مقایسه حاج قاسم و دیگران در مواجهه با بدحجابی
به نظر میرسد این روزها بیشتر از هر زمان دیگری به نگاههای حاج قاسم به مسائل فرهنگی نیازمندیم.
به گزارش شیرازه، مرداد ماه بود که انتشار جمله ای از حاج قاسم سلیمانی توجهات را به خود جلب کرد: «این ها بچه های من و شما هستند. ممکن است ظاهرشان مناسب نباشد، اما باطن خوبی دارند....»
اما روز گذشته سخنان حاج قاسم یک گام جلوتر برداشت: "امروز حتی کسانی که ظاهر دینی ندارند، دلبستگی شدیدی به رهبری و انقلاب دارند"
یکبارعبور از ظاهرگرایی و توجه به باطن و مرحله بعد، اشاره به یک اعتقاد ناب و ارزشمند.
این سخنان را چطور تحلیل می کنیم؟
نگاه رایج درباره بدحجابی "میان متدینین" وجود دارد.
نگاه اول دین را صرفا در ظواهر می بیند. نه اینکه به دیگر ابعاد دین بی توجه باشد، اما وزن ظاهر چشم شان پر می کند. مطابق این نگاه رشد بی حجابی در کشور یعنی رشد بی دینی. این نگاه دو سبک بروز و ظهور اجتماعی دارد. یک سبک معتقد به برخوردهای خشن و تقابلی است و بخش دیگر معتقدست برخورد خشن هم جواب نمی دهد و عملا در حال سقوطیم. هر دو نگاه در ظاهرگرائی متوقت شدند.
اما نگاه دوم که اخیرا رشدی هم داشته است، می گوید اصلا بی حجابی اهمیت ندارد. در سیره اهل بیت هم حجاب هیچگاه موضوعیت نداشته است. معتقد است جمهوری اسلامی از ابتدا نباید حجاب را اجباری می کرد. الان هم معتقدند بی حجابی مهم نسیت، مثلا به فساد اقتصادی بپردازید.
اما نگاه بینابینی وجود دارد که دارای ریشه های عمیق معرفتی است و آثارش را می توان در سخنان حاج قاسم مشاهده کرد. این نگاه حجاب را یک اصل مسلم دینی می داند. از آن مهمتر ضرورت آنرا برای جامعه اسلامی با دلائل متقن دینی و منطقی اثبات می کند. بالاتر اینکه بدحجابی را یک عارضه و آسیب می داند و اصلاح آنرا کنار نمی گذارد؛ اما اعتقاد دارد دینداری دارای یک نظام شاخص ها با اوزان متفاوت است.
این نگاه معتقد است اگرچه حجاب اهمیت دارد، اما دینداری متوقف به ظاهر و مناسک نیست که اگر اینطور بود دینداری جاهلانه عربستان از همه جلوتر بود.
این نگاه معرفتی معتقد است دینداری دارای شاخص هائی است که هرکدام سهم روشنی در نظام تکوین الهی دارند. در این باره حرف بسیارست اما مختصر اینکه دین افراد را باید با میزان حب و بغض شان به ظلم دید. فرمود: هل الایمان الا الحب و البغض؟ باید با قرب و بعدشان به ولایت اهل بیت دید. باید با شدت و ضعف توجه شان به معنویت سنجید. رهبری می گوید "این خانمی که شما می گوئید بی حجاب، در مراسم شرکت کرده و اشک هم میریزد. چرا باید طرد شود؟" در این سبک دینداری خدمت به جامعه و کمک کردن یعنی عبور از منیت و این "خودگذشتگی اجتماعی" می تواند در مسیر الهی شدن باشد و سکوی رشد و درونی فرد.
این نگاه نقص را می بیند، اما گرفتار ظواهر نمی شود و شاخص های کلیدی را مورد اعتنا قرار می دهد. نظام تربیتی را نه "تقابل" و نه "سهل انگاری" بلکه "مدارا" می بیند؛ دقیقتر اینکه بر نکات مثبت و با اهمیت تر تمرکز می کند و آنهارا مبنای اصلاح ظواهر قرار می دهد.
حالا جمله حاج قاسم را یکبار دیگر مرور کنید: " دلشان با رهبری و انقلاب است" و این جمله امام را بخاطر بیاورید که فرمود "اسلام روی زمین حکومت اسلامی است". با این نگاه کسی که دلش با انقلاب است؛ یا نسبت به دشمنی استکبار بغض دارد و یا دینداریش را با حب ولایت گره زده است که فرمود "بنا عبدالله و بنا عرف الله" را باید سر دست گرفت؛ باید احترام کرد.
