یک قبیله پشت هر ردیف بودجه!
به گزارش شیرازه، شیرزاد عبداللهی در آرمان نوشت:
اگر قصد دارید که درباره لایحه بودجه مطلبی بنویسید که بارها خوانده شود و بابت آن تحسین شوید، سراغ تئوریهای اقتصادی و بحثهای کارشناسی و فنی و رسم جدول و منحنی و عدد و رقم نروید. بحثهایی مانند کاهش هزینهها، کوچکسازی و کاهش تصدیگری دولت، به عنوان کُدهای نئولیبرالی و یا پاچهخواری حکومت طبقهبندی میشوند، آن هم در شرایطی که مشاور عالی رئیسجمهور، کارشناسان تلویزیون و نمایندگان مجلس، سطح انتظارات از بودجه را دم به دم بالا میبرند.
در شرایط فعلی هرگونه اشاره به محدودیت منابع دولتی خشم خواننده درگیر با مشکل گرانی و تورم و عدم تناسب دخل و خرج (معلم، کارمند، کارگر، صنعتگر، بیکار، پرستار، دکتر و…) را بر میانگیزد. گرچه بحثهای بودجهای را میتوان در برخی کلمات سخت خلاصه کرد، اما نتیجه چنین واژههایی این خواهد بود که به ابهام و ایهام و چهبسا به جذابیت بحث بیفزاید.
البته در بحثها بر حسب موضع سیاسی گوینده، فاعل ممکن است چپ، راست، اعتدالی، دولت، نهادها و… باشد. بحثهای عمومی در مورد بودجه بر چند پیش فرض استوار است: ۱-پو ل کافی و فراوان وجود دارد و محدودیت منابع دروغ است. ۲- اولویت دولت و مجلس و نظام حل مشکلات مردم نیست. ۳- چرا دولت بیپول این همه اعتبار به فلان دستگاه و فلان نهاد و فلان موضوع اختصاص داده است. ۴- اگر راست میگویند منافذ اختلاس و فساد را ببندند تا نیازی به صرفه جویی نباشد. ۵- اختصاص بودجه به دستگاهها تابع روابط قدرت است و با چانهزنی و فشار میتوان سهم بیشتری از دولت و مجلس گرفت و… این پیش فرضها بحث بودجه را از اقتصاد به سمت سیاست سوق میدهد.
شما میخواهید بودجه را تحلیل علمی و اقتصادی کنید یاد حرف مشاور عالی رئیسجمهور در جلسه با دانشجویان میافتید که گفت: «هر ردیف بودجه پدر و مادر دارد. پشت هر ردیف بودجه یک قبیله است»، معاون وزیر آموزش و پرورش از نمایندگان مجلس میخواهد در اعتراض به کم بودن بودجه آموزش و پرورش کلیات بودجه را رد کنند.
نمایندگان هم هر کدام پشت لیستی از نیازهای منطقهای و کشوری فریاد میزنند. همه، پول و اعتبار بیشتر میخواهند. حرف زدن درباره تناسب دخل و خرج، کسری بودجه، صرفهجویی، بودجهریزی عملیاتی، خرید خدمات از بخش خصوصی و… از آدم قیافه خاصی به نمایش میگذارد. آدم میشود کاسه داغتر از آش! آقای آشنا گوشهای از «واقعیت قدرت» را در بحث بودجه بیان کرد. مخالفان دولت و نمایندگان مجلس هم بخشهای دیگری از واقعیت بودجه را رو کردهاند.
وزرا و معاونان آنها و مدیران نهادها هم معترضند. به نظر میرسد بودجه ۴۰۷ هزار میلیاردی دولت که تحقق درآمدهای آن به این میزان با اما و اگر روبهروست حتی اگر دو برابر شود جوابگوی انتظارات دستگاهها و نهادها نیست. نکته روشن این است که بدون وارد کردن عامل «قدرت» و «سیاست» در معادلات بودجه، بحثهای صرفاً تکرار یکسری بدیهیات تئوریهای اقتصادی است.
