بیآبی در سلطان آباد، آب از آسیاب اعتبار مسئولان انداخته
از بیآبی تا خودسوزی در شهر گل و بلبل/ آبی از مسوولان اتو کشیده گرم نمیشود
روستای سلطانآباد که فقط یک خیابان با شهر شیراز فاصله دارد، سالهاست با مشکل کمآبی دستوپنجه نرم میکند و با آغاز فصل گرما و ماه مبارک رمضان، مشکلات این روستای 16 هزار نفری دوچندان شده است.
به گزارش شیرازه، تبلیغات کاندیداهای شورای شهر شیراز بر در و دیوار روستا خودنمایی میکند و این نشان از عدم تشخیص مرز روستای سلطانآباد با شهر شیراز است.
به راهنمایی سعید فرمانی رئیس شورای روستای سلطانآباد وارد یکی از کوچهها میشویم و مردمی که در سال جدید همان اندک آب لولههایشان نیز قطع شده به استقبالمان میآیند و اولین جملهای که میگویند سبب میشود که تمام روز را بغض کنم: «شما خبرنگاری و هر کاری که بخواهی قدرت انجامش را داری»
اولین خانه یک جوان قطع نخاعی دارد و حمامی پر از لباسهای کثیف؛ گوشه حیاط کوچک خانه بطریهای خالی آب افتادهاند، دستم را میگیرد و سمت پسرش میکشد: «خانم ببین پسرم به خاطر آلودگی آبی که با منبع برایمان میآورند بیماری پوستی گرفته.»
شمایل صمصامیان صدایش را بالا میبرد و میگوید: سال گذشته جلوی استانداری تجمع کردیم، چند نفرمان بنزین آوردند تا خودشان را آتش بزنند. به ما قول دادند که تا 22 بهمن مشکل بیآبیمان برای همیشه حل میشود، اما فقط میخواستند ما را پراکنده کنند.
آب ارسالی، آلوده است
رحمان مردانی یکی دیگر از اهالی آنجا دست دو کودک را گرفته و به سمت ما میآید: بچههایم 3 روز است که دچار بیماری گوارشی شدند و اسهال دارند، دکتر میگوید به خاطر آب آلوده است، این آب را مسؤولان برای ما میفرستند.
خانم جوانی آرام کنار گوشم میگوید: 5 روز پیش باید غسل میکردم و الان هم ماه رمضان شروع شده، این حرفهای دردناک را حتی رویمان نمیشود بزنیم، همسایه من یک کودک 20 روزه دارد که به خاطر آلودگی آبی که مادرش میخورد دچار بیماری رودهای و پوستی شده است.
در حال صحبت بودیم که صدای دعوا بلند شد، چند نفر در حال بحث با همکار عکاسمان بودند، ما را با مسؤولان اشتباه گرفته و آنقدر از شرایط موجود و نداشتن آب عصبانی بودند که بهسختی آنها را آرام کردیم.
سلطانآباد باید به شیراز ملحق شود
جمعیت روستای سلطانآباد نسبت به شیراز در چند سال گذشته 13 برابر افزایشیافته است، تعداد زیادی از مردم روستاها به دلیل خشکسالی به حاشیه شیراز آمدهاند اما اینجا نیز با مشکلات آب روبهرو هستند.
تیرماه سال 93 مردم روستای سلطانآباد جلوی استانداری فارس تجمع کرده و خواستار پیگیری مسؤولان برای حل مشکل کمبود آب شدند؛ چند نفر در آن تجمع بنزین به روی خود ریختند تا خود را به آتش بکشند که سایرین مانع آنها شدند و به آنها قول داده شد که مشکل آنها حل شود.
حیدر عالیشوندی، فرماندار شیراز آبانماه سال گذشته در ستاد فرهنگی و اجتماعی مدیریت و ساماندهی آسیبهای اجتماعی، جمعیت این روستا را تا 16 هزار نفر برآورد کرد و گفت سلطانآباد با این تعداد جمعیت هنوز روستاست اما باید به شیراز ملحق شود.
حاشیهنشینی، نتیجه عدم اجرای طرح آمایش سرزمین
افزایش جمعیت این روستا به دلیل مهاجرتهای بیرویه به سلطانآباد است. علیمحمد موسوی مدیرکل امور اجتماعی استان فارس، سکونت مردم در روستای سلطانآباد را حاصل سیاستهایی میداند که ترازوی سنجششان رشد اقتصادی بوده، نه عدالت اجتماعی و معتقد است از وقتی که طرحهای آمایش سرزمین از روی میزها برداشته شد این بلا سرشان آمده است.
اما سعید فرمانی رئیس شورای روستای سلطانآباد میگوید: در زمان اعتراض و تجمع مردم در استانداری قولهایی داده شد اما بعد از گذشته دو سال میگویند بودجه نداریم، چرا وقتی از اعتبار آن اطمینان ندارند به مردم قول میدهند.
