قلب بافت تاریخی شیراز در آستانه ایست!
حاشیه امنی در جوار شورای شهر برای معتادان و کارتن خواب ها ایجاد شده و خلافکاران در سایه سار حرمین مطهر و یک پارلمان شهری مأوا گزیده اند.
شیرازه؛ فرهنگ و تمدن ایران زمین را که ورق میزنی شیراز را نگین درخشانی می بینی که همواره زیبایی و آوازه اش زبانزد خاص و عام بوده و گنجینه بزرگی از ادبا و علما را در دل خود جای داده است.
مکان هایی که هر کدامشان امروزه بجای اینکه خاطرات و عزت یک فرهنگ را یادآور باشند رنج های بی خانمان ها و از شهر رانده شده ها را نمایان می سازد!
بین الحرمین خیابانی که از ابتدا تا انتهایش جاپای مردمانی است که به هوای زیارت، این مسیر را سپری کرده اند؛ زمانی نوای اذان و مناجات رنگ و بوی دیگری به این مسیر بخشیده بود.
هر چه بیشتر، از قدمت مکانی بگذرد جزو میراث فرهنگی به حساب می آید و لازم است با توجه و مراقبت ویژه ای نگاه داشته شوند تا فرهنگ و ادب به یادگار مانده از گذشتگان محفوظ بماند اما هر چه پیش می رویم بی توجهی به میراث گرانبهای این خطه از سرزمینمان را می بینیم.
اکنون قدم های متزلزل و لنگان معتادان و کارتن خواب هایی که از سر آوارگی و خماری به کوچه پس کوچه ها و بافت های قدیمی پناه برده اند جای قدمگاه علما، عابدان و زائران را گرفته و دود و بوی تلخ افیون جایگزین عود و اسپند خانه ها در هنگامه اذان شده است.
طی سالیان متمادی ادوار و مدیریت های متفاوتی را پشت سر گذاشتیم و شاهد وعده هایی بودیم که دم از احیا و نجات این بافت و مردمانش می زدند؛ مدتهاست که تاریخ، فرهنگ و میراث تاریخی تبدیل به کلیدواژه هایی شدند که تنها به درد تصاحب جایگاه های قدرت در این کلان شهر می خورند.
ساختمان شورای شهر در مکانی واقع شده که اطراف آن علاوه بر وجهه رسمی شهری به دلیل قرار گرفتن در بین الحرمین باید به جهت معنویت موجود، عاری از هرگونه آسیب باشد اما می بینیم که زنان کارتن خواب و معتاد بسیاری در اطراف تنها همین ساختمان پرسه می زنند و اعضای شورای شهر نیز در حال ارائه رقم و عدد و ای کاش ها و باید بشودهای بی سرانجام هستند.
حاشیه امنی در جوار شورای شهر برای معتادان و کارتن خواب ها ایجاد شده و خلافکاران در سایه سار حرمین مطهر و یک پارلمان شهری مأوا گزیده اند.
میراث فرهنگی، بهزیستی، علوم پزشکی، نیروی انتظامی، شورای شهر و شهرداری متولیانی هستند که هر کدام وظیفه ای در این بافت ها دارند اما هر زمانی که دردهای بی پناهی های معتادان و کارتن خواب ها و اشغال بافت تاریخی و فرهنگی تبدیل به مطالبه ای شد و نزد مسئولی رفت با پاس کاری محترمانه به ارگان دیگری رهنمون شدیم.
شورای یک شهر باید تصمیم گیری های شهری را مطابق با شرایط و مشکلات آن بگیرد و در راستای پیشگیری و حل و فصل مشکلات موجود شهری مصوبه داشته باشد اما تاکنون تنها به وجود دهکده ای برای جمع آوری معتادان مرد اکتفا کرده و می بینیم که مصوبه درخوری برای رفع آسیب های موجود نداریم.
خطاب به مسئولانی که دهکده سلامی را علمی کرده و در دست گرفته اند باید متذکر شد که جای دادن تعداد اندکی از معتادان در این مکان کافی نیست و این افراد باید تا سرحد سلامتی بدون برگشت، مراقبت شوند نه اینکه نگهداری شان تنها در حد چند روز باشد؛ عجیب است که زنان کارتن خواب و معتادی که روز به روز تعدادشان بیشتر می شود مورد فراموشی واقع شده اند و حتی جایی برای نگهداری شان وجود ندارد!
حضور خلافکاران در خانه های مجاور شورای شهر امنیت دیگر ساکنان را ربوده است و مردم در هر زمانی که بخواهند قادر به عبور و مرور در این مکان نخواهند بود.
احساس ناامنی در جامعه تنها به دلیل جرائم خشونتآمیز نیست بلکه ناهنجاریها و رفتاهایی چون اعتیاد، تکدیگری و دیگر آسیبهای اجتماعی از جمله عواملی هستند که ترس و ناامنی عمومی را به وجود آورده و زمینه گسترش دیگر جرائم هستند.
مرکزی در مجتمع سلامی برای معتادان با 3 هزار مترمربع زیربنا با اعتباری بیش از 4 میلیارد تومان ساخته شد اما حتی نتیجه این هزینه کردها به درستی مدیریت نمی شود و همچنان معتادان و کارتن خواب ها آواره و رانده شده از جامعه هستند؛ امید است مسئولانی با تدابیر لازم جهت احیای این بافت و مردمان آن بیندیشند تا نه شاهد سنگ کوب کردن فردی از خماری و نشئگی باشیم و نه نظاره گر فرو ریختن دیواره های قدیمی خانه هایی که در ردیف میراث فرهنگی قرار دارند.
*نیلوفر پرتو
*نیلوفر پرتو
نظرات بینندگان