یادداشت/ حسین قدیانی
یوم‌الله «لا»
فردا ملت ایران، ان‌شاءالله پرچمداران خوبی برای «عدل» و «علی» خواهند بود! فردا اما روز آدینه است! یا صاحب‌الامر! یا صاحب‌الزمان! دعا کن برای ما و برای ملت ما و برای رهبر ما!
به گزارش شیرازه، حسین قدیانی در یادداشت روزنامه وطن امروز نوشت:فردا باز هم روز انتخابات است! آدینه دیگری! و انتخابات دیگری! و ان‌شاءالله حماسه دیگری! فردا ملت نستوه ایران، با همین دستان خود برگه‌های رای را درون صندوق انتخابات می‌اندازد تا با هر رای، سپری بسازد جلوی امنیت کشور! امنیت اما حکایت«چشم» است!
چشم را اگر صحیح و سالم می‌خواهیم، لاجرم باید دست را سپر دیدگان خود کنیم! به لطف و یاری خداوند منان، نیز به عنایت حضرت صاحب‌الزمان عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف، فردا ملت شهیدپرور ایران، با هر رای خود، حفاظتی تماشایی از امنیت مملکت می‌کند! قدرمسلم، ایران عزیز ما برخلاف همه کشورهای همسایه، برخوردار از نعمت گران‌قدر امنیت است!
پاسداری از این امنیت، اگر برای رزمنده مدافع حرم، گام نهادن در وادی معرکه است تا دشمن، اصلا و اساسا قادر نباشد قدوم نحس خود را نزدیک خاک پاک وطن کند، برای من و خیل کثیری از شما مخاطبان همیشه همراه، حضور باشکوه در یوم‌الله انتخابات است! فردا صفوف اخذ رای، همان به که باز هم لنز دوربین دوست و دشمن را شرمنده عظمت خود کند!
فردا روز پیروزی ملت، از طریق مساعی برای حفظ امنیت این آبادی است، فردا ملت عزیز ایران، با هر رای خود، صحه بر خون مطهر شهیدی می‌گذارد که از زن و زندگی و فرزند و پدر و مادر، چشم پوشید تا دست ما در نهایت امنیت و بی‌هیچ لرزشی، رای خود را درون صندوق بیندازد! فردا روز دفاع دست است از چشم! و روز پاسداری رای است از خون! آری! فردا یوم‌الله است! یوم‌الله تماشایی «دست خدا» که همیشه و همواره بر سر جماعت یکدل و متحد، بلند است! فردا اما تنها روز انتخاب میان این حضرات نامزدها نیست، بلکه به طریق اولی یوم‌العیار نه گفتن به ناکثین آلوده به اشرافی‌گری، فساد مالی، تبعیض، زیاده‌خواهی، ویژه‌خواری، رانت و زندگی‌های نجومی نیز هست!
فردا ملت ایران، ان‌شاءالله پرچمداران خوبی برای «عدل» و «علی» خواهند بود! فردا اما روز آدینه است! یا صاحب‌الامر! یا صاحب‌الزمان! دعا کن برای ما و برای ملت ما و برای رهبر ما! ما را اما هیچ دعایی نیست و هیچ رأیی نیست و هیچ تمنایی نیست الا آنکه از خدا، آمدن تو را بخواهیم! و «دولت کریمه» را بخواهیم! آقا جان! بیش از هزار و صد سال است با آمدن هر بهاری، حسودی می‌کنیم به تر و تازگی شاخه‌های تا دیروز خشکیده! بر ما، خیلی وقت است آفتاب نتابیده! بیرون بیا از پس پرده غیبت! ما گناه داریم...
منبع: روزنامه وطن امروز
نظرات بینندگان
