درس آموزی از یکحرکت اخلاقی به جای ذوق زدگی!
آیا اگر آقای خاتمی بجای نامه سرگشاده به رییس قوه قضائیه و صدور بیانیه و تهییج معترضان و آشوب طلبان، بیانیهای خطاب به هوادارانش و نامه سرگشادهای به موسوی و کروبی منتشر میکرد و آنها را به رعایت قانون و تمکین در برابر نهادهای قانونی فرامی خواند، آتش فتنه انگیزان، آنگونه شعله ور میماند؟
به گزارش شیرازه، هدی فضائلی طی یادداشتی در روزنامه صبح امروز نوشت: «من امروز بعد از 10 سال از پیروزی انقلاب اسلامی، همچون گذشته اعتراف میکنم که بعضی تصمیمات اول انقلاب در سپردن پستها و امور مهمه کشور به گروهی که عقیده خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی(ص) نداشتهاند، اشتباهی بوده است که تلخی آثار آن به راحتی از میان نمیرود.» (صحیفه ج 21،ص285) این یکی از دهها رفتار شجاعانه و درس آموز امام راحل به همه، خصوصاً" مسوولان کشور بود که اگر اشتباهی عمومی و با تاثیرات فراگیر مرتکب شدند، با شهامت توام با ندامت به آن اعتراف و از تکرار آن پرهیز کنند. بگذریم که این رفتار امام ناشی از بزرگواری ایشان بود و پس از این اعتراف،تصریح میکنند:«...گر چه در آن موقع هم من شخصاً مایل به روی کار آمدن آنان نبودم ولی با صلاحدید و تأیید دوستان قبول نمودم و...».
این نه تنها مشی بنیانگذار جمهوری اسلامی بلکه مشی رهبری معظم و برخی دیگر از دست پروردههای امام راحل نیز بوده و هست. در این یادداشت بنای مرور همه نمونههای چنین رفتاری را ندارم و فقط به موردی که اخیراً اتفاق افتاد میپردازم. چند روز پیش، از آیت الله حائری شیرازی که از دیرباز به عنوان استاد اخلاق شناخته شده و اقشار متنوعی در سراسر کشور و از ابتدای انقلاب اسلامی تا کنون از ایشان بهرهها بردهاند، متنی منتشر شد که جریان دوم خرداد با ذوق زدگی زائدالوصفی با تیتر «طلب حلالیت حائری شیرازی از خاتمی» در رسانههای خود، اعم از مجازی و فیزیکی باز نشر دادند.
متن نوشته آیت الله حائری شیرازی عبارت است از:«بسم الله الرحمن الرحیم. عارضه اخیرم که تکلم در حد «سلام» و «والسلام» است نه نشان دهندهی پایان عمرم است و نه چیز دیگر؛ ولی فرصتی است تا از همه کسانی که در وادی رقابت سیاسی و … به آنها ستم کردهام حلیّت بطلبم. مثلاّ از شخصی پرسیدم شما چرا می گویید خاتمی رییس جمهور شود؟ او گفت: چون خوشگل است. گفتم: یزید هم خوشگل بود. از دیگری پرسیدم چرا به آقای ری شهری رأی میدهی؟ گفت: چون حافظ قرآن است. گفتم: حجاج ابن یوسف هم حافظ قرآن بود. بالاخره اگر در این دنیا حلال نکنند، عاقبتِ روز بازخواستم، سیاه رویی است. از همه حلیّت میطلبم. دعا فرمایید.» این رفتار این استاد اخلاق، بیش از آنکه فرحبخش این جریان و احیاناً خود آقای خاتمی باشد، باید موجب تنبه و درس آموزی از آن باشد. وقتی یک شخصیت و عالم وارسته و اخلاقی از عبارتی که معلوم است در صدد یزید دانستن خاتمی و حجاج دانستن آیت الله ری شهری نیست و فقط در مقام محاجه اینگونه مطرح شده، چنین طلب حلالیت میکند و از سیاه رویی خود در روز بازخواست نگران است، پس وای به حال آنانکه با اشتباهات بزرگ خود، چه ظلمی که به نظام اسلامی و مردم نکردند!
