آیا "اون" هم مزه خدعه آمریکاییها را خواهد چشید؟
جالب اینجا بود که پوتین در مسیر سفر خود به ژاپن دشمن قدیمی کره شمالی بود که بنا به دعوت ناگهانی کره شمالی 2 ساعت در پیونگ یانگ توقف کرد تا راز بزرگ دولت کره شمالی بشنود.
نمیدانیم که واکنش پوتین به این سخن کیم جونگ ایل چه بود اما بعید می دانیم که تزار روسها چندان متعجب شده بود. هر چه باشد روسها در دهه 50 میلادی آموزش دانمشندان هستهای کره شمالی را آغاز کردند.
شاید باز کردن درب دانشگاهها و مؤسسات اتمی شوروی واکنشی به اقدامات رقیب کاپیتالیست آنها در کره جنوبی بود.
آمریکا پای تسلیحات هستهای را به شبه جزیره کره باز میکند
واقعیت این است که اولین بار پای تسلیحات هستهای را آمریکاییها به شبه جزیره کره باز کردند. در سال 1952 زمانی که روشن شد نیروهای سازمان ملل به رهبری آمریکا توانمندی عقب زدن نیروهای چینی و کره شمالی را ندارند، استفاده از بمبهای هستهای به منظور سد کردن راه نیروهای لشگرهای چینی به عنوان یک گزینه جدی از سوی ژنرال مک آرتور فرمانده نیروهای آمریکایی مطرح شد.
مک آرتور حتی این راهکار را مطرح کرد که میتوان با استفاده از بمبهای کبالت 60(نوعی ماده رادیو اکتیو با عمر بالا) مرزهای کره شمالی و چین را بمباران کرد تا امکان عبور هر موجودد زندهای از این مناطق تا صدها سال آینده مسدود شود.
با وجود فشارهای مک آرتور، هری ترومن رییس جمهور وقت آمریکا تسلیم این راه حل نشد و با برکناری مک آرتور ژنرال ریجوی را به جای وی منسوب کرد این راه حل به فراموشی سپرده شود. با این حال پس از امضای تفاهم نامه آتش بس در سال 1953 سایه تسلیحات اتمی از روی کره جنوبی رخت بر نبست.
آمریکاییها در سال 1956 بر خلاف بند 13 توافق نامه آتش بس جنگ کره اقدام به استقرار تسلیحات متنوع اتمی در خاک کره شمالی کردند. این تسلیحات شامل بمبهای پرتاب آزاد هستهای و مینهای هستهای برای متوقف کردن حمله احتمالی چین و کره شمالی به جنوب این شبه جزیره بود.
در نقطه مقابل کره شمالی هم توسعه برنامه هستهای خود را با استفاده از کمکهای شوروی آغاز کرد. در سال 1963 ساخت مرکز تحقیقات اتمی یونگ بیون که قلب آن یک راکتور سه مگاواتی بود، آغاز شد. در سال 1977 کره شمالی به منظور شفاف سازی در خصوص برنامه اتمی خود پیمانی سه جانبه بین خود و آژانس بین المللی اتمی و شوروی امضا کرد و در نهایت در سال 1985 در ازای تحویل و ساخت 4 راکتور آب سبک به پیمان منع سلاح های هسته ای پیوست.
چرا کره شمالی به سراغ بمب هستهای رفت
تا دهه 90 میلادی برنامه هستهای کره شمالی به عنوان برنامهای ابتدایی و تحت نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی شناخته میشد، به گونهای که با پایان جنگ سرد آمریکا تسلیحات اتمی خود را در دوران جرج بوش پدر از کره جنوبی خارج کرد.
کره شمالی نیز با از از دست دادن متحد بزرگ خود یعنی اتحاد جماهیر شوروی در پی مذاکره با آمریکا و پایان محدودیتهایی بود که به این کشور از زمان پایان جنگ کره تحمیل شده بود. حتی در این بین مذاکراتی بین مقامات کرهای و مقامات دولت جورج بوش انجام شد، اما با به قدرت رسیدن کلینتون آمریکاییها مذاکرات را در میانه راه رها کردند.
ادامه فشارهای اقتصادی به کره شمالی و قحطی گسترده سبب شد تا این کشور به دنبال استفاده از برگ برنامه هستهای خود برای فشار بر آمریکا باشد. از سوی دیگر با پایان جنگ سرد سیاست جدی کنترل تسلیحات و جلوگیری از مسلح شدن کشورهای شرور به سلاحهای هستهای نیز در دستور کار سیاست خارجی آمریکا قرار بگیرد.
