تغییر موازنه بینالمللی با پیروزی انقلاب اسلامی
به گزارش شیرازه، «سیدعبدالله متولیان» در روزنامه «جوان» نوشت:
پیدایش و ظهور انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 هجری
شمسی (1979 میلادی) در اوج جنگ سرد و نظام دوقطبی، نظام بینالملل و خاصه
غرب آسیا (خاورمیانه) را از جهت ژئوپلتیکی دستخوش تحولات و تغییرات جدی
نمود. وقوع انقلاب اسلامی بعد از جنگ جهانی دوم بزرگترین واقعهای بود که
در یکی از راهبردیترین نقاط جهان رخ داد و موجی از بیم و امید را در سطح
منطقه و جهان به راه انداخت، خاصه اینکه حضرت امام خمینی (ره) از همان آغاز
ضمن ایجاد باور و امید در اردوگاه مستضعفین، خیمهگاه ابرقدرتها را نشانه
رفته و اضمحلال نظامهای سیاسی انگلی و استعماری را وعده و فرمودند: «من
با اطمینان میگویم اسلام عزیز ابرقدرتها را به خاک مذلت مینشاند». «این
قرن بهخواست خدا قرن غلبه مستضعفین بر مستکبرین است.»
اگر چه قدرتهای بزرگ اقتصادی و نظامی غربی با محوریت شیطان بزرگ امریکا،
ایران را بهواسطه صدام درگیر جنگی خانمانسوز کرده بودند اما در میان بهت و
حیرت جهان سلطه با فروپاشی شوروی، بنا به اذعان صریح افرادی نظیر
برژینسکی، نای و... قطب جدیدی بهنام انقلاب اسلامی در برابر غرب خودنمایی
کرد. در این باره آقای برژینسکی میگوید: «بی تردید جهان غرب پس از شوروی
ناچار به رویارویی با ابرقدرتی بهنام ایران و انقلاب اسلامی خواهد بود.»
انتظار غرب بعد از فروپاشی شوروی، حرکت به سمت هژمونی مسلط غربی بر جهان و
ایجاد نظم نوین جهانی بود اما نه تنها این آرزوی غرب محقق نشد بلکه آن طور
که در آخرین آیه سوره مبارکه فتح آمده روز به روز بر اقتدار راهبردی جمهوری
اسلامی ایران افزوده شد و همین مسئله سبب افزونی غضب و خشم غرب گردید (...
یعجب الزراع لیغیض بهم الکفار).
آنقدر غربیها از برنامه خود در تسلط بر منطقه غرب آسیا مطمئن بودند که با
نگاه اروپا محوری نام غرب آسیا را بر اساس محوریت اروپا خاورمیانه نامیده
بودند، منطقهای که کشمکشهای زیادی در آن رخ داده و بهدلیل مهندسی نظام
سلطه و استقرار رژیم صهیونیستی محل منازعه دائمی مسلمانان با یکدیگر بود؛
تا جایی که در نظریههای ژئوپلتیک به منطقه شکسته! معروف شده بود، یعنی
منطقهای که گسیخته و اجزایش با هم درگیر بودند، کشمکشهایی که بیشتر
نیابتی و از طرف دو ابرقدرت بود. ایران و عراق، یمن و عمان، عراق و عربستان
و همینطور سوریه و دیگران به صورت نیابتی با یکدیگر درگیری داشتند.
تقریباً با جرئت میتوان گفت کشوری در منطقه غرب آسیا نمیتوان یافت که با
همسایگانش مشکلات مرزی نداشته باشد. انقلاب اسلامی در گام نخست ایران را
بهعنوان خط تقسیم دو قلمرو بینالمللی (بلوک شرق به رهبری شوروی و بلوک
غرب به رهبری امریکا) از بین برده و همین اتفاق کافی بود هر دو قدرت ناامنی
را با تمام وجود احساس کنند و در تحمیل جنگ نابرابر علیه انقلاب اسلامی با
یکدیگر متحد شوند.
فضای حاکم بر انقلاب اسلامی و تکیه بر شعار کلیدی و بنیادین «نه شرقی، نه
غربی» اولاً ایران را از حوزه و قلمرو ژئواستراتژیک غرب خارج کرده، ثانیاً
موازنه بینالمللی را بر همزده و به این ترتیب انقلاب اسلامی تحولات
ژئوپلتیکی اساسی را برای ایران رقمزده و ایران را که تا پیش از انقلاب تحت
سلطه و در اردوگاه غرب بود به یک کشور مستقل و قدرتمند منطقهای تبدیل
نمود. هم اکنون جمهوری اسلامی ایران به دلیل دارا بودن سه خصیصه «فضای
جغرافیایی»، «موقعیت ژئوپلتیک» و «موقعیت ژئواستراتژیک» و تکیه بر
ظرفیتهای عظیم راهبردی انقلاب اسلامی، خیلی زودتر از آنکه تصور میشد
بهرغم همه موانع و تحریمهای ایجاد شده با مدیریت صحیح و انقلابی مبتنی بر
ظرفیتهای بالقوه و بالفعل داخلی و بهرهگیری از فرصتهای خلق شده در
منطقه و جهان اسلام و... به عنوان قدرت اول منطقه غرب آسیا در پی توسعه عمق
راهبردی خود بوده و توانسته است قدرت استراتژیک خود را از قلب آفریقا و
کشور نیجریه تا مرکز امریکا به رخ جهانیان بکشد.
امروز جمهوری اسلامی ایران به برکت ظرفیتهای انقلاب اسلامی، تهدیدهای
خارجی را به فرصتهای طلایی تبدیل نموده و ضمن تجزیه 1+5 به 3 در برابر 3
به بهترین وجه ممکن از حریم امنیت و استقلال خود دفاع کرده است. آنچه این
روزها در محیط داخلی امریکا تحت عنوان موافقت و مخالفت با حضور و ظهور
ترامپ مشاهده میشود نیز بی تأثیر از آثار جهانشمولی انقلاب اسلامی ایران
نیست که این موضوع نیاز به بحثی مستقل دارد و از حوصله این وجیزه خارج است و
به روزهای آینده موکول میشود.
انتهای پیام/