یادداشت/ سید مسعود شهیدی
دولت یاز دهم؛ دولت حرف یا عمل؟
وقتی در سال ۹۲ آقای روحانی در مناظره های تلویزیونی با فنّ سخن، از رقیبان جلو افتاد، طرفداران و هواداران او بسیار شاد شدند و این کاربرد فنّ بیان، آنها را به تحسین وا داشت.
به گزارش شیرازه، وقتی در سال 92 آقای روحانی در مناظره های تلویزیونی با فنّ سخن، از رقیبان جلو افتاد، طرفداران و هواداران او بسیار شاد شدند و این کاربرد فنّ بیان، آنها را به تحسین وا داشت. در آن زمان همه دوستداران ایشان گمان می کردند کسی که در سخن اینچنین مهارت دارد در عمل هم دست برتر دارد و مشکلات اقتصادی را با قدرت حل می کند. گذشت زمان لازم بود تا در صحنه اجرا، این گمان آزموده شود و اکنون می توان نتایج آزمون چهار ساله را با چشم مشاهده کرد. ابتدا در همان تبلیغات انتخابات سال 92 سخنان شورانگیزی در مورد حل مشکلات کشور بیان شد و وعده داده شد صد روزه مشکلاتی از اقتصاد و اشتغال حل شود. زمان گذشت و هیچ نشانه ای از حل مشکل دیده نشد، این اولین آزمون آقای سخنران در صحنه عمل بود. هواداران نمی دانستند در مقابل این وعده بزرگ عمل نشده چه جوابی باید به منتقدین بدهند.
آقای رئیس جمهور با استفاده از فنّ سخنوری، مشکل را حل کرد و در یک مراسم عمومی، تقصیر را به گردن دولت قبل انداخت و فرمود این دولت، خزانه خالی و اقتصاد ویرانه تحویل گرفته و حتی در پرداخت حقوق کارمندان مشکل دارد. نتیجه این فناوری کلام این شد که مخاطب، نه تنها وعده صد روزه را رها کرد بلکه قدردان دولت شد که با خزانه خالی حقوق کارمندان و یارانه مردم را پرداخت می کند. اخیرا هم در سخنرانی دیگری فرمودند اصلا چنین وعده ای در کار نبوده و چنین حرفی عاقلانه نیست و آن وعده هم از روی سایت رئیس جمهور برداشته شد. پس از آن، در موضوع برجام نیز که کارشناسان، نقاط ضعف مذاکرات و توافقات را بیان می کردند، ایشان به جای اقدام عملی برای رفع ضعف ها، با فنّ خطابه، هر بار سؤال کننده را زیر سؤال برده و برای جلب حمایت مردم تکرار
می کردند عاقلانه نیست با همه دنیا ستیز کنیم. با این بیان، که هر انسان منصفی آن را می پذیرد و با این فنّ جدل، هم اقدام عملی برای اصلاح روند مذاکرات منتفی می شد هم پاسخ به انتقادها منتفی، و هم سخنران، خود، در جایگاه مدعی قرار می گرفت و طرفداران و هواداران را که در مقابل انتقادهای منطقی پاسخی نداشتند، خشنود می کرد. وقتی از او اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی مطالبه می شد، به جای عمل کردن به این سیاستهای ابلاغ شده و ارائه گزارش کار به مردم، با فنّ سخن، بعضی فعالیت های روزمره اقتصادی که قبلا هم انجام می شد، به عنوان اقدامات دولت در اجرای اقتصاد مقاومتی معرفی و دولت، قهرمان اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی و منتقدان، بی خبر از واقعیات کشور معرفی می شد ند. وقتی در سال 94 یعنی دوسال پس از شروع کار دولت، چهار وزیر در نامه ای رسمی و علنی به رئیس جمهور وضع اقتصاد کشور را به علت ناهماهنگی تیم اقتصادی دولت و رکود سنگین، در آستانه بحران معرفی کرده و خواستار اقدامی ضرب العجل شدند، مردم و حتی طرفداران دولت توقع داشتند رئیس جمهور عملیات ضربتی ویژه ای را برای رفع بحران آغاز کند، ولی ایشان باز هم با سخن و نه با عمل به این نامه پاسخ داده و با یک دستور رسیدگی، مسئله را به جلسات داخلی و بی سرانجام حواله نمود و تا امروز هیچ کس هیچ ضرب العجلی و هیچ برنامه مؤثری ندید و هیچ تغییری هم در تیم اقتصادی دولت مشاهده نشد. مسئولین دولتی در سخنرانی گفتند منظور از بحران، بحران واقعی نبوده و بازهم با صراحت تأکید شد که رکود پایان یافته است. سه سال به این ترتیب با فنون سخن و سخنرانی و غفلت از عمل و اجرا، با شادی و تحسین هواداران گذشت و برجام که در سخنرانی های رئیس جمهور، آفتاب تابان، فتح الفتوح و مشکل گشای همه امور و کلید حل همه معضلات کشور معرفی شده بود بالاخره به مرحله اجرا رسید. هرچه کارشناسان فریاد
می زدند که در متن برجام، رفع تحریم وجود ندارد، آقای رئیس در سخنرانی های
مکرر تصریح می کرد آغاز اجرا، نقطه پایان همه تحریمهاست و جشنها، تبریک ها، تقدیرها، اعطای نشانها و مدال های افتخار، موجی از تصوّر پیروزی در فضای عمومی کشور ایجاد کرد.