حجتالاسلام محمدصالح کریمی امام جماعت مسجد روستای سلطانآباد هم شیر آب را باز میکند و میگوید: ماه رمضان است اما سرویس بهداشتی و وضوخانه مسجد آب ندارد؛ این سبب شده تا تعداد نمازگزاران نسبت به سالهای قبل کاهش یابد.
او با بیان اینکه مردم من را مَحرم خود میدانند و با من درد و دل میکنند ادامه میدهد: مردم به کمتوجهی مسؤولان استان اعتراض دارند، برگزاری مراسمهای ساده مانند ختم هم به دلیل بیآبی کار دشواری شده و نمیتوانیم به نیاز مردم پاسخ دهیم.
او ادامه میدهد: در این قسمت همه شبزندهداری میکنند چراکه منتظرند تا شاید نیمهشب کمی آب درون لولهها بیاید و بتوانند اندکی در منبع ذخیره کنند. منبع آب و پمپ مکش آب در تمام منازل وجود دارد و مرتب در حال مکیدن لوله آب هستند تا شاید قطرهای آب بیابند.
ارجحیت حفظ مقام بر انعکاس و حل مشکلات مردم
اما گلمحمد فرمانی جانباز شیمیایی و همیار محل که از شرایط بغرنج روستا سخت ناراضی و عصبانی است، میگوید: وقتی رفتیم استانداری جلسه گرفتند و یک تعداد آدم اتوکشیده آمدند نشستند که مشکلات ما را حل کنند، گفتم ما مسؤول بسیجی میخواهیم نه شما واکسزدهها، از شما برای ما آبی گرم نمیشود!
او که بعد از چند جمله حرف زدن باید از اسپری تنفسی استفاده کند تا نفسش بالا بیاید، میگوید: مسؤولانی که عُرضه کار کردن ندارند بروند، چرا برای نگهداشتن صندلی از بیان مشکلات مردم و انعکاس آن پرهیز میکنند؟ تا کِی میخواهند به این مَن مَن کردنها ادامه بدهند؟
این جانباز شیمیایی با اشاره به اینکه 4 دختر دارد که برای آوردن آب به اطراف یا پای تانکر میروند، ادامه میدهد: همان موقع هم به شورای روستا گفتم اینها قولشان قول نیست؛ امضای اینها ارزش ندارد و باید اثرانگشت بدهند، اما رفتار من را توهین تلقی کردند.
فرمانی از اینکه دخترهایش برای آوردن آب سختی میکشند عصبانی است و میگوید: اگر نمیتوانند کاری کنند بروند، رئیسجمهور و دولت چرا بیآبی ما را نمیبینند؟ من قبلاً برای آبادی این خاک لباس رزم پوشیدم و اگر لازم باشد باز هم لباس رزمم را میپوشم و اینبار با مسؤولان برخورد میکنم.
بدقولی مسئولان مردم را بهنظام بدبین میکند
رئیس شورای روستای سلطانآباد که بارها مشکلات آب این منطقه را به گوش مسؤولان رسانده، میگوید: ابراهیم فارسی مدیر آبفا روستایی قول داد که تا 22 بهمن مشکل آب روستا حل میشود و بر اساس قول او، فرماندار نیز به مردم قول داد؛ اما حالا 4 ماه از آن وعده میگذرد و این بدقولیها مردم را بدبین کرده است.
یکی از اهالی آنجا که اسمش را به ما نمیگوید، فریاد میزند: ما اگر از بدبختی صدایمان بالا برود میشویم اراذل و اوباش و علیه امنیت، اما برخیها حقوق نجومی میگیرند و میلیارد میلیارد حق مردم را میخورند و کسی به آنها نگاه چپ هم نمیکند. بروید پیشرفتهای بالا شهر و پایینشهر را با هم مقایسه کنید. آیا برای همه مردم به یک اندازه عدالت رعایت شده است؟
پیمان زارع که خود نظامی است، میگوید: تعداد شهدای پایینشهر و روستاها را با بالاشهر مقایسه کنید، همین مردم جوانهایشان را برای امنیت و رعایت عدالت دادهاند، اما کسی به داد آنها نمیرسد. باید برای آب دبّه به دست بگیرند و تا کنار تانکر آبِ ارسالیِ مسؤولان بدوند. آقایان چطور میخواهند به چشمهای این مردم نگاه کنند؟
نزدیکهای ظهر بود که تانکر آب بعد از یک هفته آمد. دیدن صحنه دویدن زنان و کودکان ظرف به دست، غمانگیز بود و مشاهده صحنه بالا رفتن زنان از پشتبام برای رساندن آب به منبع، قلب آدم را به درد میآورد.
