دورخیز کاندیداهای بی برنامه برای ریاست جمهوری/وقتی ایده مرکزی یک رئیس جمهور شکست می خورد!
روحانی اکنون در حالی دور اول ریاست جمهوری اش را به پایان می برد که سیل نارضایتی از عملکرد او «انباشتی از تقاضا براي تغيير» را رقم زده است.
شیرازه؛ برگزاری انتخابات از مهمترین آرمان های انقلابی است که روز جمعه سالگردش را جشن می گیریم و با بنیانگذارش تجدید پیمان می کنیم. اکنون در ایران اسلامی 36 سال است که انتخابات برگزار می شود و بی تردید انتخابات به عنوان یکی از شاخص های مردم سالاری دینی در مسیر توسعه نتایج مناسبی را رقم زده است. اما در طول همه این سال ها شیوه برگزاری و قوانین انتخابات خالی از اشکال نبوده و باعث شده تا بعضا فاصله شعارهای انتخاباتی و خروجی انتخابات تناسب چندانی نداشته باشد.
حدود 100 روز دیگر، دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران برگزار می شود و نه از آن شور و نشاط انتخاباتی خبری است و نه هیچ فرد شاخصی اعلام کاندیداتوری کرده است و تنها تعدادی افراد اعلام آمادگی کرده اند که در معادلات سیاسی جایگاه چندانی ندارند اما مهمتر و کلیدی ترین نکته این است که دورخیز کاندیداها و جناح ها نشان نمی دهد برنامه محور باشند و ردپایی از برنامه ریزی و ارائه راهکار جهت حل مشکلات انباشت شده در رفتار و اظهارنظرهای اصولگرایان و اصلاح طلبان و اعتدالیون وجود ندارد.
نداشتن برنامه برای شروع کار در کشورموضوعی است که متاسفانه حداقل تاکنون جزء ویژگی های نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری بوده و روسای جمهور از کارشناسان خبره و با تجربه جهت تدوین برنامه یا حداقل تامین خوراک فکری جهت انجام رسالت مهم خود برخوردار نبوده اند و روسای قوه مجریه بعد از انتخاب شدن اقدام به جمع و جور کردن یاران و همکاران گذشته یا دوستان همفکر برای تشکیل هیات دولت می کنند و سپس شروع به جمعآوری اطلاعات کرده و با بازنگری اساسی در برنامه های پیشین طی دو تا سه سال سیاست های بلند مدت خود را تنظیم می کنند و در این مدت برنامه های کسی را اجرا می کنند که از خط فکری دیگر در اواخر دوره ریاست جمهوری قبلی آن را آماده کرده اند! در این بین چنان چه نتواند برنامه های فرد قبلی را اجرا کند و به اهداف ترسیم شده برسد مقصر نیز است و این شکست به حسابش نوشته می شود.
کارشناسان سیاسی بر این باورند؛ ریشه این معضل به دو نکته اساسی برمی گردد؛ نخست این که روسای جمهور در یک بستر حزبی سرکار نمی آیند و در غیبت مشهود احزاب سیاسی برخی از روسای جمهور تا بعد از پروسه انتخاب شدن برنامه ای ندارند و با تکیه بر توان و استعداد خود پیروز می شوند و ثانیا؛ روسای جمهور هیچکدام فکر نمی کنند که در انتخابات پیروز می شوند و لذا تدوین هر گونه برنامه برای اداره بهتر جامعه را به بعد از پیروزی واگذار می کنند.
از همین رو، حسن روحانی در سال 92 کمی متفاوت تر از سایر کاندیداها ظاهر شد و در حالی که اصلا فکر نمی کرد پیروز انتخابات او باشد، بعد از عبور میلیمتری از رقبا، با ایده « تعامل با کدخدا» دنبال حل مشکلات اقتصادی و معیشت مردم بود. او برای اجرایی شدن ایده خود اکثر مزیتهای راهبردی کشور در حوزه هستهای را خرج کرد اما موفق نشد.
روحانی اکنون در حالی دور اول ریاست جمهوری اش را به پایان می برد که سیل نارضایتی از عملکرد او «انباشتی از تقاضا براي تغيير» را رقم زده است. کاهش قدرت خرید مردم و تنگتر شدن سفره زندگی آن ها و مشهود نبودن اثرات برجام در جامعه، نشان می دهد ایده مرکزی روحانی شکست خورده و تیم او، از تولید ایده جدید برای حل مشکلات معیشتی مردم عاجز است و لذا رئیس دولت اعتدال، در اظهار نظرهایش پیرامون انتخابات یا حتی کاندیداتوری اش جانب احتیاط را می گیرد.
از سوی دیگر رقبای روحانی هنوز مشخص نشده اند و مشخصا اصولگرایانی که به تعداد دانه های تسبیح چهره برای کاندیدا شدن دارند حداقل تاکنون کاندیدای واحد خود را معرفی نکرده اند. قطعا مهمتر از کاندیداها برنامه های آن هاست.
به نظر می رسد مثل سال 92، تمرکز بر روی اقتصاد باشد منتهی این بار نه با محوریت رفع تحریم ها که با محوریت مبارزه با فساد. در حال حاضر مردم به دلیل شرایط بد اقتصادی به مفاسد اقتصادی و اختلاس ها و حقوق های نجومی، بسیار حساس هستند و پیش بینی می شود اگر کاندیدایی بتواند شعار مبارزه با فساد را تبدیل به برنامه کند با اقبال خوبی مواجه شود.