همان روز اول، آقای رئیس جمهور در یک مصاحبه پر بیننده خبری با افتخار گفت فقط ظرف چند ساعت که از اجرائی شدن برجام گذشت، هزار« «ال سی»» در بانک های خارجی گشایش یافت. با این حرف بزرگ، که به معنی برداشته شدن ناگهانی و لحظه ای تمام تحریم های بانکی و مالی و عادی شدن مبادلات پولی بود، غریو شادی به آسمان برخاست، ولی در میدان عمل خبر دیگری بود. هنوز چند روز از سخنرانی پر شور رئیس جمهور نگذشته بود که اعلان شد روز اول اجرای برجام یک شنبه بوده و تمام بانک های غربی تعطیل بوده اند. وقتی سؤال شد هزار «ال سی» کجا گشایش یافته و سفیر کره جنوبی گفت ما هنوز مجبوریم از کره با چمدان پول بیاوریم، بازهم با استفاده از فنون مباحثه، گفته شد گشایش «ال سی» مراحل بسیار پیچیده و طولانی اداری و بانکی دارد و به این سادگی اجرایی نمی شود. هنوز هم کسی نمی داند آن هزار «ال سی» که در سخنرانی گشایش یافت، درعمل چه بود و چه شد؟ پس از اجرائی شدن برجام که بر اساس سخنرانی ها قرار بود همزمان، همه تحریم ها لغو شود، آمریکا، نه تنها تحریم ها را لغو نکرد، بلکه تحریم ها ی جدیدی هم تصویب و اجرا کرد و با صراحت گفت این کار مطابق متن برجام انجام شده است. همه دچار شوک شدند و طرفداران رئیس جمهور، نمی دانستند متن برجام چنین ضعفی داشته و چنین اجازه ای به آمریکا داده یا نقض یکطرفه برجام اتفاق افتاده و این خسارت محض را چه کنند و چه پاسخی به منتقدان بدهند، که باز آقای رئیس جمهور فارغ از آنچه واقع شده بود، وارد میدان شده و با استفاده از فنّ خطابه گفت ،
ملت ایران شاد و مسرور باشند که برجام سایه جنگ را از سر کشور برداشت و اگر دولت غیر از این، هیچ کار دیگری نکرده بود، همین یک کار برای دولت کافی بود. باز هم هواداران از این همه هنرمندی رئیس جمهور در سخن گفتن لذت بردند و شادی رفع جنگ، همه جا را فرا گرفت. پس از مدتی که تحریم سوئیفت رفع نشد و اصلا بانک های غربی از ترس آمریکا تمایلی به همکاری نشان ندادند و معلوم شد تحریم بانکی به شکل جدید بازهم ادامه خواهد داشت، همه جا این سؤال مطرح بود که فارغ از سخنرانی آقای رئیس، آیا در عمل هم برجام، می تواند تحریم های بانکی را بر دارد یا نه؟ رئیس جمهور باز هم با استدلال ساده ای، مشکل را حل کرد و در سخنرانی خود گفت جای هیچ نگرانی نیست، همه تحریم ها برداشته شده، فقط بانک های خارجی چون به تحریم ها عادت کرده اند و از آمریکا هم می ترسند، زمان لازم است تا کم کم این عادت را و این ترس را ترک کنند، باید به آنها زمان داد. وقتی رئیس کل بانک مرکزی گفت نتیجه برجام برای ما تقریبا هیچ بوده، وقتی رئیس سازمان انرژی اتمی گفت سرمان کلاه گذاشتند و وقتی وزیر خارجه گفت تحریم ها فقط روی کاغذ برداشته شده و حتی از اشتباه خود در اعتماد به آمریکایی ها سخن گفت و چند کارشناس معتبر از مشاوران تیم مذاکره کننده هسته ای هم گفتند اگر ما بودیم هرگز برجام را امضا نمی کردیم و صریحا گفتند این توافق نه تنها 50—50 که حتی 30 –70 هم به نفع ما نیست، همه متوجه شدند که برجام، که در سخنرانی ها خورشید تابان و فتح خرمشهر است، در عمل، ضعف های بسیار بزرگی دارد و انتظار داشتند رئیس جمهور اقدامی عملی و مؤثر برای احقاق حقوق ملت و نجات برجام انجام دهد. متأسفانه باز هم فارغ از صحنه پر خطر عملیات، آقای رئیس به اغراق و مبالغه در سخنرانی اکتفا نموده و بدون توجه به واقعیات میدانی، با چهره ای بسیار بشّاش در سخنرانی خود گفت از برکت برجام و از برکت رفع تحریم ها هر روز یک گشایش جدید حاصل
می شود و فقط کافی است چشم ها را باز کنیم و گشایش ها را ببینیم!
