کد خبر: ۱۰۷۳۱۹
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۲ - ۱۸ اسفند ۱۳۹۵

توپخانه فرهنگی دشمن

سفیر اولین گلوله در حمله نظامی همه را متوجه خطر می‌کند ولی در تهاجم فرهنگی گاهی تا شلیک گلوله آخر برای آلوده کردن فکرها و ذهن‌ها، هنوز عده‌ای در خواب هستند و شبیخون دشمن را باور نمی‌کنند.

به گزارش شیرازه، «محمدصادق کوشکی» در روزنامه «حمایت» نوشت:

امروزه تهاجم فرهنگی جبهه استکبار جهانی به رهبری آمریکا علیه ارکان انقلاب اسلامی یک حقیقت انکارناپذیر است و شواهد بسیاری دال بر آن وجود دارد. غفلت از این تهاجم شوم می‌تواند تبعات جبران‌ناپذیری در پی داشته باشد، همچنانکه غفلت و سستی در تقابل با تهاجم نظامی نیز می‌تواند صدمات شدیدی به ملت و کشور وارد آورد. ازآنجاکه تهاجم فرهنگی در قاموس دشمن به معنای ضعیف کردن اراده‌ها، تغییر هویت انقلابی و اثرگذاری بر تفکر نسل جوان بر پایه تفکرات مادی غرب است، لطمه‌ای که از این ناحیه متوجه کشور می‌شود، حتی از تبعات منفی تهاجم نظامی و امنیتی نیز بیشتر است. این، همان نکته‌ای است که رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر خود با دست‌اندرکاران راهیان نور بر آن تأکید کرده و فرمودند: «حرکت نظامی اگر چنانچه از سوی دشمن انجام بگیرد، ملت را پرانگیزه‌تر می‌کند، مشت ملت را در مقابل آن‌ها محکم‌تر می‌کند؛ حرکت نظامی این است؛ اما حمله‌ فرهنگی به‌عکس است؛ اگر دشمن بتواند حمله‌ فرهنگی را انجام بدهد، [انسان را] بی‌حال می‌کند، از تصمیم می‌اندازد، اراده‌ها را تضعیف می‌کند، جوان‌های کشور را از کشور می‌گیرد؛ حمله‌ فرهنگی این است.»با اقتداری که ایران اسلامی در جنگ تحمیلی 8 ساله به دشمن نشان داد و پیام‌های روشنی که پس از دفاع مقدس به‌واسطه تکمیل و تجهیز حلقه‌های دفاعی و تهاجمی در سراسر کشور به آن‌ها فرستاد، می‌توان با اطمینان گفت که هجمه نظامی از دستور کار دشمنان خارج‌شده و برای دستیابی به خواسته‌هایشان به تهدیدات توخالی بسنده کرده‌اند ولی عقب‌نشینی دشمن در عرصه نظامی به‌منزله کوتاه آمدن آن‌ها از هجمه به ارکان نظام اسلامی نیست. تأسیس شبکه‌های ماهواره‌ای به‌منظور ترویج فرهنگ غربی، گسترش شبکه‌های اجتماعی برای نفوذ فرهنگی،‌ فعالیت برنامه‌ریزی‌شده برای القای تفکر لیبرالیسم از طریق محصولات فرهنگی غربی در میان تمام اقشار جامعه به‌خصوص در نسل جوان، تنها بخش کوچکی از توطئه‌ آنان برای منحرف کردن انقلاب از مسیر آرمان‌هاست، چراکه بدخواهان جمهوری اسلامی با توجه به ماهیت فرهنگی آن، دریافته‌اند برای فروپاشی این بنیان، راهی جز نابودی پایه‌های فکری و اعتقادی آن وجود ندارد. تهاجم فرهنگی به دلایل متعددی از حمله نظامی خطرناک‌تر است ازجمله اینکه هجوم نظامی با هیاهو و به‌سرعت انجام می‌شود اما تهاجم فرهنگی آهسته، آرام و خزنده است. آن، ترسناک و نفرت‌انگیز و این، فریبنده، اغواگر و جذاب. هجمه با اسلحه، افراد را به دفاع و مقاومت وا‌می‌دارد و حمله با سلاح فرهنگ، مقاومت را سلب و انسان‌ها را به عناصری بی‌خاصیت و بی‌فایده برای کشور، خود و آینده تبدیل می‌کند. در تهاجم نظامی، دشمن اعلام جنگ و خصومت می‌کند و مهاجم فرهنگی، ادعای بشردوستی، تساوی، دفاع از حقوق انسان‌ها و آزادی‌خواهی برای همه. سفیر اولین گلوله در حمله نظامی همه را متوجه خطر می‌کند ولی در تهاجم فرهنگی گاهی تا شلیک گلوله آخر برای آلوده کردن فکرها و ذهن‌ها، هنوز عده‌ای در خواب هستند و شبیخون دشمن را