اینجا بد نیست به برخی رفتارهای آقای خاتمی که در جریان فتنه 88 رخ داد و خواسته و ناخواسته در ایجاد و گسترش آن مؤثر بود، مروری داشته باشم.
1- اعلام برنده شدن مهندس موسوی همزمان با انداختن برگه رأی در صندوق جماران! (هر چند اضافه میکند: من پیشگو نیستم.)
2- انتشار خبری مبنی بر تبریک وی به موسوی در ساعت 12:10 روز رأی گیری در دو سایت وابسته به اصلاحات و عدم تکذیب آن.
3- همراهی با موسوی و کروبی در 23 خرداد با بیانیهای که عملاً فرمان شورش علیه جمهوریت بود.
4- حضور در راهپیمایی اعتراض آمیز و غیرقانونی 25 خرداد که منجر به کشته شدن چند نفر و آتش زدن چند اتوبوس، بانک و حمله به پایگاه بسیج مقداد شد. خاتمی مانند دیگر مسببان این ماجرا هیچ وقت این رفتارها را محکوم نکرد و با عاملان آن وقایع مرزبندی نکرد.
5- صدور بیانیه در همراهی با موسوی و کروبی و دعوت به حضور «پر نشاط و شاداب». در این بیانیه تعابیر «مسالمت آمیز» و « قانونی» آمده بود، ولی وقتی اصل حرکتی غیرقانونی بوده چگونه میشود حضور پر نشاط و شاداب در آن قانونی باشد؟!
6- نامه سرگشاده و مشترک با موسوی در 28 خرداد 88، به آیت الله شاهرودی رییس وقت قوه قضائیه در دفاع از بازداشت شدگان و مدنی خواندن رفتار آشوبگران!
5- در خواست راهپیمایی مجمع روحانیون مبارز به دبیر کلی خاتمی برای 30خرداد به رغم اقامه نماز جمعه توسط رهبر انقلاب در 29 خرداد و تعلل در لغو آن به رغم عدم صدور مجوز.
تعدادی از معترضان بر اساس دعوت مذکور به خیابانها آمدند و در پی اقدامات آشوب گرانه، تعدادی از شهروندان در روز 30 خرداد کشته شدند.
اینها نمونههایی از رفتارها و اقدامات آقای خاتمی است که نه تنها در مهار فتنه و کنترل شرایط نقشی ایفا نکرد بلکه حداقل در دامن زدن به فتنه و آشوب نقش مهم و تعیین کننده داشت.
آیا اگر خاتمی بهجای اعلام برنده شدن و تبریک زودهنگام به موسوی، همه را به انتظار تا اعلام نتایج قانونی و تمکین از آنفرامی خواند باز هم آن اتفاقات به آن شکل رخ میداد؟
آیا اگر خاتمی پس از راهپیمایی 25 خرداد، قاطعانه اقدامات آشوب طلبانه آن روز را محکوم می و صف خود را از آنان جدا میکرد، فتنه آنگونه گسترش پیدا میکرد؟
آیا اگر آقای خاتمی بجای نامه سرگشاده به رییس قوه قضائیه و صدور بیانیه و تهییج معترضان و آشوب طلبان، بیانیهای خطاب به هوادارانش و نامه سرگشادهای به موسوی و کروبی منتشر میکرد و آنها را به رعایت قانون و تمکین در برابر نهادهای قانونی فرامی خواند، آتش فتنه انگیزان، آنگونه شعله ور میماند؟
و آیا و آیا...
حتماً" پاسخ این پرسشها منفی است و حتماً" آقای خاتمی در تحمیل هزینههای سنگین و غیرقابل جبران به مردم و نظام در فتنه 88 سهم مهمی دارد.
