از همین امروز/ ضرورت باز ساری بافت قدیم شیراز
تخریب صددرصدی برخی روستاها در زلزله استان کرمانشاه دورنمای امیدوارکننده ای ترسیم نمی کند و برای جلوگیری از تکرار این داستان تلخ باید دست به کار شد. از همین امروز که فردا دیر است.
به گزارش شیرازه، روزنامه عصر مردم در یادداشتی به قلم اسماعیل عسلی آمده است: باز هم زلزله و این بار
برای چندمین نوبت در کرمان. هرچند فاصله شهرهای آسیب دیده با کانون اصلی
زلزله از میزان تلفات کاسته اما جایگاه کرمان را در زلزله خیزی ارتقا داده
است.
به نظر می رسد که تمامی دولت ها از این پس تا زمانی که تمامی سازه های شهری و روستایی در برابر زلزله مصونیت پیدا کنند باید ردیفی را در بودجه ملی برای بازسازی خانه های مسکونی در شهرها و روستاهایی که در نیم قرن گذشته چندین زلزله را تجربه کرده اند در نظر بگیرند و برای ترمیم این نقیصه منتظر وقوع زلزله نباشند.
وجود وضعیت نابسامان خانه های روستایی و بعضاً شهری و آسیب پذیری آنها در برابر زلزله ریسک زندگی را در ایران بالا می برد و این مسأله روی اقتصاد، گردشگری، نشاط عمومی و همچنین برنامه ریزی های کلی برای اداره کشور تأثیر منفی برجای می گذارد.
اصولاً یکی از مصادیق رعایت حقوق بشر تأمین امنیت او با توجه به سهمی است که از ثروت ملی دارد. آیا شایسته است در کشوری نفت خیز و ثروتمند که دومین صادرکننده گاز جهان نیز هست و معادن و منابع فراوانی دارد با وقوع یک زلزله ی 7 ریشتری نزدیک به 500 کشته و چند هزار مجروح و ده ها هزار خانه خراب داشته باشد؟
اگر در راستای اجرای طرح هادی روستایی که تحت عنوان روان بخشی روستاها کلید خورد بحث مقاوم سازی خانه های روستایی نیز در دستور کار قرار می گرفت تاکنون به نتایج ارزشمندی دست یافته بودیم.
متأسفانه لزوم توجه جدی به تغییر چهره ی شهرها و روستاها با محوریت فرهنگ بومی و اقتضائات زمانه و ایمن سازی سازه های شهری و روستایی معمولاً تحت تأثیر جنگ و برخی اولویت های دیگر به محاق رفته و از سرعت لازم برخوردار نبوده است به طوری که پس از انقلاب علی رغم این که امیتازات زیادی به روستانشینان اعطا شد اما روند مهاجرت از روستا به شهر به استثنای برخی مقاطع کوتاه تاکنون سیر صعودی داشته و فرهنگ روستایی نیز که با باورهای مذهبی سازگاری بیشتری دارد لطمه فراوانی دیده است تا آنجا که هم اکنون چهره ی روستاها در حال تغییر وضعیت است و تعداد کارگاه ها در مناطق روستایی کاهش پیدا کرده و به فرهنگ کار در روستاها آسیب فراوانی وارد شده است.
با مراجعه به آمار بزهکاری، اعتیاد و گسست های عاطفی و خانوادگی که با فرهنگ کار همخوانی ندارد می توان مهر تأییدی بر این ادعا زد.
هرچند خشکسالی هم در این امر بی تأثیر نبوده است. حال اگر ترس از ویرانی زلزله را نیز به دغدغه های روستائیان بیافزاییم روز به روز و سال به سال شاهد کم شدن انگیزه روستائیان برای ماندگاری در روستا هستیم.
وقتی ما از ایجاد انگیزه برای دلبستگی روستائیان سخن می گوییم منظور تنها ساخت مدرسه و خانه بهداشت و بانک و وجود پاسگاه انتظامی نیست بلکه روستائیان نیاز به احساس امنیت در برابر حوادث طبیعی هم دارند ضمن این که وجود کار و درآمدزا بودن فعالیت در روستا نیز مهم است.