آقای رئیس جمهور با استفاده از فنّ سخنوری، مشکل را حل کرد و در یک مراسم عمومی، تقصیر را به گردن دولت قبل انداخت و فرمود این دولت، خزانه خالی و اقتصاد ویرانه تحویل گرفته و حتی در پرداخت حقوق کارمندان مشکل دارد. نتیجه این فناوری کلام این شد که مخاطب، نه تنها وعده صد روزه را رها کرد بلکه قدردان دولت شد که با خزانه خالی حقوق کارمندان و یارانه مردم را پرداخت می کند. اخیرا هم در سخنرانی دیگری فرمودند اصلا چنین وعده ای در کار نبوده و چنین حرفی عاقلانه نیست و آن وعده هم از روی سایت رئیس جمهور برداشته شد. پس از آن، در موضوع برجام نیز که کارشناسان، نقاط ضعف مذاکرات و توافقات را بیان می کردند، ایشان به جای اقدام عملی برای رفع ضعف ها، با فنّ خطابه، هر بار سؤال کننده را زیر سؤال برده و برای جلب حمایت مردم تکرار
می کردند عاقلانه نیست با همه دنیا ستیز کنیم. با این بیان، که هر انسان منصفی آن را می پذیرد و با این فنّ جدل، هم اقدام عملی برای اصلاح روند مذاکرات منتفی می شد هم پاسخ به انتقادها منتفی، و هم سخنران، خود، در جایگاه مدعی قرار می گرفت و طرفداران و هواداران را که در مقابل انتقادهای منطقی پاسخی نداشتند، خشنود می کرد. وقتی از او اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی مطالبه می شد، به جای عمل کردن به این سیاستهای ابلاغ شده و ارائه گزارش کار به مردم، با فنّ سخن، بعضی فعالیت های روزمره اقتصادی که قبلا هم انجام می شد، به عنوان اقدامات دولت در اجرای اقتصاد مقاومتی معرفی و دولت، قهرمان اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی و منتقدان، بی خبر از واقعیات کشور معرفی می شد ند. وقتی در سال 94 یعنی دوسال پس از شروع کار دولت، چهار وزیر در نامه ای رسمی و علنی به رئیس جمهور وضع اقتصاد کشور را به علت ناهماهنگی تیم اقتصادی دولت و رکود سنگین، در آستانه بحران معرفی کرده و خواستار اقدامی ضرب العجل شدند، مردم و حتی طرفداران دولت توقع داشتند رئیس جمهور عملیات ضربتی ویژه ای را برای رفع بحران آغاز کند، ولی ایشان باز هم با سخن و نه با عمل به این نامه پاسخ داده و با یک دستور رسیدگی، مسئله را به جلسات داخلی و بی سرانجام حواله نمود و تا امروز هیچ کس هیچ ضرب العجلی و هیچ برنامه مؤثری ندید و هیچ تغییری هم در تیم اقتصادی دولت مشاهده نشد. مسئولین دولتی در سخنرانی گفتند منظور از بحران، بحران واقعی نبوده و بازهم با صراحت تأکید شد که رکود پایان یافته است. سه سال به این ترتیب با فنون سخن و سخنرانی و غفلت از عمل و اجرا، با شادی و تحسین هواداران گذشت و برجام که در سخنرانی های رئیس جمهور، آفتاب تابان، فتح الفتوح و مشکل گشای همه امور و کلید حل همه معضلات کشور معرفی شده بود بالاخره به مرحله اجرا رسید. هرچه کارشناسان فریاد
می زدند که در متن برجام، رفع تحریم وجود ندارد، آقای رئیس در سخنرانی های
مکرر تصریح می کرد آغاز اجرا، نقطه پایان همه تحریمهاست و جشنها، تبریک ها، تقدیرها، اعطای نشانها و مدال های افتخار، موجی از تصوّر پیروزی در فضای عمومی کشور ایجاد کرد.
