رونمایی از مقبره شهید بی‌سر فارس در اسفند ماه/ قسمتی از رمان منتشر نشده «مرد راه» را در شیرازه بخوانید
این پروژه شبیه به مقبره شهید دوران است و مقرر شده همراه کف‌سازی و محوطه‌سازی اطراف آن انجام شود که در صورت تامین منابع مالی به سرعت کارهای اجرایی آن صورت می گیرد.
شیرازه؛ اسم حاج عبدالله با هشت سال دفاع مقدس عجین شده وعلاوه بر کوچه باغ‌های قصردشت از سال ۱۳۵۸که وارد سپاه شد، در کردستان و مریوان تا جبهه سوسنگرد یادو خاطراتش زنده است و همرزمی با جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان و تک‌تیراندازی، تیربارچی، نیروی اطلاعات شناسایی درکارنامه اش می درخشد.
نخستین فرمانده ذبیح مدافع حرم، در عملیات خیبر فرمانده سپاه «لار» بود. در عملیات بدر جانشین فرمانده گردان، در والفجر ۸ جانشین رئیس ستاد تیپ الهادی و در عملیات‌های کربلای ۱، ۳، ۴، ۵ و ۸ رئیس ستاد تیپ الهادی بود. شهید اسکندری در عملیات والفجر ۱۰ جانشین تیپ مهندسی و در عملیات بیت‌المقدس۴ فرماندهی تیپ مهندسی را بر عهده داشت. از دیگر مسئولیت‌های حاج عبدالله فرماندهی مهندسی رزمی ۴۶ امام هادی (ع)، فرماندهی تیپ ۴۶ امام هادی(ع)، فرماندهی مهندسی رزمی قرارگاه مدینه منوره، فرماندهی مهندسی تیپ ۴۲ قدر و فرماندهی مهندسی رزمی جبهه مقاومت بود.
این شهید گرانقدردر عرصه‌های سازندگی هم فعالیت داشت و در احداث سد کرخه، احداث جاده نیریز در فارس، طرح توسعه نیشکر، اجرای طرح‌های سد و بسیاری دیگر از فعالیت‌های جهادی سهیم بود.
سردار اسکندری آنقدر در راهی که انتخاب کرده بود پشتکار به خرج داد وعاشقی کرد تا خدا عاشق او شد وبالاخره به آررزوی خود رسید و سرانجام سه‌شنبه ششم خرداد ماه سال ۱۳۹۳ به همراه رزمندگان مقاومت اسلامی به دفاع از حریم آل الله پرداخت و به شهادت رسید.
اما گمنامی و مظلویت او دل همه دوستدارانش را به درد آورده بود. اکنون چند ماه پس از جشن پیروزی بر داعش جنایتکار با همت دوستدارانش خبرهای خوشی به گوش می رسد که نشان می دهد تلاش های مردمی جهت زدودن گرد و غبارگمنامی ومظلومیت از این شهید بزرگوار به ثمر رسیده است.
معاون فرهنگی بنیاد شهید استان فارس از رونمایی مقبره سردار شهید عبدالله اسکندری در دهه فجر خبر داد و اظهار داشت: با توجه به جایگاه این شهید عالی‌قدر و همچنین اینکه پیکر این بزرگوار به وطن بازنگشته است، مقبره‌‌ای در چند متری مقبره شهید عباس دوران در گلزار شهدای شیراز احداث می‌شود.
علی محمدی با بیان اینکه در حال حاضر پیمانکار این طرح انتخاب شده، گفت: این پروژه شبیه به مقبره شهید دوران است و مقرر شده همراه کف‌سازی و محوطه‌سازی اطراف آن انجام شود که در صورت تامین منابع مالی به سرعت کارهای اجرایی آن صورت می گیرد.
معاون فرهنگی بنیاد شهید استان فارس با اشاره به اینکه دهه فجر به احتمال زیاد رونمایی از این اثر انجام می‌شود، افزود: در صورتی که این امر میسر نشد همزمان با روز بزرگداشت شهدا در اسفندماه از این مقبره یادگاری رونمایی خواهیم کرد.
«مرد راه» از زبان شهید اسکندری روایت می شود
از طرف دیگر نویسنده خوش ذوق استان فارس نیز که آوازه او با آثاری چون «حافظ هفت»، «راز تپه جاویدی»، «دارودسته دارعلی» و «آنا هنوز هم می خندد» وبسیاری از اثار برجسته دیگر در کشور پیچیده و بعضی از اثارش به زبانه ای زنده دنیا ترجمه شده، درباره شهید اسکندری رمان جالبی نوشته که مراحل نهایی چاپ ر ا می گذراند و توسط بنیاد شهید و نشر شاهد منتشر خواهد شد.