از همه مهمتر اما این مردم هستند که باید متفاوت از همیشه ظاهر شوند و برای یک بار هم که شده سلبی انتخاب نکنند و از اولویت بندی مشكلات كشور برحسب گرايش هاي سياسي خود دست بردارند و متفق القول به مقصران مشکل اصلی کشور یعنی «ركود و بيكاري» نه بگویند و اشتغال زایی فراجناحی ترین موضوع در کشور را انتخاب کنند.
حدود 100 روز دیگر، دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران برگزار می شود و نه از آن شور و نشاط انتخاباتی خبری است و نه هیچ فرد شاخصی اعلام کاندیداتوری کرده است و تنها تعدادی افراد اعلام آمادگی کرده اند که در معادلات سیاسی جایگاه چندانی ندارند اما مهمتر و کلیدی ترین نکته این است که دورخیز کاندیداها و جناح ها نشان نمی دهد برنامه محور باشند و ردپایی از برنامه ریزی و ارائه راهکار جهت حل مشکلات انباشت شده در رفتار و اظهارنظرهای اصولگرایان و اصلاح طلبان و اعتدالیون وجود ندارد.
نداشتن برنامه برای شروع کار در کشورموضوعی است که متاسفانه حداقل تاکنون جزء ویژگی های نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری بوده و روسای جمهور از کارشناسان خبره و با تجربه جهت تدوین برنامه یا حداقل تامین خوراک فکری جهت انجام رسالت مهم خود برخوردار نبوده اند و روسای قوه مجریه بعد از انتخاب شدن اقدام به جمع و جور کردن یاران و همکاران گذشته یا دوستان همفکر برای تشکیل هیات دولت می کنند و سپس شروع به جمعآوری اطلاعات کرده و با بازنگری اساسی در برنامه های پیشین طی دو تا سه سال سیاست های بلند مدت خود را تنظیم می کنند و در این مدت برنامه های کسی را اجرا می کنند که از خط فکری دیگر در اواخر دوره ریاست جمهوری قبلی آن را آماده کرده اند! در این بین چنان چه نتواند برنامه های فرد قبلی را اجرا کند و به اهداف ترسیم شده برسد مقصر نیز است و این شکست به حسابش نوشته می شود.
کارشناسان سیاسی بر این باورند؛ ریشه این معضل به دو نکته اساسی برمی گردد؛ نخست این که روسای جمهور در یک بستر حزبی سرکار نمی آیند و در غیبت مشهود احزاب سیاسی برخی از روسای جمهور تا بعد از پروسه انتخاب شدن برنامه ای ندارند و با تکیه بر توان و استعداد خود پیروز می شوند و ثانیا؛ روسای جمهور هیچکدام فکر نمی کنند که در انتخابات پیروز می شوند و لذا تدوین هر گونه برنامه برای اداره بهتر جامعه را به بعد از پیروزی واگذار می کنند.
از همین رو، حسن روحانی در سال 92 کمی متفاوت تر از سایر کاندیداها ظاهر شد و در حالی که اصلا فکر نمی کرد پیروز انتخابات او باشد، بعد از عبور میلیمتری از رقبا، با ایده « تعامل با کدخدا» دنبال حل مشکلات اقتصادی و معیشت مردم بود. او برای اجرایی شدن ایده خود اکثر مزیتهای راهبردی کشور در حوزه هستهای را خرج کرد اما موفق نشد.
روحانی اکنون در حالی دور اول ریاست جمهوری اش را به پایان می برد که سیل نارضایتی از عملکرد او «انباشتی از تقاضا براي تغيير» را رقم زده است. کاهش قدرت خرید مردم و تنگتر شدن سفره زندگی آن ها و مشهود نبودن اثرات برجام در جامعه، نشان می دهد ایده مرکزی روحانی شکست خورده و تیم او، از تولید ایده جدید برای حل مشکلات معیشتی مردم عاجز است و لذا رئیس دولت اعتدال، در اظهار نظرهایش پیرامون انتخابات یا حتی کاندیداتوری اش جانب احتیاط را می گیرد.
از سوی دیگر رقبای روحانی هنوز مشخص نشده اند و مشخصا اصولگرایانی که به تعداد دانه های تسبیح چهره برای کاندیدا شدن دارند حداقل تاکنون کاندیدای واحد خود را معرفی نکرده اند. قطعا مهمتر از کاندیداها برنامه های آن هاست.
به نظر می رسد مثل سال 92، تمرکز بر روی اقتصاد باشد منتهی این بار نه با محوریت رفع تحریم ها که با محوریت مبارزه با فساد. در حال حاضر مردم به دلیل شرایط بد اقتصادی به مفاسد اقتصادی و اختلاس ها و حقوق های نجومی، بسیار حساس هستند و پیش بینی می شود اگر کاندیدایی بتواند شعار مبارزه با فساد را تبدیل به برنامه کند با اقبال خوبی مواجه شود.
از همه مهمتر اما این مردم هستند که باید متفاوت از همیشه ظاهر شوند و برای یک بار هم که شده سلبی انتخاب نکنند و از اولویت بندی مشكلات كشور برحسب گرايش هاي سياسي خود دست بردارند و متفق القول به مقصران مشکل اصلی کشور یعنی «ركود و بيكاري» نه بگویند و اشتغال زایی فراجناحی ترین موضوع در کشور را انتخاب کنند.
نظرات بینندگان
نظرات بینندگان
ما به اصولگرا رای نمی دهیم. فقط روجانی.
پاسخ