از همین رو زمانی که کره شمالی به بهانه درخواست بازرسی بازرسان آزانس بین المللی انرژی اتمی از دو سایت نظامی همکاریها خود را با آژانس بین المللی اتمی رها کرد، ناگهان بحرانی در سطح بین المللی پدیدار شد.
وقتی کرهٌ شمالی در ماه مه 1994 هشت هزارمیله سوخت را از رآکتوری که پلاتینیوم کافی برای ساخت پنج یا شش بمب اتمی داشت بیرون آورد، این بحران را به اوج رسانید. در اواخر ژوئن چیزی نمانده بود تا کلینتون وارد جنگ شود. خوشبختانه جیمی کارتر وارد میدان شد، او به پیونگ یانگ پرواز کرد تا بطورمستقیم با کیم جونگ اون صحبت کند، او پیمانی بست که مجتمع یونگبیون را بطور کامل تعطیل میکرد.
بعد ازاینکه معاهدهٌ اکتبر 1994 آمریکا- جمهوری دموکراتیک خلق کره این معامله را قانونی کرد، آژانس بین المللی انرژی اتمی به کره باز گشت، نیروگاه را پلمب کرد، میلههای سوخت را در بشکههای بتونی محفوظ کرد و در هشت سال گذشته به پایش این مجتمع پرداخت.
جالب اینجاست که متن این معاهده دقیقاً مطابق با متن توافق نامه کیم جونگ اون و دونالد ترامپ است. توافق نامهای که متضمن خلع سلاح کره شمالی و کمکهای گسترده اقتصادی آمریکا به کره شمالی است.
غنی سازی اتهامی برای بد عهدی آمریکاییها
با وجود این توافق نامه فوق هیچ گاه نتوانست، عوایدی برای کره شمالی داشته باشد. آمریکا به تدریج اعطای کمکهای اقتصادی را منوط به خلع سلاح کامل کره شمالی کرد. ویلیام پری، سفیر سّیار کلینتون، طی سالهای 1998-2000 قدمهایی را برای و خرید کامل موشکهای کره شمالی در مقابل کمکهای اقتصادی کرد.
زمانی کره شمالی این معامله را رد کرد، به تدریج اتهامات نقض توافق نامه 1994 در آمریکا شدت گرفت. بر اساس اطلاعات آمریکاییها، کره شمالی در سال 1998 اقدام با وارد کردن تجهیزات مرتبط با غنی سازی اورانیوم کرده بود.
بر اساس اتهامات آمریکاییها کره شمالی در سال 1998 معامله ایی با پاکستان انجام داده است که در اضای ارسال موشک به پاکستان از اسلام آباد فن آوری غنی سازی اورانیوم دریافت کند، شبکهای که زیر نظر عبدالغدیر خان دانشمند پاکستانی فعالیت میکرد. البته یک فرایند بسیار کند است ولی در صورت پیشرفت با بکار گیری 1000 دستگاه گریزاز مرکز (سانتروفوژ) امکان ساخت دو کلاهک هستهای در سال بر اساس اورانیوم غنی و توانی معادل چندین برابر بمبهای منفجر شده در هیروشما و ناکازاکی فراهم میشد.
واقعیت هم این بود که در توافق نامه کره شمالی و آمریکا هیچ اشارهای به غنی سازی اورانیوم نشده بود، اما پس از دولت کلینتون دولت بوش به همین بهانه توافق نامه 1994 را باطل اعلام کرد.
*آمریکا انتظار فروپاشی کره شمالی را میکشید
در توضیح این که انگیزه دولت بوش در خصوص لغو این توافق نامه چه میتوانست باشد، گمانه زنیها فراوانی وجود دارد. محمتل ترین گزینه انتظار آمریکایی در خصوص فروپاشی کره شمالی بود.
کره شمالی در دهه نود با سیلها و قحطیهای فراوانی روبه رو شد که بنابر آمار رسمی جان ده درصد از مردم کره شمالی را گرفت. از این رو آمریکاییها انتظار داشتند که حکومت کره شمالی دچار فروپاشی شده و نیازی به ارائه کمکهای اقتصادی نباشد.