معاون فرهنگی بنیاد شهید استان فارس از رونمایی مقبره سردار شهید عبدالله اسکندری در دهه فجر خبر داد و اظهار داشت: با توجه به جایگاه این شهید عالی‌قدر و همچنین اینکه پیکر این بزرگوار به وطن بازنگشته است، مقبره‌‌ای در چند متری مقبره شهید عباس دوران در گلزار شهدای شیراز احداث می‌شود.
علی محمدی با بیان اینکه در حال حاضر پیمانکار این طرح انتخاب شده، گفت: این پروژه شبیه به مقبره شهید دوران است و مقرر شده همراه کف‌سازی و محوطه‌سازی اطراف آن انجام شود که در صورت تامین منابع مالی به سرعت کارهای اجرایی آن صورت می گیرد.
معاون فرهنگی بنیاد شهید استان فارس با اشاره به اینکه دهه فجر به احتمال زیاد رونمایی از این اثر انجام می‌شود، افزود: در صورتی که این امر میسر نشد همزمان با روز بزرگداشت شهدا در اسفندماه از این مقبره یادگاری رونمایی خواهیم کرد.
«مرد راه» از زبان شهید اسکندری روایت می شود
از طرف دیگر نویسنده خوش ذوق استان فارس نیز که آوازه او با آثاری چون «حافظ هفت»، «راز تپه جاویدی»، «دارودسته دارعلی» و «آنا هنوز هم می خندد» وبسیاری از اثار برجسته دیگر در کشور پیچیده و بعضی از اثارش به زبانه ای زنده دنیا ترجمه شده، درباره شهید اسکندری رمان جالبی نوشته که مراحل نهایی چاپ ر ا می گذراند و توسط بنیاد شهید و نشر شاهد منتشر خواهد شد.
اکبر صحرایی که به گفته خودش کتابی ندارد که زیر سه نوبت چاپ خورده باشد، از سال ۱۳۹۳ که سردار بی سر به خیل شهدای مدافع حرم پیوست در مراسم اربعین او تصمیم گرفت کتابی دراین باره بنویسد.
وی درخصوص قالب کار در مصاحبه با خبرنگار شیرازه توضیح داد: در ابتدا تصمیم گرفتم زندگی نامه این رفیق شهیدم را در حدود ۲۰۰ صفحه بنویسم، اما در ادامه راه که درگیر شخصیت و خصایص او شدم دیدم که شهید اسکندری در خیلی از عملیات ها حضور داشته و پس از جنگ نیز فعالیت های مستمری داشته که در این حجم نمی گنجد.
بنابر این کار به درازا کشید و یک وقت نگاه کردم که کتابی دیگر با عنوان «سِرّ سَر» توسط انتشارات روایت فتح از سوی نجمه طرماح در بنیاد شهید چاپ شده است، این کتاب ظرف چندماه منتشر شد و بیشتر بر اساس مصاحبه با همسر شهید تدوین شده وکار جالبی ازاب درآمده که خواندن آن را به همه توصیه کردم. اما حقیقتا چاپ این کتاب کار من را سخت تر کرد و باید کاری می نوشتم که حرفهای بیشتری برای گفتن داشته باشد. به همین خاطر نگاه من پس از انتشار این کتاب دچار دگرگونی شد و قالب کتابی که قرار بود بر اساس زندگی نامه و خاطره بنویسم به قالب رمان تغییر دادم.
وی خاطرنشان کرد: یکی از ویژگی های منحصر به فرد این کتاب این است که از زبان خود شهید روایت می شود. البته کار بدین شیوه خیلی سخت پیش رفت و شهید اسکندری که تبدیل به اول شخص راوی شده است از تولد تا شهادت را خود می بیند و روایت می کند.
صحرایی تاکید کرد: با انتخاب این زاویه دید، تحقیقات زیادی برای مستند شدن اثر انجام گرفت و از مراحل کودکی و محله زندگی شهید یعنی قصردشت شیراز که بر اساس تحقیقات تاریخی از محله های پرپیشینه است، تا زمان حضور شهید در دفاع مقدس و فعالیت های پس از جنگ و در نهایت اعزام شهید به سوریه وزمان شهادت او به خوبی در این اثر روایت شده است.
وی به علاقمندان به ادبیات پایداری مژده داد مرد راه که حاوی ناگفته های زیادی از سیره این شهید بی سر است، به زودی به بازار کتاب می آید و به کتاب دوستان عرضه می شود.
این نویسنده توانمند استان در خصوص علت انتخاب اسم این رمان نیز توضیح داد: عنوان «مرد راه» برگرفته از سروده های حافظ شیرازی است. غزل حافظ با شاه بیت مرد راه خیلی زیبنده حماسه سازی های شهید اسکندری بود به این علت این نام را انتخاب کردم.