امروز نیز آقای خاتمی که بهتر از هرکس دیگری، هم از دروغ بزرگ تقلب در انتخابات 88 مطلع است، هم حمایتهای بی دریغ و مؤثر رهبری در دوران ریاست جمهوری را کاملاً" درک کرده و هم مشمول تکریم و احترام کم سابقه رهبر فرزانه انقلاب پس از دوران ریاست جمهوری بوده است، میتواند یکبار دیگر سهم خود را در تقویت نظام ایفا کند و از سرزنش سرزنش کنندگان نهراسد.
خوب است همه ما و آقای خاتمی از رفتار آیت الله حائری شیرازی درس بگیریم و با توبه و طلب حلالیت از سیاه رویی در روز رستاخیز، خود را نجات بدهیم.
این نه تنها مشی بنیانگذار جمهوری اسلامی بلکه مشی رهبری معظم و برخی دیگر از دست پروردههای امام راحل نیز بوده و هست. در این یادداشت بنای مرور همه نمونههای چنین رفتاری را ندارم و فقط به موردی که اخیراً اتفاق افتاد میپردازم. چند روز پیش، از آیت الله حائری شیرازی که از دیرباز به عنوان استاد اخلاق شناخته شده و اقشار متنوعی در سراسر کشور و از ابتدای انقلاب اسلامی تا کنون از ایشان بهرهها بردهاند، متنی منتشر شد که جریان دوم خرداد با ذوق زدگی زائدالوصفی با تیتر «طلب حلالیت حائری شیرازی از خاتمی» در رسانههای خود، اعم از مجازی و فیزیکی باز نشر دادند.
متن نوشته آیت الله حائری شیرازی عبارت است از:«بسم الله الرحمن الرحیم. عارضه اخیرم که تکلم در حد «سلام» و «والسلام» است نه نشان دهندهی پایان عمرم است و نه چیز دیگر؛ ولی فرصتی است تا از همه کسانی که در وادی رقابت سیاسی و … به آنها ستم کردهام حلیّت بطلبم. مثلاّ از شخصی پرسیدم شما چرا می گویید خاتمی رییس جمهور شود؟ او گفت: چون خوشگل است. گفتم: یزید هم خوشگل بود. از دیگری پرسیدم چرا به آقای ری شهری رأی میدهی؟ گفت: چون حافظ قرآن است. گفتم: حجاج ابن یوسف هم حافظ قرآن بود. بالاخره اگر در این دنیا حلال نکنند، عاقبتِ روز بازخواستم، سیاه رویی است. از همه حلیّت میطلبم. دعا فرمایید.» این رفتار این استاد اخلاق، بیش از آنکه فرحبخش این جریان و احیاناً خود آقای خاتمی باشد، باید موجب تنبه و درس آموزی از آن باشد. وقتی یک شخصیت و عالم وارسته و اخلاقی از عبارتی که معلوم است در صدد یزید دانستن خاتمی و حجاج دانستن آیت الله ری شهری نیست و فقط در مقام محاجه اینگونه مطرح شده، چنین طلب حلالیت میکند و از سیاه رویی خود در روز بازخواست نگران است، پس وای به حال آنانکه با اشتباهات بزرگ خود، چه ظلمی که به نظام اسلامی و مردم نکردند!
اینجا بد نیست به برخی رفتارهای آقای خاتمی که در جریان فتنه 88 رخ داد و خواسته و ناخواسته در ایجاد و گسترش آن مؤثر بود، مروری داشته باشم.
1- اعلام برنده شدن مهندس موسوی همزمان با انداختن برگه رأی در صندوق جماران! (هر چند اضافه میکند: من پیشگو نیستم.)
2- انتشار خبری مبنی بر تبریک وی به موسوی در ساعت 12:10 روز رأی گیری در دو سایت وابسته به اصلاحات و عدم تکذیب آن.
