لطفأ بفرمایید کنار قبر میرپنج دوم!
جمهوری اسلامی اگرچه خود را برآمده از نهضت حسینی میداند و اگرچه همیشه و همواره و با افتخار، پروبال به همه شؤون قیام سرور و سالار شهیدان داده و اگرچه از حماسه و هنر و تبیین و تبلیغ گرفته تا اقامه روضه و عزا، علیالدوام پا به رکاب عاشورا بوده اما هرجا و هر وقت که متوجه بدعت و خرافه شده، علیه رفتار و گفتار دور از منش سیدالشهدا و دونشأن شهدای کربلا، رک و صریح و البته صحیح، اعلام موضع کرده است. فیالمثل گمان نکنم احدی اندازه رهبر فرزانه انقلاب، مداقه بر این امر مهم داشته که مبادا حقیقت راه حسین بن علی علیهالسلام، متأثر از فلان عمل نادرست یا بهمان حرف ناپسند، آلوده به بیراهه بدعت و بنبست خرافه شود. برای جمهوری اسلامی، صدالبته فرقی نمیکند انحراف، رنگ و لعاب مذهبی داشته باشد یا ملی. همان نظامی که «نوروز» را گرامی میدارد و امنیت مردم در تفریح و تفرج آخرین روز تعطیلات سال نو را تأمین میکند و در تقویم رسمی خود، از آن با عنوان «روز طبیعت» یاد میکند و بر حفظ ابنیه تاریخی ایران عزیز، اهتمام میورزد و مفاخر ملی را حقیقتا قدر مینهد و فردوسی و حافظ و سعدی و مولوی را گرامی میدارد، نه عجب وقتی که میبیند به بهانه «ملیگرایی» ترویج خرافه و بدعت و انحراف و امور مندرآوردی میشود، جلوگیری میکند از رفتار و گفتار آبروبر و از قضا، متضاد با راه و رسم پیشینیان موحد این سرزمین.
تقریبا فکر میکنم همه رؤسای جمهور ما به تخت جمشید رفته باشند و حرمت تاریخ دیرین این دیار را حفظ کرده باشند اما آیا برای نظامی که خرافه را حتی در بزرگداشت نهضت حسینی برنمیتابد، قابل تحمل است آنچه در چند سال اخیر در محوطه پاسارگاد رخ داد؟! که جماعتی کورش را انساندوست بخوانند و در عین حال، گرد مزارش شعار «نه غزه، نه لبنان» سر دهند! که جماعتی کورش را موحد بخوانند و در عین حال، سجده مقابل مقبره سرسلسله پادشاهان هخامنشی کنند! که طواف کنند گرد مزارش! که با وجود آن همه کتیبه از چهره مردان ایرانی آن زمان، شعار مسخره و زشت کذا را سردهند! که با وجود آن همه کتیبه از چهره زنان ایرانی آن زمان و با وجود «منیژه منم دخت افراسیاب، برهنه ندیده رخم آفتاب» دست به اعمالی بزنند که دانی و دانم! که با وجود ادعاهایی مبنی بر اهتمام کورش بر حفظ خاک وطن و حکومتداری مردممدار او، به نام او، کام میرپنج اول و دوم را شیرین کنند که اصلا و اساسا هر دو با کودتای اجنبی سر کار آمدند! و در همان دوره سراسر نکبتشان، بدون هیچ جنگی «بحرین» از خاک ما جدا شد! و این انگلیسیها و آمریکاییها بودند که هم به استناد اسناد و هم به اعتراف خود سران آن رژیم منحوس، به نفر اول مملکت ما خط میدادند!