از جمله دلایل مشکل آب روستای سلطانآباد گرفتن انشعاب غیرمجاز، افزایش جمعیت و عدم پاسخگویی زیرساختهای مورد نیاز است و هرچند بارها این مشکلات در جلسات بررسی شده، اما همچنان مشکل پابرجاست.
به راهنمایی سعید فرمانی رئیس شورای روستای سلطانآباد وارد یکی از کوچهها میشویم و مردمی که در سال جدید همان اندک آب لولههایشان نیز قطع شده به استقبالمان میآیند و اولین جملهای که میگویند سبب میشود که تمام روز را بغض کنم: «شما خبرنگاری و هر کاری که بخواهی قدرت انجامش را داری»
اولین خانه یک جوان قطع نخاعی دارد و حمامی پر از لباسهای کثیف؛ گوشه حیاط کوچک خانه بطریهای خالی آب افتادهاند، دستم را میگیرد و سمت پسرش میکشد: «خانم ببین پسرم به خاطر آلودگی آبی که با منبع برایمان میآورند بیماری پوستی گرفته.»
شمایل صمصامیان صدایش را بالا میبرد و میگوید: سال گذشته جلوی استانداری تجمع کردیم، چند نفرمان بنزین آوردند تا خودشان را آتش بزنند. به ما قول دادند که تا 22 بهمن مشکل بیآبیمان برای همیشه حل میشود، اما فقط میخواستند ما را پراکنده کنند.
آب ارسالی، آلوده است
رحمان مردانی یکی دیگر از اهالی آنجا دست دو کودک را گرفته و به سمت ما میآید: بچههایم 3 روز است که دچار بیماری گوارشی شدند و اسهال دارند، دکتر میگوید به خاطر آب آلوده است، این آب را مسؤولان برای ما میفرستند.
خانم جوانی آرام کنار گوشم میگوید: 5 روز پیش باید غسل میکردم و الان هم ماه رمضان شروع شده، این حرفهای دردناک را حتی رویمان نمیشود بزنیم، همسایه من یک کودک 20 روزه دارد که به خاطر آلودگی آبی که مادرش میخورد دچار بیماری رودهای و پوستی شده است.
در حال صحبت بودیم که صدای دعوا بلند شد، چند نفر در حال بحث با همکار عکاسمان بودند، ما را با مسؤولان اشتباه گرفته و آنقدر از شرایط موجود و نداشتن آب عصبانی بودند که بهسختی آنها را آرام کردیم.
سلطانآباد باید به شیراز ملحق شود
جمعیت روستای سلطانآباد نسبت به شیراز در چند سال گذشته 13 برابر افزایشیافته است، تعداد زیادی از مردم روستاها به دلیل خشکسالی به حاشیه شیراز آمدهاند اما اینجا نیز با مشکلات آب روبهرو هستند.
تیرماه سال 93 مردم روستای سلطانآباد جلوی استانداری فارس تجمع کرده و خواستار پیگیری مسؤولان برای حل مشکل کمبود آب شدند؛ چند نفر در آن تجمع بنزین به روی خود ریختند تا خود را به آتش بکشند که سایرین مانع آنها شدند و به آنها قول داده شد که مشکل آنها حل شود.
حیدر عالیشوندی، فرماندار شیراز آبانماه سال گذشته در ستاد فرهنگی و اجتماعی مدیریت و ساماندهی آسیبهای اجتماعی، جمعیت این روستا را تا 16 هزار نفر برآورد کرد و گفت سلطانآباد با این تعداد جمعیت هنوز روستاست اما باید به شیراز ملحق شود.
حاشیهنشینی، نتیجه عدم اجرای طرح آمایش سرزمین
افزایش جمعیت این روستا به دلیل مهاجرتهای بیرویه به سلطانآباد است. علیمحمد موسوی مدیرکل امور اجتماعی استان فارس، سکونت مردم در روستای سلطانآباد را حاصل سیاستهایی میداند که ترازوی سنجششان رشد اقتصادی بوده، نه عدالت اجتماعی و معتقد است از وقتی که طرحهای آمایش سرزمین از روی میزها برداشته شد این بلا سرشان آمده است.
اما سعید فرمانی رئیس شورای روستای سلطانآباد میگوید: در زمان اعتراض و تجمع مردم در استانداری قولهایی داده شد اما بعد از گذشته دو سال میگویند بودجه نداریم، چرا وقتی از اعتبار آن اطمینان ندارند به مردم قول میدهند.
حجتالاسلام محمدصالح کریمی امام جماعت مسجد روستای سلطانآباد هم شیر آب را باز میکند و میگوید: ماه رمضان است اما سرویس بهداشتی و وضوخانه مسجد آب ندارد؛ این سبب شده تا تعداد نمازگزاران نسبت به سالهای قبل کاهش یابد.