این نگاه حاج قاسم، باید نقشه راه جدید جریان انقلاب باشد.
منبع: جهان نیوز
اما روز گذشته سخنان حاج قاسم یک گام جلوتر برداشت: "امروز حتی کسانی که ظاهر دینی ندارند، دلبستگی شدیدی به رهبری و انقلاب دارند"
یکبارعبور از ظاهرگرایی و توجه به باطن و مرحله بعد، اشاره به یک اعتقاد ناب و ارزشمند.
این سخنان را چطور تحلیل می کنیم؟
نگاه رایج درباره بدحجابی "میان متدینین" وجود دارد.
نگاه اول دین را صرفا در ظواهر می بیند. نه اینکه به دیگر ابعاد دین بی توجه باشد، اما وزن ظاهر چشم شان پر می کند. مطابق این نگاه رشد بی حجابی در کشور یعنی رشد بی دینی. این نگاه دو سبک بروز و ظهور اجتماعی دارد. یک سبک معتقد به برخوردهای خشن و تقابلی است و بخش دیگر معتقدست برخورد خشن هم جواب نمی دهد و عملا در حال سقوطیم. هر دو نگاه در ظاهرگرائی متوقت شدند.
اما نگاه دوم که اخیرا رشدی هم داشته است، می گوید اصلا بی حجابی اهمیت ندارد. در سیره اهل بیت هم حجاب هیچگاه موضوعیت نداشته است. معتقد است جمهوری اسلامی از ابتدا نباید حجاب را اجباری می کرد. الان هم معتقدند بی حجابی مهم نسیت، مثلا به فساد اقتصادی بپردازید.
اما نگاه بینابینی وجود دارد که دارای ریشه های عمیق معرفتی است و آثارش را می توان در سخنان حاج قاسم مشاهده کرد. این نگاه حجاب را یک اصل مسلم دینی می داند. از آن مهمتر ضرورت آنرا برای جامعه اسلامی با دلائل متقن دینی و منطقی اثبات می کند. بالاتر اینکه بدحجابی را یک عارضه و آسیب می داند و اصلاح آنرا کنار نمی گذارد؛ اما اعتقاد دارد دینداری دارای یک نظام شاخص ها با اوزان متفاوت است.
این نگاه معتقد است اگرچه حجاب اهمیت دارد، اما دینداری متوقف به ظاهر و مناسک نیست که اگر اینطور بود دینداری جاهلانه عربستان از همه جلوتر بود.
این نگاه معرفتی معتقد است دینداری دارای شاخص هائی است که هرکدام سهم روشنی در نظام تکوین الهی دارند. در این باره حرف بسیارست اما مختصر اینکه دین افراد را باید با میزان حب و بغض شان به ظلم دید. فرمود: هل الایمان الا الحب و البغض؟ باید با قرب و بعدشان به ولایت اهل بیت دید. باید با شدت و ضعف توجه شان به معنویت سنجید. رهبری می گوید "این خانمی که شما می گوئید بی حجاب، در مراسم شرکت کرده و اشک هم میریزد. چرا باید طرد شود؟" در این سبک دینداری خدمت به جامعه و کمک کردن یعنی عبور از منیت و این "خودگذشتگی اجتماعی" می تواند در مسیر الهی شدن باشد و سکوی رشد و درونی فرد.
این نگاه نقص را می بیند، اما گرفتار ظواهر نمی شود و شاخص های کلیدی را مورد اعتنا قرار می دهد. نظام تربیتی را نه "تقابل" و نه "سهل انگاری" بلکه "مدارا" می بیند؛ دقیقتر اینکه بر نکات مثبت و با اهمیت تر تمرکز می کند و آنهارا مبنای اصلاح ظواهر قرار می دهد.
حالا جمله حاج قاسم را یکبار دیگر مرور کنید: " دلشان با رهبری و انقلاب است" و این جمله امام را بخاطر بیاورید که فرمود "اسلام روی زمین حکومت اسلامی است". با این نگاه کسی که دلش با انقلاب است؛ یا نسبت به دشمنی استکبار بغض دارد و یا دینداریش را با حب ولایت گره زده است که فرمود "بنا عبدالله و بنا عرف الله" را باید سر دست گرفت؛ باید احترام کرد.
این نگاه حاج قاسم، باید نقشه راه جدید جریان انقلاب باشد.
منبع: جهان نیوز
نظرات بینندگان