یادداشت/ عبدالله گنجی
در نکوهش یک حاشیه
اینکه عدهای «هشدار پیشگیرانه» را به مثابه «مصداق اکنونی» فرض نموده و به کف خیابان بکشانند، بدترین برداشت از تبیین رهبری و جفای مضاعف به راهبرد آتش به اختیار است.
به گزارش شیرازه، «عبدالله گنجی» در روزنامه «جوان» نوشت:
شعار عدهای علیه رئیسجمهور در روز قدس دل هر نیروی مؤمن به انقلاب و زمانشناس را به درد میآورد که چگونه عدهای سطحیگرا، ظاهربین، زماننشناس و هزینهساز، حزبالله را از جایگاه سنگ زیرین آسیا خارج و به چهرهای هیجانی بیمنطق و غیرقابل کنترل تبدیل میکنند. ماجرای شعار علیه رئیسجمهور از دو منظر نکوهیده است؛ اول اینکه متأسفانه عدهای سعی میکنند آن را به حساب تبیین اخیر مقام معظم رهبری بنویسند و در مقابل عدهای سطحیگرا بدون تحلیل مسئله، به مصداقسازی رویآوردند. آنچه مقام معظم رهبری درباره سال 59 فرمودند، استفاده از تجربیات تاریخی برای تقویت منطق هشدار بود. قاعده پیشگیری از دوقطبیسازی و اصرار بر وحدت ملی سیره 28ساله مقام معظم رهبری است. عدم دوقطبیسازی جامعه اینقدر برای ایشان مهم است که عدم ورود رئیسجمهور سابق به گردونه انتخابات را با آن مفهومسازی کردند و مانع حضور وی شدند.
لذا سیره رهبری از یک قاعده پیروی میکند. اینکه عدهای «هشدار پیشگیرانه» را به مثابه «مصداق اکنونی» فرض نموده و به کف خیابان بکشانند، بدترین برداشت از تبیین رهبری و جفای مضاعف به راهبرد آتش به اختیار است. ایشان بارها از شخصیتهای مثبت و منفی تاریخی برای گویا کردن سخن خویش بهره بردهاند اما نباید با مثالها اینگونه سطحیگرایانه برخورد کرد.
دوم اینکه راهپیمایی روز قدس نماد و نشان یکپارچگی ملت ایران علیه صهیونیستها و حامیان آنان است. حال میتوان باور کرد که جمعی به عنوان حزبالله با حاشیهسازی، این روز مهم و اهداف آن را به حاشیه ببرند و دهها بهانه و تحلیل انحرافی را جایگزین آن نمایند؟ حزبالله از این جماعت «خود تکلیفگرا» یا «سرخود تکلیفگرا» خصوصاً در پروسه مردمسالاری کم ضربه نخورده است و منبعد باید در اولین فرصت برائت خود را با صدای رسا ابراز نماید. متأسفانه همانگونه که روحانی وحدت ناشی از غرش ملت ایران علیه تروریستها را دچار حاشیه کرد، عدهای نیز روز قدس را به بدترین وجه ممکن به سخره گرفتند.
اگر این اقدام را مشکوک نخواهیم بدون تردید سطحیگرایی نقیصهای است که همچنان برای نیروهای مؤمن به انقلاب اسلامی هزینه تولید میکند. اصلاح وضع موجود فقط از نیروهای ریشهدار انقلاب برمیآید ولاغیر. جماعتی که بارها رهبری به آنان هشدار دادند که: «این کارها به ضرر کشور است» بیتقیدی خود را نشان دادهاند و لذا نمیتوانند نماینده حزبالله محسوب شوند. خداوند بر درجات شهید آوینی بیفزاید که میگفت:«حزب الله سنگ زیرین آسیا است» یعنی حزب الله هرجا به میدان نمیآید، زمان را به خوبی میشناسد، از هزینه و فایده اقدام خود آگاه است و برای آنچه انجام میدهد حجت و منطق دارد. قبلاً در یادداشتی دیگر به رئیسجمهور محترم توصیه کردیم که اگر شما به دنبال رهایی از حواشی و عمل به توصیه و نصیحت مقام معظم رهبری هستید با کار از روی منتقدان عبور کنید. اما گویی ایشان نیز از تحریک سطحیگرایان بدش نمیآید و هر روز یک حاشیه را تولید میکنند. یعنی چه که اقتصاد را به صاحبان تفنگ دادیم. در حالی که معاون اول ایشان میگوید:«این ما هستیم که به سپاه پروژه میدهیم، میتوانیم ندهیم و چند پروژه را هم پس گرفتیم». این تعارضات و هجمهها واقعاً لزومی دارد؟ قطعاً برای شخص رئیسجمهور نیز جز تقلیل جایگاه به یک «دعواکننده» آوردهای نخواهد داشت. امید است روحانی پرچم کار را بلند نماید و هرکس دلسوز انقلاب اسلامی و ملت ایران است در این میدان او را یاری کند. انشاءالله