طرفه حکایت اینجاست که سالیان اخیر، سعی نظام بر برخورد روادارانه با موضوع بود اما جماعت، هر سال، بدتر و خرافهآمیزتر از سال پیشش، موجبات برهم خوردن خواب آسوده کورش را باعث شدند! آری! همان پادشاهی که بعضی موجهین، او را حکیم و بزرگ و موحد و یکتاپرست و وطندوست و مهربان با مردمان دین الهی زمان خودش میخوانند، باید شاهد میبود که در جوار مزارش، آن اعمال انجام شود! و آن شعارها داده شود! و معالاسف، آنقدر زشت و بد و ناپسند که همان دشمن که حتی در قالب فیلم و سینما، همین سلسلههای پادشاهی را در بیرحمانهترین حالت ممکن، تصویر کرده بود، مبلغ این حرکت جماعت «کورشاولی» شود! و فراخوان پشت فراخوان! لذا آشکار بود که امسال دیگر باید جلوی این شوی مضحک گرفته میشد! و الحمدلله که گرفته شد! بعضیها لطف کنند و نشانی غلط ندهند! جمهوری اسلامی همان نظامی است که فراوان شهید داد اما هرگز اجازه نداد ذرهای از خاک مقدسش؛ منجمله همین خاک پاسارگاد به دست دشمن بیفتد!
آن دسته از آثار و اشیای تاریخی و ارزشمند ایران عزیز ما هم که در کمال تعجب، در موزه دولتهای غربی نگهداری میشود، از صدقهسر بیغیرتی نظامهای قبل از جمهوری اسلامی است! میدانید چرا شاهک زپرتی به معنای واقعی کلمه؛ بیکلاس، نگین خلیج همیشه فارس را دودستی تقدیم اجنبی کرد؟! برای آنکه «ایمان» نداشت! که «حب وطن» از نشانههای اصلی ایمان است! این چند سال اخیر، دیدیم تکفیریها چه کردند با ابنیه تاریخی سوریه و عراق! پس «ملیگرایی» به حرکت ژانگولر در محوطه پاسارگاد نیست! به این است که چون همدانی و بلباسی و حججی، جان را کف دست بگیری، تا دشمن عاری از تمدن، در همان سنگر ابتدایی متوقف بماند! تا امن و امان این خاک و این مردم و این تاریخ، حفظ شود! تا یکی هم، مقبره موسوم به قبر کورش سالم بماند! و آنوقت تو ببین اوج فهم و شعور و معرفت جماعت را که در محوطه پاسارگاد، با سخیفترین شعار ممکن، کنایه به همین مردان در ظاهر و باطن، دارای محاسن میزنند!
پس خرافه فقط قمهزنی نیست! و تنها مختص به مذهب نمیشود! این هم عاقبت، برای خود خرافه است که کنار قبر کورش، مدح میرپنج اول و دومی گفته شود که رسما و علنا با دین و دینداری مخالفت میکردند و اگرچه گاه با قدوم آلوده خود، موجبات آلودگی محوطه پاسارگاد را باعث میشدند اما الگوی واقعیشان، نه «کورش بزرگ» بلکه «آتاتورک حقیر» بود! بنابراین جماعت اگر خیلی اصرار دارند که همان رویه سالیان قبل را تکرار کنند و باز هم در زمین اجنبی بازی کنند، لطف کنند تشریف ببرند کنار قبر همان میرپنج دوم! که حقا و انصافا شاه همتراز با افکار برهنهشان، همان ملعون گوربهگوری است، نه کورش یکتاپرست! الحمدلله روزهای گذشته، رونمایی شد از اوج سواد جماعت! والله بدترین اهانت به کورش این است که جمله شکسپیر غربی را ببندی به ناف صاحب مقبره پاسارگاد که دودمان سلسلهاش را مردی از همان دیار غرب به باد داد! و بامزه اینکه جماعت، مدعی ملیگرایی هم هستند! باورم هست بخش مهمی از این جماعت، از همان قبیله هستند که سالیان فتنه، دعوت میکردند مردم را به استفاده مضاعف از لوازم برقی در اوج ساعات مصرف! و از همان قبیله هستند که اگر من و توی هموطن، ناظر بر حمایت از کارگر ایرانی، برویم کالای تولید داخل بخریم، مورد تمسخرشان واقع خواهیم شد! و بهزعمشان بیکلاس خواهیم شد! مسخره و بیکلاس اما خود این جماعت به معنای واقعی کلمه حقیر هستند که رگ آریاییشان فقط هنگام هجمه به اسلام، میگیرد! همان اسلامی که حب وطن را نشانه ایمان میگیرد!