با وجود این محاسبات آمریکایی غلط از آب درآمد و که شمالی توانست ساختار حاکمیتی خود را حفظ کند. به این ترتیب آمریکا بار دیگر مواجه با یک بحران شد. آمریکا بر اساس ادعای خود، در دسامبر 2002 تحویل محمولههای نفت به کره شمالی را متوقف کرد و کره شمالی هم متقابلاً به توقف (فریز) فعالیتهای هستهای خود پایان داد و بازرسان آژانس را اخراج و در تاریخ 10 ژانویه 2003 اعلام کرد که از ان پی تی خارج خواهد شد.
آمریکا باز هم دومین توافق را بر هم می زند
با وجود این و آغاز دوباره بحران در آوریل 2003 بنا به پیشنهاد چین، مذاکرات سه جانبه ای بین آمریکا، چین وکره شمالی با هدف پایان دادن به بحران هسته ایکره شمالی در پکن صورت گرفت که در نهایت به مذاکرات شش جانبه (شامل کره شمالی، کره جنوبی، آمریکا، روسیه، چین و ژاپن) تبدیل شد.
این مذاکرات تا سال 2005 ادامه پیدا کرد که منجر به بیانیه "اصول" درخصوص حل بحران هستهای کره شمالی شد. با وجود این اختلافات کره شمالی و آمریکا سبب شد تا مذاکرات به مدت 18 ماه تعلیق شود. در این بین کره شمالی اولین بمب هستهای خود را آزمایش کرد که منجر به صدور اولین قطعنامه شورای امنیت علیه کره شمالی شد.
با پادرمیانی چین بار دیکر مذاکرات شش جانبه در پکن آغاز شد که منجر به توافق قوریه سال 2007 در خصوص برنامه هستهای کره شمالی شد.
این دومین توافق کره شمالی و آمریکا بود. بر اساس این توافق کره شمالی موافقت کرد تا به تمام فعالیتهای هستهای خود پایان دهد و برنامه هستهای خود را کنار بگذارد و به ان پی تی بپیوندد و پادمان های آژانس را بپذیرد به طوری که همه این اقدامات ظرف مدت 60 روز صورت گیرد. در مقابل، بسته تشویقی شامل کمکهای اقتصادی و انرژی به کره شمالی ارائه شود. همچنین آمریکا تعهد کرد که 25 ملیون دلار داراییهای کره شمالی را که در یکی از بانکهای ماکائو ضبط شده بود، را آزاد کند.
کره شمالی به بسیاری از بندهای این توافق عمل کرد، اما آمریکاییها با مانع تراشی و گرفتن ایرادهای گوناگون از گزارشات کرهایها در خصوص برنامه هستهای خود آر اجرای تعهدات خود طفره میرفتند. اگرچه در نهایت آمریکا با تأخیر کره شمالی را از فهرست کشورهای حامی تروریسم خارج کرد و در مقابل آن کره شمالی برجهای خنک کننده نیروگاه یونگ بیون را در ژوئن سال 2008 منفجر کرد، اما در ادامه باز هم این آمریکاییها بودند که بدعهدی کردند.
پرتاب یک راکت آزمایشی به فضا در ماه مارس سال 2009 بهانهای بود که آمریکا و کره جنوبی، کره شمالی را ناقض تعهدات خود عنوان کنند و از انجام تعهدات خود در موافقت نامه سال 2008 خودداری کنند. در واکنش کره شمالی دومین بمب هستهای خود را منفجر کرد که منجر به صدور قطعنامهای دیگر از سوی شورای امنیت علیه کره شمالی شد.
کره شمالی نیز اعلام کرد که غنی سازی اورانیوم را از سر میگیرد و به میز مذاکرات شش جانبه باز نمیگردد و به توافقات قبلی پایبند نمیباشد.
شیطان جزییات در کمین سومین توافق
حالا کیم جونگ اون و دونالد ترامپ سومین تفاهم نامه کره شمالی و آمریکا را امضا کردهاند. اگرچه نمایش این توافق بسیار خیره کننده اما باز هم جزییات این توافق میتواند، عملاً آن را بی اثر کند.
یک ضرب المثل انگلیسی میگوید، شیطان در جزییات است و دو طرف بر سر هیچ جزییاتی به توافق نرسیدهاند. حال سئوال اینجاست که میتوان انتظار داشت بار دیگر همین شیطان این توافق را بی اثر نکند.