شعار عدهای علیه رئیسجمهور در روز قدس دل هر نیروی مؤمن به انقلاب و زمانشناس را به درد میآورد که چگونه عدهای سطحیگرا، ظاهربین، زماننشناس و هزینهساز، حزبالله را از جایگاه سنگ زیرین آسیا خارج و به چهرهای هیجانی بیمنطق و غیرقابل کنترل تبدیل میکنند. ماجرای شعار علیه رئیسجمهور از دو منظر نکوهیده است؛ اول اینکه متأسفانه عدهای سعی میکنند آن را به حساب تبیین اخیر مقام معظم رهبری بنویسند و در مقابل عدهای سطحیگرا بدون تحلیل مسئله، به مصداقسازی رویآوردند. آنچه مقام معظم رهبری درباره سال 59 فرمودند، استفاده از تجربیات تاریخی برای تقویت منطق هشدار بود. قاعده پیشگیری از دوقطبیسازی و اصرار بر وحدت ملی سیره 28ساله مقام معظم رهبری است. عدم دوقطبیسازی جامعه اینقدر برای ایشان مهم است که عدم ورود رئیسجمهور سابق به گردونه انتخابات را با آن مفهومسازی کردند و مانع حضور وی شدند.
لذا سیره رهبری از یک قاعده پیروی میکند. اینکه عدهای «هشدار پیشگیرانه» را به مثابه «مصداق اکنونی» فرض نموده و به کف خیابان بکشانند، بدترین برداشت از تبیین رهبری و جفای مضاعف به راهبرد آتش به اختیار است. ایشان بارها از شخصیتهای مثبت و منفی تاریخی برای گویا کردن سخن خویش بهره بردهاند اما نباید با مثالها اینگونه سطحیگرایانه برخورد کرد.
دوم اینکه راهپیمایی روز قدس نماد و نشان یکپارچگی ملت ایران علیه صهیونیستها و حامیان آنان است. حال میتوان باور کرد که جمعی به عنوان حزبالله با حاشیهسازی، این روز مهم و اهداف آن را به حاشیه ببرند و دهها بهانه و تحلیل انحرافی را جایگزین آن نمایند؟ حزبالله از این جماعت «خود تکلیفگرا» یا «سرخود تکلیفگرا» خصوصاً در پروسه مردمسالاری کم ضربه نخورده است و منبعد باید در اولین فرصت برائت خود را با صدای رسا ابراز نماید. متأسفانه همانگونه که روحانی وحدت ناشی از غرش ملت ایران علیه تروریستها را دچار حاشیه کرد، عدهای نیز روز قدس را به بدترین وجه ممکن به سخره گرفتند.
اگر این اقدام را مشکوک نخواهیم بدون تردید سطحیگرایی نقیصهای است که همچنان برای نیروهای مؤمن به انقلاب اسلامی هزینه تولید میکند. اصلاح وضع موجود فقط از نیروهای ریشهدار انقلاب برمیآید ولاغیر. جماعتی که بارها رهبری به آنان هشدار دادند که: «این کارها به ضرر کشور است» بیتقیدی خود را نشان دادهاند و لذا نمیتوانند نماینده حزبالله محسوب شوند. خداوند بر درجات شهید آوینی بیفزاید که میگفت:«حزب الله سنگ زیرین آسیا است» یعنی حزب الله هرجا به میدان نمیآید، زمان را به خوبی میشناسد، از هزینه و فایده اقدام خود آگاه است و برای آنچه انجام میدهد حجت و منطق دارد. قبلاً در یادداشتی دیگر به رئیسجمهور محترم توصیه کردیم که اگر شما به دنبال رهایی از حواشی و عمل به توصیه و نصیحت مقام معظم رهبری هستید با کار از روی منتقدان عبور کنید. اما گویی ایشان نیز از تحریک سطحیگرایان بدش نمیآید و هر روز یک حاشیه را تولید میکنند. یعنی چه که اقتصاد را به صاحبان تفنگ دادیم. در حالی که معاون اول ایشان میگوید:«این ما هستیم که به سپاه پروژه میدهیم، میتوانیم ندهیم و چند پروژه را هم پس گرفتیم». این تعارضات و هجمهها واقعاً لزومی دارد؟ قطعاً برای شخص رئیسجمهور نیز جز تقلیل جایگاه به یک «دعواکننده» آوردهای نخواهد داشت. امید است روحانی پرچم کار را بلند نماید و هرکس دلسوز انقلاب اسلامی و ملت ایران است در این میدان او را یاری کند. انشاءالله
نظرات بینندگان