«اشک تمساح برای مرزبانهای شهید ناجا» که سال ۸۸ کتک میخوردند
***
تسلیت دستگیرشدگان فتنه ۸۸ به ناجا!
«اشک تمساح برای مرزبانهای شهید ناجا» که سال ۸۸ کتک میخوردند
طی روزهای اخیر و پس از شهادت ۸ تن از پرسنل مرزبانی نیروی انتظامی در چالدران توسط گروهک تروریستی پژاک، موج مطلوبی از ابراز همدردی و تسلیت در کشور به راه افتاده است.
اما در این میان، از جانب برخی افراد خاص نیز سوگمندیهایی با مرزبانهای شهید ناجا و خانوادههای آنها ابراز میشود که به نظر میرسد صادقانه نیستند... این افراد، عموماً کسانی بودهاند که در فتنه سال ۸۸ و در حمله به پرسنل نیروی انتظامی و کتک زدن و گروگان گرفتن آنها پروندهای گشاده دارند!
*شاید عجیب به نظر بیاید اما حقیقت این است که تعدادی از کسانی که تقلا کردهاند خود را داغدار مرزبانهای شهید و مظلومیت آنها نشان بدهند در اردوگاهی فعالیت دارند که در فتنه سال ۸۸، همین پرسنل نیروی انتظامی و بسا همین مرزداران امروز و پلیس یا سرباز یگان ویژه آن روز! را مورد ضرب و شتم قرار میدادند، میسوزاندند، به گروگان میبردند و حتی برخی از آنها را در خیابان «قطع نخاع» کردند و فیلم رفتارهای وحشیانه خود را نیز منتشر میکردند.
مثلاً یکی از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ با پرسنل ناجا ابراز همدردی کرده و برای مرزبانهای شهید یک کاریکاتور سوگ نیز منتشر ساخته است.
تنفر این افراد از پلیس در آن روزهای پر غبار و پس از آن به حدی بود که هیچ فعالیتی از نیروی انتظامی را الّا به تمسخر و کنایه مورد اشاره قرار نمیدادند اما به تازگی که به زعم خودشان آبها از آسیاب افتاده و یا شاید هم توطئهای جدید در کار است! از برخی کارهای ناجا مثل شهادت مرزبانها و یا پلیس دوچرخهسوار تجلیل میکنند. (این در حالی است که پلیس دوچرخهسوار در حوالی سال ۸۸ نیز در برخی استانها وجود داشت اما از آنجا که این افراد آن روزها با ناجا مشغول جنگ خیابانی بودند؛ علاقهای به این مقولات نشان نمیدادند.)
جدای از این دورنگی! مسئله حمایت کسانی از این افراد و هنرمندان همطیف آنها از تروریستهای دستگیرشده گروهک پژاک و هشتگ معروف «فلانی را آزاد کنید» نیز در میان است.
مقولهای مضبوط در تاریخ و در حافظه مردم ایران که مشخص نیست صاحبانش امروز چطور به خود اجازه میدهند بدون عذرخواهی و توبه رسمی از رفتارهایی مثل فتنه ۸۸ و یا آزادیخواهی برای تروریستها؛ سوگوار شهدای نیروی انتظامی باشند.
***
لایک و مشورت اصلاحطلبان به کودتای سعودی بنسلمان!
محمدعلی ابطحی، فعال اصلاحطلب، از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ و رئیس دفتر رئیسجمهور دولت اصلاحات، روز گذشته با اشاره به رخدادهای این روزهای کشور عربستان، در یک توییت نوشت:
«محمدبن سلمان اگر در کنار اصلاحات داخلی یک مشاور سیاست خارجی داشت که به جای جنگافروزی، تشنجزدایی یادش میداد، اصلاحات داخلیاش به بار مینشست»!