و از همه جالبتر اینکه هنگام حرف گذاشتن در دهان کورش، از جملات گهربار اولین امام همین دین مبین اسلام، مایه میگذارند! بله! همین قدر بیسواد و بیمقدار و نازل و ناقابل هستند این جماعت! قدرمسلم، ما هم به ایرانی بودن خود افتخار میکنیم و هم به مسلمان بودن خود! و هرگز غلط زیادی 4 تا کورشاولی را پای پادشاهی نمینویسیم که قبل از هر چیز، شهره به پرستش خدای یگانه است! ما معتقدیم «خدمات متقابل اسلام و ایران» را و وحدت را و ملیت را و غیرت ملی را و عناصر مقوم اقتدار و هویت ملی را باید تقویت کرد، نه اینکه بر مزار پادشاه خوشنام ایرانی، تفرقه و خرافه و بدعت را رواج داد! به این دیار، هم یونانیان حمله کردند و هم مغولان اما چرا دین مردم ایران عزیز، نه دین اسکندر است و نه دین چنگیز؟! پس «اسلام» برای مردم این سرزمین، علاوه بر جذبه، جاذبه هم داشت! بگذریم که الباقی پادشاهان ایرانی، از جنس کورش نبودند!
اگر در این دیار، هنوز نام بلند «محمد» و «علی» و «فاطمه» و «حسنین» بلند است و اگر هیچ کجای این خاک پاک، اندازه حرم بهشتی حضرت ثامنالائمه، زائر ندارد؛ یعنی اسلام و مفاهیم عالیهاش توانست قلب مردم ایران را فتح کند! احتمالا از اسکندر مقدونی و چنگیز مغول هم جملاتی به یادگار مانده اما همین که جماعت ضداسلام، هنگام جمله تراشیدن برای کورش، متوسل به جملات گهربار امیرالمؤمنین علی علیهالسلام میشوند، یعنی اذعان ناخواسته جماعت به اینکه گهر را باید در کلام صاحبکلام حضرت ابوتراب جستوجو کرد! لیکن درود بر فردوسی ایرانی که شاهنامه را با اختیار خود، با مدح اولیای دین شروع کرد! و درود بر حافظ ایرانی که با چهارده روایت، حافظ قرآن بود! و درود بر سعدی ایرانی که حتی در هر نفس، خدای احد و واحد را صاحب منت میدانست! و درود بر مولوی ایرانی که دل را به «بلاجویان دشت کربلایی» سپرده بود! ایرانی یعنی «شهید مطهری» که «خدمات متقابل اسلام و ایران» را نوشت! و یعنی «پروفسور سمیعی» که با آن همه تبحر و تخصص، وقتی نام امام رضا علیهالسلام را میشنود، خضوع میکند!
و یعنی «محمد بلباسی» که آخرین فرزندش، چندی بعد از شهادتش به دنیا آمد اما با تقدیم جان خود، اجازه نداد قدم ناپاک دشمن، حتی به نزدیکی مرز مقدس وطن برسد! و یعنی «سردار همدانی» که از جوانی تا آخر عمر، لحظهای جامه جهاد را از تن جدا نکرد! و یعنی «محسن حججی» که با غرور نافذ نگاهش ثابت کرد ملتی که شهادت دارد، هرگز اسارت ندارد! و یعنی «قاسم سلیمانی» که بدل به مایه ترس دائم دشمن شده! و صدالبته یعنی «سیدعلی خامنهای» که بعید میدانم هیچ رهبری اندازه ایشان، از مردمش مصرف کالای تولید داخل را تقاضا کرده باشد! آری! ایرانی یعنی «روحالله خمینی» که بساط میرپنجهای با کودتا سر کار آمده تا خرخره وابسته به اجنبی را بهم زد! و الا با بتساختن از مقبره پادشاهی که خودش موحد بود، کسی ایرانی نمیشود! این همه را نوشتم تا دوباره تشکر کنم از نظام، برای ایستادن مقابل همه مظاهر خرافهگرایی! باورم هست امسال جناب کورش، خواب آسودهای داشت...