او با بیان اینکه مردم من را مَحرم خود میدانند و با من درد و دل میکنند ادامه میدهد: مردم به کمتوجهی مسؤولان استان اعتراض دارند، برگزاری مراسمهای ساده مانند ختم هم به دلیل بیآبی کار دشواری شده و نمیتوانیم به نیاز مردم پاسخ دهیم.
او ادامه میدهد: در این قسمت همه شبزندهداری میکنند چراکه منتظرند تا شاید نیمهشب کمی آب درون لولهها بیاید و بتوانند اندکی در منبع ذخیره کنند. منبع آب و پمپ مکش آب در تمام منازل وجود دارد و مرتب در حال مکیدن لوله آب هستند تا شاید قطرهای آب بیابند.
ارجحیت حفظ مقام بر انعکاس و حل مشکلات مردم
اما گلمحمد فرمانی جانباز شیمیایی و همیار محل که از شرایط بغرنج روستا سخت ناراضی و عصبانی است، میگوید: وقتی رفتیم استانداری جلسه گرفتند و یک تعداد آدم اتوکشیده آمدند نشستند که مشکلات ما را حل کنند، گفتم ما مسؤول بسیجی میخواهیم نه شما واکسزدهها، از شما برای ما آبی گرم نمیشود!
او که بعد از چند جمله حرف زدن باید از اسپری تنفسی استفاده کند تا نفسش بالا بیاید، میگوید: مسؤولانی که عُرضه کار کردن ندارند بروند، چرا برای نگهداشتن صندلی از بیان مشکلات مردم و انعکاس آن پرهیز میکنند؟ تا کِی میخواهند به این مَن مَن کردنها ادامه بدهند؟
این جانباز شیمیایی با اشاره به اینکه 4 دختر دارد که برای آوردن آب به اطراف یا پای تانکر میروند، ادامه میدهد: همان موقع هم به شورای روستا گفتم اینها قولشان قول نیست؛ امضای اینها ارزش ندارد و باید اثرانگشت بدهند، اما رفتار من را توهین تلقی کردند.
فرمانی از اینکه دخترهایش برای آوردن آب سختی میکشند عصبانی است و میگوید: اگر نمیتوانند کاری کنند بروند، رئیسجمهور و دولت چرا بیآبی ما را نمیبینند؟ من قبلاً برای آبادی این خاک لباس رزم پوشیدم و اگر لازم باشد باز هم لباس رزمم را میپوشم و اینبار با مسؤولان برخورد میکنم.
بدقولی مسئولان مردم را بهنظام بدبین میکند
رئیس شورای روستای سلطانآباد که بارها مشکلات آب این منطقه را به گوش مسؤولان رسانده، میگوید: ابراهیم فارسی مدیر آبفا روستایی قول داد که تا 22 بهمن مشکل آب روستا حل میشود و بر اساس قول او، فرماندار نیز به مردم قول داد؛ اما حالا 4 ماه از آن وعده میگذرد و این بدقولیها مردم را بدبین کرده است.
یکی از اهالی آنجا که اسمش را به ما نمیگوید، فریاد میزند: ما اگر از بدبختی صدایمان بالا برود میشویم اراذل و اوباش و علیه امنیت، اما برخیها حقوق نجومی میگیرند و میلیارد میلیارد حق مردم را میخورند و کسی به آنها نگاه چپ هم نمیکند. بروید پیشرفتهای بالا شهر و پایینشهر را با هم مقایسه کنید. آیا برای همه مردم به یک اندازه عدالت رعایت شده است؟
پیمان زارع که خود نظامی است، میگوید: تعداد شهدای پایینشهر و روستاها را با بالاشهر مقایسه کنید، همین مردم جوانهایشان را برای امنیت و رعایت عدالت دادهاند، اما کسی به داد آنها نمیرسد. باید برای آب دبّه به دست بگیرند و تا کنار تانکر آبِ ارسالیِ مسؤولان بدوند. آقایان چطور میخواهند به چشمهای این مردم نگاه کنند؟
نزدیکهای ظهر بود که تانکر آب بعد از یک هفته آمد. دیدن صحنه دویدن زنان و کودکان ظرف به دست، غمانگیز بود و مشاهده صحنه بالا رفتن زنان از پشتبام برای رساندن آب به منبع، قلب آدم را به درد میآورد.
از جمله دلایل مشکل آب روستای سلطانآباد گرفتن انشعاب غیرمجاز، افزایش جمعیت و عدم پاسخگویی زیرساختهای مورد نیاز است و هرچند بارها این مشکلات در جلسات بررسی شده، اما همچنان مشکل پابرجاست.
منبع: فارس
نظرات بینندگان