باور نمی‌کنند. جبهه جنگ نظامی، آشکار و پیداست و به فرض شکست، سرزمین از دست می‌رود اما عرصه نبرد فرهنگی، مخفی و پنهان است و در صورت هزیمت، به شرف، دین، عزت و اقتدار چوب حراج زده می‌شود. محل تلاقی با دشمن در آنجا مرزهاست و اینجا میدان جنگ در خانه‌ها، مدارس، دانشگاه‌ها و در یک‌کلام همه‌جاست. سلاح دشمن در جنگ نظامی، گلوله و تانک و موشک است و در هجمه فرهنگی، شبکه‌های اجتماعی، ماهواره‌ها و کالاهای خارجی. در میدان حمله نظامی مقرها، خطوط،  پادگان‌ها و خاک‌ریزها بمباران می‌شوند، در تهاجم فرهنگی مدرسه‌ها، مطبوعات، اندیشه‌ها و عقیده‌ها. در آن درگیری، صحراها، دریاها و کوه‌ها میدان برخورد است، در این مقابله، نبرد در عرصه نشریات، رمان‌ها، فیلم‌ها و کتاب‌هاست. آنجا میدان مبارزه محدود است و اینجا گسترده. رزمنده جان‌برکفی که مجروح شده، انگیـزه مبارزه و جهاد پیدا می‌کند و زخم‌خورده شبیخون فرهنگی، خلع سلاح و بی‌انگیزه می‌شود. تیر و ترکش، بر سر و دست می‌نشیند، ولی زهر هوس و ویروس گناه، بر ایمان و اندیشه آسیب می‌رساند.در شرایطی که دشمن از هر فرصتی برای گمراه کردن نسل جوان جامعه و به ابتذال کشاندن فرهنگ اسلامی – انقلابی استفاده می‌کند، راه چاره، ارائه محصولات فرهنگی سالم و پاکیزه به روح و فکر جامعه و مبارزه با آلودگی‌ها در این زمینه برای تأمین سلامت روح است؛ همچنانکه مسئولین، دغدغه مقابله با مواد غذایی ناسالم و آلوده را دارند و سعی می‌کنند هشدارهای لازم را برای حفظ سلامت جسم افراد جامعه ارائه دهند. از سوی دیگر،‌ وقتی سخن از محصولات فرهنگی به میان می‌آید، باید کسانی دست‌اندرکار و متصدی ارائه آن باشند که از صلاحیت‌های لازم برخوردار بوده و استانداردهای نظام ارزشی انقلاب را کسب کرده باشند، نه افرادی که نام فرهنگ و فرهنگی را یدک می‌کشند اما فحوای قلبی و منتهای سعی آن‌ها، پیاده کردن ارزش‌های غربی و مغایر با روحیات ملی و دینی در کشور است. اگر حساسیت‌ها درباره ارائه خدمات پزشکی و قصورهای ناشی از ورود افراد نالایق به حوزه بهداشت جسم اهمیت دارد، در بخش فکر و فرهنگ نیز باید به‌مراتب بیش از بخش بهداشت جسم و بدن، حساسیت وجود داشته باشد و از ورود عناصری که با محصولات فرهنگی (سخنرانی‌ها، کتاب‌ها، نشریات، فیلم‌ها و شبکه‌های اجتماعی) فضای فرهنگ را آلوده و بستر تهاجم و نفوذ فرهنگی را مهیا می‌کنند، به جد جلوگیری و مقابله کرد.  وقتی فضا به این سمت‌وسو برود، از یک‌سو گلوگاه‌های قاچاق فرهنگی که در غفلت مسئولین بازشده‌اند، مسدود شده و از سوی دیگر، زمینه برای ارائه ابداعات و تولیدات داخلی فرهنگی از سوی گروه‌های خودجوش انقلابی و بهره‌گیری از فناوری آن‌که به فرموده رهبر حکیم انقلاب «اردوهای راهیان نور» است، مهیا می‌شود. شاید در هیچ دوره‌ای از تاریخ ایران طی سده‌های گذشته، ابتذالی همانند ابتذال دوران منحوس پهلوی دیده نشده ولی پیروزی انقلاب اسلامی و روحیات جهادی و معنوی ناشی از جنگ تحمیلی، فرهنگ منحط آن دوران سیاه را به‌کلی زایل و نسلی را پرورش داد که پیام فرهنگ جهاد و مقاومت را به سراسر جهان و منطقه رساندند. امروز هم راه برون‌رفت از چالش فرهنگی پیش رو و پیروزی در هماورد عظیمی که انقلاب اسلامی در این عرصه با نظام سلطه دارد، استفاده از سرچشمه فیاض نیروهای دفاع مقدس و بازخوانی فرهنگ شهیدانی است که یک‌تنه در مقابل توطئه‌ها مقاومت کرده و انقلاب را در برابر همه تهدیدها بیمه کردند.

انتهای پیام/

نظرات بینندگان