همان روز اول، آقای رئیس جمهور در یک مصاحبه پر بیننده خبری با افتخار گفت فقط ظرف چند ساعت که از اجرائی شدن برجام گذشت، هزار« «ال سی»» در بانک های خارجی گشایش یافت. با این حرف بزرگ، که به معنی برداشته شدن ناگهانی و لحظه ای تمام تحریم های بانکی و مالی و عادی شدن مبادلات پولی بود، غریو شادی به آسمان برخاست، ولی در میدان عمل خبر دیگری بود. هنوز چند روز از سخنرانی پر شور رئیس جمهور نگذشته بود که اعلان شد روز اول اجرای برجام یک شنبه بوده و تمام بانک های غربی تعطیل بوده اند. وقتی سؤال شد هزار «ال سی» کجا گشایش یافته و سفیر کره جنوبی گفت ما هنوز مجبوریم از کره با چمدان پول بیاوریم، بازهم با استفاده از فنون مباحثه، گفته شد گشایش «ال سی» مراحل بسیار پیچیده و طولانی اداری و بانکی دارد و به این سادگی اجرایی نمی شود. هنوز هم کسی نمی داند آن هزار «ال سی» که در سخنرانی گشایش یافت، درعمل چه بود و چه شد؟ پس از اجرائی شدن برجام که بر اساس سخنرانی ها قرار بود همزمان، همه تحریم ها لغو شود، آمریکا، نه تنها تحریم ها را لغو نکرد، بلکه تحریم ها ی جدیدی هم تصویب و اجرا کرد و با صراحت گفت این کار مطابق متن برجام انجام شده است. همه دچار شوک شدند و طرفداران رئیس جمهور، نمی دانستند متن برجام چنین ضعفی داشته و چنین اجازه ای به آمریکا داده یا نقض یکطرفه برجام اتفاق افتاده و این خسارت محض را چه کنند و چه پاسخی به منتقدان بدهند، که باز آقای رئیس جمهور فارغ از آنچه واقع شده بود، وارد میدان شده و با استفاده از فنّ خطابه گفت ،
ملت ایران شاد و مسرور باشند که برجام سایه جنگ را از سر کشور برداشت و اگر دولت غیر از این، هیچ کار دیگری نکرده بود، همین یک کار برای دولت کافی بود. باز هم هواداران از این همه هنرمندی رئیس جمهور در سخن گفتن لذت بردند و شادی رفع جنگ، همه جا را فرا گرفت. پس از مدتی که تحریم سوئیفت رفع نشد و اصلا بانک های غربی از ترس آمریکا تمایلی به همکاری نشان ندادند و معلوم شد تحریم بانکی به شکل جدید بازهم ادامه خواهد داشت، همه جا این سؤال مطرح بود که فارغ از سخنرانی آقای رئیس، آیا در عمل هم برجام، می تواند تحریم های بانکی را بر دارد یا نه؟ رئیس جمهور باز هم با استدلال ساده ای، مشکل را حل کرد و در سخنرانی خود گفت جای هیچ نگرانی نیست، همه تحریم ها برداشته شده، فقط بانک های خارجی چون به تحریم ها عادت کرده اند و از آمریکا هم می ترسند، زمان لازم است تا کم کم این عادت را و این ترس را ترک کنند، باید به آنها زمان داد. وقتی رئیس کل بانک مرکزی گفت نتیجه برجام برای ما تقریبا هیچ بوده، وقتی رئیس سازمان انرژی اتمی گفت سرمان کلاه گذاشتند و وقتی وزیر خارجه گفت تحریم ها فقط روی کاغذ برداشته شده و حتی از اشتباه خود در اعتماد به آمریکایی ها سخن گفت و چند کارشناس معتبر از مشاوران تیم مذاکره کننده هسته ای هم گفتند اگر ما بودیم هرگز برجام را امضا نمی کردیم و صریحا گفتند این توافق نه تنها 50—50 که حتی 30 –70 هم به نفع ما نیست، همه متوجه شدند که برجام، که در سخنرانی ها خورشید تابان و فتح خرمشهر است، در عمل، ضعف های بسیار بزرگی دارد و انتظار داشتند رئیس جمهور اقدامی عملی و مؤثر برای احقاق حقوق ملت و نجات برجام انجام دهد. متأسفانه باز هم فارغ از صحنه پر خطر عملیات، آقای رئیس به اغراق و مبالغه در سخنرانی اکتفا نموده و بدون توجه به واقعیات میدانی، با چهره ای بسیار بشّاش در سخنرانی خود گفت از برکت برجام و از برکت رفع تحریم ها هر روز یک گشایش جدید حاصل
می شود و فقط کافی است چشم ها را باز کنیم و گشایش ها را ببینیم!
نظرات بینندگان