چرا رهبری ادعای «وضع خیلی بد» را تأیید نکردند
ایشان اما در بخشی از همین بیانات پیرامون انتقادات عمومی مطرح شده از مفهومی به نام «وضعیت بد» تأکید کردند:
«بنده از مسائل کشور مطلعم و گزارشها را میخوانم؛ معتقدم در همهی این آرمانها که اسم آوردم پیشرفت کردهایم. آن جوانی که میگوید وضع خیلی بد است، من احساسش را تأیید میکنم اما حرفش را مطلقاً [نه] .»
اما چرا رهبر انقلاب چنین گزارهای را مطلقا تأیید نمیکنند؟
*پیش و بیش از هرچیز بایستی توضیح داد که غیر از وجود غیر قابل انکار برخی مشکلات در کشور، اما یک جریان سیاسی خاص در ایران در کنار دشمن، قصد دارد بر عمق این مشکلات بیافزاید و ضمن بزرگنمایی از آنها، درباره مثبتات کشور نیز دست به سیاهنمایی بزند و فیالجمله چیزی به نام «ناامیدی» را در افکار عمومی تزریق کند.
این مسئله نه تنها در سخنرانی نوروزی رهبر انقلاب مورد هشدار قرار گرفت بلکه رسانههای کشور نیز به کرّات نسبت به این مسئله هشدار دادهاند.
در عینحال واقعیتهای بزرگی در بخشهای مختلف کشور و بویژه در اقتصاد ایران نیز وجود دارد که متأسفانه به دلیل سکوت خواص و تقلّای جریان فوقالذکر برای القای ناامیدی و صعوبت مشکلات، کمتر به مردم گفته میشود.
واقعیتهایی که به نظر میرسد ابتنای جمله رهبر معظم انقلاب مبنی بر اینکه «وضع خیلی بد» را مطلقاً تأیید نمیکنند بر ارکانی از همین واقعیتها شکل گرفته است.
آن واقعیتها از این قرارند:
یکم: نرخ بیکاری فعلی در ایران ۱۲ درصد است که نسبت به نرخ ۱۴ درصدی در سال ۸۹ به میزان ۲ درصد کاهش یافته است.
این در حالیست که به گواه ۱۰۰ هزار شغل پیشنهادی وزارت کار به کارجویان که بلامتقاضی ماندهاند میتوان فهمید رقم ۱۲ درصد بیکاری فعلی نیز یک رقم بحرانی نیست و کارجویان از آنجا که محتاج نان شب نیستند ترجیح به انتخاب شغل دارند و هر شغلی را نمیپذیرند.
دوم:
ضریب جینی یا همان شاخص شکاف طبقاتی در ایران به گواه دفتر عمران سازمان
ملل، هماکنون از کشورهای آمریکا، روسیه و چین کمتر است و در رتبه بهتری
قرار دارد.
این بهبود ضریب جینی در دیدار دانشجویان با مقایسه شرایط دستمزد و وضعیت عدالت فعلی با دوران رژیم قبل و همچنین در سخنرانی نوروزی رهبر انقلاب نیز مورد اشاره معظمله قرار گرفت.
سوم: اتکای
حیاتی ایران به درآمد نفتی در سال چهلم از عمر نظام اسلامی کم شده است به
نحوی که نه تنها تحلیلگران غربی از تحمل ایران حتی در قیمتهای بسیار پایین
نفتی میگویند بلکه مقامات کشور از یک و نیم برابر شدن درآمدهای
مالیاتی دولت ایران نسبت به درآمد نفتی خبر دادهاند.
و چهارم: اقتصاد ایران به گواه بانک جهانی در رده هجدهمین اقتصاد جهان است و سن امید به زندگی در ایران هم به گواه همین مؤسسه ۷۶ سال است. (این سن در آمریکا ۷۹ سال و در روسیه ۷۲ سال است)
اگرچه میتوان به این فهرست دهها سرفصل دیگر را نیز افزود اما سؤال اینجاست که چرا چنین نکات و مثبتاتی کمتر در افواه فعالان کشور و مردم دیده میشود!؟
گفتنیست، برخی محافل تحلیلی به این سؤال اینطور پاسخ میدهند که طرح جریان خاص شکلدادن به چیزی با محتوای «اعتراض ظالمانه» است و به همین منظور نهتنها به انحاء مختلف از بیان شدن چنین نکاتی در ذهن عمومی جامعه جلوگیری میشود بلکه به جای آن بایستی به جلوهگری بیاساس درباره ناامیدی و ناکارآمدی پرداخت.
قابل توجه آنکه بر اساس آمارهای منتشره، ۶۰ درصد از کسانی که در اغتشاشات به ظاهر اقتصادی دیماه ۹۶ به خیابانها آمدند، شاغل بودند و ۷۰ درصد شعارهای آنها نیز شعارهای سیاسی بوده است...
مشرق