی در چند سال گذشته رویهای را در پیش گرفته است که منتقدان درست برعکس آن به پیش میروند. زنگنه و یارانش همه را از تیغ تهمت و برچسب میگذرانند و منتقدان اما بیتوجه به این بیاخلاقیها، منافع ملی را معیار قرار داده و در راستای «خطی» حرکت میکنند که به سود کشور است. هرچند ممکن است اختلافاتی میان دو طرف در برداشتهایشان وجود داشته است ولی نه شخص وزیر نفت و نه منتقدان قصد سوراخ کردن کشتی را ندارند که همه در آن نشستهاند. این ذهنیت باید در وزارت نفت از بین رود و با رویی باز با انتقادات برخورد شود که عمدتاً همراه با راهکار است.
تجربه نشان داده است هرگاه برخورد منصفانهای با منتقدان شده است تعالی برنامهها به ثمر نشسته است و هر زمان برخوردهای تند در دستور کار قرار گیرد، کشور دچار خسران میشود. ماجرای خوراک پتروشیمیها بهترین محکی بود که میشد به دلسوزی و آگاهی منتقدان وزارت نفت پی برد؛ همان منتقدانی که ناجوانمردانه مورد حملات پی در پی قرار گرفتند ولی روی اصول خود ماندند. آنها استوار ماندند ولی دوستان و «خودی»های نزدیک به دولت و وزارت نفت، رنگ عوض کرده و به دفاع از وزیرنفت نپرداختند. اگر باز هم وزیر نفت، منتقدان را دشمن میداند حداقل باید بداند که دشمن دانا به از دوست نادان است.
انتهای پیام/
نظرات بینندگان