در همین رابطه، محمود صادقی، نماینده اصلاحطلب مردم تهران در مجلس شورای اسلامی نیز در روز ۱۴ آبان و همزمان با آغاز کودتای سعودی توسط بنسلمان؛ در یک توییت نوشت:
«آنقدر در مبارزه با فساد دانهدرشتها تعلل کردیم که اینک با شنیدن اقدامات کمیته مبارزه با فساد در عربستان، غبطه میخوریم!»
*قضاوت درباره این ابراز تمایلها و مشاورهها به یک کودتای سعودی قدرتطلبانه را به عهده مخاطبان محترم میگذاریم...
از جمله امارههای بیشتر برای قضاوت بهتر آنکه اصلاحطلبان همواره در قبال رخدادهای بینالمللی دچار اشتباهات راهبردی کلان بودهاند.
از مذمت حضور مدافعان حرم در سوریه گرفته تا تشویق به دفاع جمهوری اسلامی از صدام با توجیه خالد بن ولید بودن او در مقابل حمله آمریکا به کویت (که بعثیها آنرا اشغال کرده بودند)[۱] سرزنش نظام اسلامی در ماجرای میکونوس و این آخری هم اعتماد به آمریکا در ماجرای برجام.
پیرامون قدرتطلبی و حماقت محمد بن سلمان، شاهزاده سعودی که طی روزهای بر تخت نشستن سلمانبن عبدالعزیز، پادشاه بیکفایت عربستان اقدام به فتنهانگیزیهای گستردهای کرده است؛ گفتنیها گفته شده و این روزها همه میدانند که اقدامات عربستان جدید اعم از به شهادت رساندن شیخ نمر تا حمله به یمن، کشتار حجاج در فاجعه منا، قطع رابطه با جمهوری اسلامی ایران، حمایت تمام قد از تروریستهای حاضر در سوریه و تقلّا برای بیثباتسازی کشور عراق هیچ توجیه عقلانی و منطقی ندارد که بخواهد «اصلاحات» نام بگیرد.
و بالنتیجه کودتای جدید بنسلمان و دستگیری گسترده مقامات سعودی به اسم مبارزه با فساد نیز صرفاً یک نمایش مضحک است که گویا اصلاحطلبان ایرانی قصد دارند آن را باور کنند...
درباره صحبتهای صادقی هم بایستی اشاره کرد که این صحبتها مقوّم پروژه مفسدنمایی از نظام اسلامی و تقلّای خواسته یا ناخواسته برای ایجاد فتنه اقتصادی ارزیابی میشود.
زیرا نظام اسلامی یکی از پاکترین نظامات حکومتی است و عزم خود را برای مبارزه با مفاسد در هر سطحی نشان داده و به مردم اثبات کرده است اما گویا امثال آقای صادقی، در این زمینه دچار نابینایی و آلزایمر سیاسی شده است. بیماری مهمی که این روزها در اردوگاه اصلاحات و اعتدال تبدیل به یک اپیدمی بزرگ شده است.
اپیدمی بزرگی که روزگاری از اعتماد به کدخدا میگفت اما این روزها همان اعتماد را «دیوانگی» میخواند.
در ماجرای مواضع عجیب اصلاحطلبان ایرانی نسبت به عربستان و سعودیها، گفتن این نکته هم ضروری به نظر میرسد که مواردی از دریافت پول توسط یکی از اصلاحطلبان شناسنامهدار و یا حضور مهاجرانی (زینتالوزرای دولت اصلاحات) در اجلاس سعودی الجنادریه در عربستان، منشأ حواشی بسیاری بوده است.