صحرایی برای اولین بار قسمتی از این رمان منتشر نشده را دراختیار سایت شیرازه قرار داد:
صحرایی تاکید کرد: با انتخاب این زاویه دید، تحقیقات زیادی برای مستند شدن اثر انجام گرفت و از مراحل کودکی و محله زندگی شهید یعنی قصردشت شیراز که بر اساس تحقیقات تاریخی از محله های پرپیشینه است، تا زمان حضور شهید در دفاع مقدس و فعالیت های پس از جنگ و در نهایت اعزام شهید به سوریه وزمان شهادت او به خوبی در این اثر روایت شده است.
وی به علاقمندان به ادبیات پایداری مژده داد مرد راه که حاوی ناگفته های زیادی از سیره این شهید بی سر است، به زودی به بازار کتاب می آید و به کتاب دوستان عرضه می شود.
این نویسنده توانمند استان در خصوص علت انتخاب اسم این رمان نیز توضیح داد: عنوان «مرد راه» برگرفته از سروده های حافظ شیرازی است. غزل حافظ با شاه بیت مرد راه خیلی زیبنده حماسه سازی های شهید اسکندری بود به این علت این نام را انتخاب کردم.
صحرایی برای اولین بار قسمتی از این رمان منتشر نشده را دراختیار سایت شیرازه قرار داد:
شرط
عروسی توی خونه عمه اعظم به پاشد. خانه عمه اعظم شده بود تالارعروسی جوان‌های قصردشت. اسدلله ونصرالله و رفقا خانه سترگ و پردرخت گردوی عمه اعظم را چراغانی کردند. پیش از خواندن خطبه دست پدراعظم را بوسیدم، پیشانی ام را بوسید.
- آقا عبدالله، اعظم16سالشه سپردمش به شمو!
لبخندزدم.
- شماجای پدر من! قول می‌دم آدم بدی نباشم واسه اعظم خانم، فقط یک شرط دارم قبل از خطبه!
به چشمانم خیره شد. برق تری را توی چشمانش دیدم.
- چیزی شده آقا عبدالله؟
- نه پدر! قبل از این به خود اعظم خانم هم گفتم، به شما هم بگم تا خیالم راحت بشه.
- بی تعارف بفرمایید آقا عبدالله.
- روزی که لباس سبز سپاه رو انتخاب کردم عهد کردم تا پای جان از مردم وانقلاب دفاع کنم. الان دشمن هجوم آورده، هر آن ممکنه لازم بشه برم جبهه. در کنار دوست داشتن و مراقبت از اعظم خانم، دفاع از کشور هم وظیفه منه.
گرفت سروکله ام را بوسید.
- آقاعبدالله مبارکه !
اسدالله و نصرالله و بروبچه‌های قصبه قصردشت عین فرفره چرخ می‌خوردند و میوه و شیرینی پخش می‌کزدند.
و بالاخره حاج عبدالله به عهدش وفا کرد.
عروسی توی خونه عمه اعظم به پاشد. خانه عمه اعظم شده بود تالارعروسی جوان‌های قصردشت. اسدلله ونصرالله و رفقا خانه سترگ و پردرخت گردوی عمه اعظم را چراغانی کردند. پیش از خواندن خطبه دست پدراعظم را بوسیدم، پیشانی ام را بوسید.
- آقا عبدالله، اعظم16سالشه سپردمش به شمو!
لبخندزدم.
- شماجای پدر من! قول می‌دم آدم بدی نباشم واسه اعظم خانم، فقط یک شرط دارم قبل از خطبه!
به چشمانم خیره شد. برق تری را توی چشمانش دیدم.
- چیزی شده آقا عبدالله؟
- نه پدر! قبل از این به خود اعظم خانم هم گفتم، به شما هم بگم تا خیالم راحت بشه.
- بی تعارف بفرمایید آقا عبدالله.
- روزی که لباس سبز سپاه رو انتخاب کردم عهد کردم تا پای جان از مردم وانقلاب دفاع کنم. الان دشمن هجوم آورده، هر آن ممکنه لازم بشه برم جبهه. در کنار دوست داشتن و مراقبت از اعظم خانم، دفاع از کشور هم وظیفه منه.
گرفت سروکله ام را بوسید.
- آقاعبدالله مبارکه !
اسدالله و نصرالله و بروبچه‌های قصبه قصردشت عین فرفره چرخ می‌خوردند و میوه و شیرینی پخش می‌کزدند.
و بالاخره حاج عبدالله به عهدش وفا کرد.
نظرات بینندگان