تخریب صددرصدی برخی روستاها در زلزله استان کرمانشاه دورنمای امیدوارکننده ای ترسیم نمی کند و برای جلوگیری از تکرار این داستان تلخ باید دست به کار شد. از همین امروز که فردا دیر است.
به نظر می رسد که تمامی دولت ها از این پس تا زمانی که تمامی سازه های شهری و روستایی در برابر زلزله مصونیت پیدا کنند باید ردیفی را در بودجه ملی برای بازسازی خانه های مسکونی در شهرها و روستاهایی که در نیم قرن گذشته چندین زلزله را تجربه کرده اند در نظر بگیرند و برای ترمیم این نقیصه منتظر وقوع زلزله نباشند.
وجود وضعیت نابسامان خانه های روستایی و بعضاً شهری و آسیب پذیری آنها در برابر زلزله ریسک زندگی را در ایران بالا می برد و این مسأله روی اقتصاد، گردشگری، نشاط عمومی و همچنین برنامه ریزی های کلی برای اداره کشور تأثیر منفی برجای می گذارد.
اصولاً یکی از مصادیق رعایت حقوق بشر تأمین امنیت او با توجه به سهمی است که از ثروت ملی دارد. آیا شایسته است در کشوری نفت خیز و ثروتمند که دومین صادرکننده گاز جهان نیز هست و معادن و منابع فراوانی دارد با وقوع یک زلزله ی 7 ریشتری نزدیک به 500 کشته و چند هزار مجروح و ده ها هزار خانه خراب داشته باشد؟
اگر در راستای اجرای طرح هادی روستایی که تحت عنوان روان بخشی روستاها کلید خورد بحث مقاوم سازی خانه های روستایی نیز در دستور کار قرار می گرفت تاکنون به نتایج ارزشمندی دست یافته بودیم.
متأسفانه لزوم توجه جدی به تغییر چهره ی شهرها و روستاها با محوریت فرهنگ بومی و اقتضائات زمانه و ایمن سازی سازه های شهری و روستایی معمولاً تحت تأثیر جنگ و برخی اولویت های دیگر به محاق رفته و از سرعت لازم برخوردار نبوده است به طوری که پس از انقلاب علی رغم این که امیتازات زیادی به روستانشینان اعطا شد اما روند مهاجرت از روستا به شهر به استثنای برخی مقاطع کوتاه تاکنون سیر صعودی داشته و فرهنگ روستایی نیز که با باورهای مذهبی سازگاری بیشتری دارد لطمه فراوانی دیده است تا آنجا که هم اکنون چهره ی روستاها در حال تغییر وضعیت است و تعداد کارگاه ها در مناطق روستایی کاهش پیدا کرده و به فرهنگ کار در روستاها آسیب فراوانی وارد شده است.
با مراجعه به آمار بزهکاری، اعتیاد و گسست های عاطفی و خانوادگی که با فرهنگ کار همخوانی ندارد می توان مهر تأییدی بر این ادعا زد.
هرچند خشکسالی هم در این امر بی تأثیر نبوده است. حال اگر ترس از ویرانی زلزله را نیز به دغدغه های روستائیان بیافزاییم روز به روز و سال به سال شاهد کم شدن انگیزه روستائیان برای ماندگاری در روستا هستیم.
وقتی ما از ایجاد انگیزه برای دلبستگی روستائیان سخن می گوییم منظور تنها ساخت مدرسه و خانه بهداشت و بانک و وجود پاسگاه انتظامی نیست بلکه روستائیان نیاز به احساس امنیت در برابر حوادث طبیعی هم دارند ضمن این که وجود کار و درآمدزا بودن فعالیت در روستا نیز مهم است.
تخریب صددرصدی برخی روستاها در زلزله استان کرمانشاه دورنمای امیدوارکننده ای ترسیم نمی کند و برای جلوگیری از تکرار این داستان تلخ باید دست به کار شد. از همین امروز که فردا دیر است.
نظرات بینندگان