***
قوامی: از ائتلاف با روحانی چیزی عاید اصلاحطلبان نشد
قوامی، فعال اصلاحطلب و از نمایندگان مستعفی مجلس ششناصر م به تازگی در بخشی از مصاحبه خود با روزنامه آرمان امروز در پاسخ به این سؤال که «اصلاحطلبان در ائتلاف با حامیان دولت توانستند به برخی پیروزیها مثل ریاستجمهوری یا مجلس دست پیدا کنند. بهنظر شما ادامه این ائتلاف بهصلاح اصلاحطلبان نیست؟» گفته است:
«اول باید بگویم که از این ائتلاف چیزی عاید اصلاحطلبان نشد و حداقل چیزی که میخواستیم تحت عنوان فراکسیون اصلاحطلبان نیز محقق نشد. دوم، این ائتلاف چه نتیجهای برای اصلاحطلبان داشت؟ در این دوره ما در انتخابات شورای شهر قزوین هیچ ائتلافی نکردیم و از ۳۷۵ نفر کاندیدا شش نفر اصلاحطلب واقعی شناسنامهدار را به شورا فرستادیم و اکثریت شورا را از آن خود کردیم. بنابراین اصلاحطلبان اگر مستقل و با پرچم اصلاحطلبی به میدان بیایند، مردم بیشتر اعتماد میکنند تا اینکه بخواهیم با احزابی مثل اعتدال و توسعه ائتلاف کنیم و در پایان هم چیزی عایدمان نشود. عدم ائتلاف با سایر جریانات قطعا بهنفع اصلاحطلبان است و ائتلاف با گروههایی که امروز در مجلس عملکرد دیگری داشته و حتی حاضر نیستند به یک وزیر اصلاحطلب واقعی مثل آقای بیطرف رأی بدهند، ثمری برای اصلاحطلبان ندارد.»[۲]
*پیش از این و بر خلاف قوامی، «بهزاد نبوی» دیگر فعال اصلاحطلب به کلی منکر وجود چیزی به نام ائتلاف میان اصلاحطلبان و رئیسجمهور روحانی شده بود.[۳]
ندامتهای امثال قوامی و یا انکارهای امثال بهزاد نبوی جملگی در چارچوب پروژه «عبور از روحانی» و طلاق سیاسی رئیسجمهور از جانب اصلاحطلبان صورت میگیرند.
چه اینکه برخی تحلیلگران از پیشا انتخابات و در حالی که اصلاحطلبان ندا میدادند «ما فدائیان روحانی هستیم» و «ما تضمین روحانی هستیم» هشدار میدادند که چپها قصد عبور از آقای روحانی را دارند و ضمن اینکه تلاش میکنند هیچ بیعت رسمی با روحانی صورت ندهند؛ اما به زودی این عبور را علنی خواهند کرد.
در عین حال اما باید دانست که قوامی و نبوی اشتباه میکنند زیرا اصلاحطلبان بنا به گفته خودشان، هم با آقای روحانی مؤتلف بودهاند (کما اینکه در صحبتهای قوامی نیز هویداست) و هم از جانب ایشان به منافع بسیاری رسیدهاند که سادهترین آن مطرح شدن اصلاحطلبان در منصه سیاست کشور به بهانه حمایت از رئیسجمهور روحانی بوده است.
مطرح شدنی که به اصلاحطلبان قوت داد تا بدون عذرخواهی از فتنه سال ۸۸ و حتی با اینکه هر سه پرچمدار آنها در حصر و انزوا هستند اما بتوانند در عرصه سیاسی کشور عرض اندام کنند.
شاید برای مخاطبان محترم جالب باشد که بدانند اصلاحطلبان طی ۵ سال گذشته بارها بر این ۲ گزاره تأکید کردند که «روحانی از خودِ ما هم بهتر عمل کرده است» و «اصلاحات و اعتدال یکی هستند».
صاحبان همین حرفها که حتی کار را به تأکید بر دستبوسی از ظریف و روحانی هم کشاندند اما امروز از این میگویند که از ائتلافمان با روحانی نفعی نبردیم و یا اساساً با او مؤتلف نبودهایم.
این قصه اما ادامهدار خواهد بود و رئیسجمهور روحانی هم بایستی منتظر روزهای سخت و تلختری با اصلاحطلبان باشد زیرا چپها به هیچ قیمتی نمیخواهند مسئولیت «شکست برجام» و کارنامه دولت روحانی را بر عهده بگیرند. با اینکه خود بهتر میدانند که در قبال عملکرد دولت، حتی از آقای روحانی هم مسئولیت بیشتری متوجه آنهاست...