3- همراهی با موسوی و کروبی در 23 خرداد با بیانیهای که عملاً فرمان شورش علیه جمهوریت بود.
4- حضور در راهپیمایی اعتراض آمیز و غیرقانونی 25 خرداد که منجر به کشته شدن چند نفر و آتش زدن چند اتوبوس، بانک و حمله به پایگاه بسیج مقداد شد. خاتمی مانند دیگر مسببان این ماجرا هیچ وقت این رفتارها را محکوم نکرد و با عاملان آن وقایع مرزبندی نکرد.
5- صدور بیانیه در همراهی با موسوی و کروبی و دعوت به حضور «پر نشاط و شاداب». در این بیانیه تعابیر «مسالمت آمیز» و « قانونی» آمده بود، ولی وقتی اصل حرکتی غیرقانونی بوده چگونه میشود حضور پر نشاط و شاداب در آن قانونی باشد؟!
6- نامه سرگشاده و مشترک با موسوی در 28 خرداد 88، به آیت الله شاهرودی رییس وقت قوه قضائیه در دفاع از بازداشت شدگان و مدنی خواندن رفتار آشوبگران!
5- در خواست راهپیمایی مجمع روحانیون مبارز به دبیر کلی خاتمی برای 30خرداد به رغم اقامه نماز جمعه توسط رهبر انقلاب در 29 خرداد و تعلل در لغو آن به رغم عدم صدور مجوز.
تعدادی از معترضان بر اساس دعوت مذکور به خیابانها آمدند و در پی اقدامات آشوب گرانه، تعدادی از شهروندان در روز 30 خرداد کشته شدند.
اینها نمونههایی از رفتارها و اقدامات آقای خاتمی است که نه تنها در مهار فتنه و کنترل شرایط نقشی ایفا نکرد بلکه حداقل در دامن زدن به فتنه و آشوب نقش مهم و تعیین کننده داشت.
آیا اگر خاتمی بهجای اعلام برنده شدن و تبریک زودهنگام به موسوی، همه را به انتظار تا اعلام نتایج قانونی و تمکین از آنفرامی خواند باز هم آن اتفاقات به آن شکل رخ میداد؟
آیا اگر خاتمی پس از راهپیمایی 25 خرداد، قاطعانه اقدامات آشوب طلبانه آن روز را محکوم می و صف خود را از آنان جدا میکرد، فتنه آنگونه گسترش پیدا میکرد؟
آیا اگر آقای خاتمی بجای نامه سرگشاده به رییس قوه قضائیه و صدور بیانیه و تهییج معترضان و آشوب طلبان، بیانیهای خطاب به هوادارانش و نامه سرگشادهای به موسوی و کروبی منتشر میکرد و آنها را به رعایت قانون و تمکین در برابر نهادهای قانونی فرامی خواند، آتش فتنه انگیزان، آنگونه شعله ور میماند؟
و آیا و آیا...
حتماً" پاسخ این پرسشها منفی است و حتماً" آقای خاتمی در تحمیل هزینههای سنگین و غیرقابل جبران به مردم و نظام در فتنه 88 سهم مهمی دارد.
امروز نیز آقای خاتمی که بهتر از هرکس دیگری، هم از دروغ بزرگ تقلب در انتخابات 88 مطلع است، هم حمایتهای بی دریغ و مؤثر رهبری در دوران ریاست جمهوری را کاملاً" درک کرده و هم مشمول تکریم و احترام کم سابقه رهبر فرزانه انقلاب پس از دوران ریاست جمهوری بوده است، میتواند یکبار دیگر سهم خود را در تقویت نظام ایفا کند و از سرزنش سرزنش کنندگان نهراسد.
خوب است همه ما و آقای خاتمی از رفتار آیت الله حائری شیرازی درس بگیریم و با توبه و طلب حلالیت از سیاه رویی در روز رستاخیز، خود را نجات بدهیم.
نظرات بینندگان