طرح مباحثی مانند لیبرالنو و سوسیالیسم درباره ماهیت اقتصاد ایران انتزاعی و نشانه پرت بودن از واقعیت است و به شوخی میماند. برحسب تصویری که مشاور عالی رئیسجمهور ترسیم کرده است، آیکونهای موازی قدرتمند در یک نظام رانتی در حال کشمکش هستند تا سهم بیشتری از ثروت عمومی را به خود اختصاص دهند و پشت هر آیکون یک قبیله ایستاده است. در چنین فضایی چگونه میتوان معلمان و پرستاران و بازنشستگان و سایر شهروندان درگیر ابتداییترین مسائل معیشتی را دعوت به صرفهجویی و تحمل و سفت بستن کمربندها کرد؟ چگونه میتوان با عدد و رقم با اقشار مردم درباره بودجه حرف زد؟
اگر قصد دارید که درباره لایحه بودجه مطلبی بنویسید که بارها خوانده شود و بابت آن تحسین شوید، سراغ تئوریهای اقتصادی و بحثهای کارشناسی و فنی و رسم جدول و منحنی و عدد و رقم نروید. بحثهایی مانند کاهش هزینهها، کوچکسازی و کاهش تصدیگری دولت، به عنوان کُدهای نئولیبرالی و یا پاچهخواری حکومت طبقهبندی میشوند، آن هم در شرایطی که مشاور عالی رئیسجمهور، کارشناسان تلویزیون و نمایندگان مجلس، سطح انتظارات از بودجه را دم به دم بالا میبرند.
در شرایط فعلی هرگونه اشاره به محدودیت منابع دولتی خشم خواننده درگیر با مشکل گرانی و تورم و عدم تناسب دخل و خرج (معلم، کارمند، کارگر، صنعتگر، بیکار، پرستار، دکتر و…) را بر میانگیزد. گرچه بحثهای بودجهای را میتوان در برخی کلمات سخت خلاصه کرد، اما نتیجه چنین واژههایی این خواهد بود که به ابهام و ایهام و چهبسا به جذابیت بحث بیفزاید.
البته در بحثها بر حسب موضع سیاسی گوینده، فاعل ممکن است چپ، راست، اعتدالی، دولت، نهادها و… باشد. بحثهای عمومی در مورد بودجه بر چند پیش فرض استوار است: ۱-پو ل کافی و فراوان وجود دارد و محدودیت منابع دروغ است. ۲- اولویت دولت و مجلس و نظام حل مشکلات مردم نیست. ۳- چرا دولت بیپول این همه اعتبار به فلان دستگاه و فلان نهاد و فلان موضوع اختصاص داده است. ۴- اگر راست میگویند منافذ اختلاس و فساد را ببندند تا نیازی به صرفه جویی نباشد. ۵- اختصاص بودجه به دستگاهها تابع روابط قدرت است و با چانهزنی و فشار میتوان سهم بیشتری از دولت و مجلس گرفت و… این پیش فرضها بحث بودجه را از اقتصاد به سمت سیاست سوق میدهد.
شما میخواهید بودجه را تحلیل علمی و اقتصادی کنید یاد حرف مشاور عالی رئیسجمهور در جلسه با دانشجویان میافتید که گفت: «هر ردیف بودجه پدر و مادر دارد. پشت هر ردیف بودجه یک قبیله است»، معاون وزیر آموزش و پرورش از نمایندگان مجلس میخواهد در اعتراض به کم بودن بودجه آموزش و پرورش کلیات بودجه را رد کنند.
نمایندگان هم هر کدام پشت لیستی از نیازهای منطقهای و کشوری فریاد میزنند. همه، پول و اعتبار بیشتر میخواهند. حرف زدن درباره تناسب دخل و خرج، کسری بودجه، صرفهجویی، بودجهریزی عملیاتی، خرید خدمات از بخش خصوصی و… از آدم قیافه خاصی به نمایش میگذارد. آدم میشود کاسه داغتر از آش! آقای آشنا گوشهای از «واقعیت قدرت» را در بحث بودجه بیان کرد. مخالفان دولت و نمایندگان مجلس هم بخشهای دیگری از واقعیت بودجه را رو کردهاند.
وزرا و معاونان آنها و مدیران نهادها هم معترضند. به نظر میرسد بودجه ۴۰۷ هزار میلیاردی دولت که تحقق درآمدهای آن به این میزان با اما و اگر روبهروست حتی اگر دو برابر شود جوابگوی انتظارات دستگاهها و نهادها نیست. نکته روشن این است که بدون وارد کردن عامل «قدرت» و «سیاست» در معادلات بودجه، بحثهای صرفاً تکرار یکسری بدیهیات تئوریهای اقتصادی است.
طرح مباحثی مانند لیبرالنو و سوسیالیسم درباره ماهیت اقتصاد ایران انتزاعی و نشانه پرت بودن از واقعیت است و به شوخی میماند. برحسب تصویری که مشاور عالی رئیسجمهور ترسیم کرده است، آیکونهای موازی قدرتمند در یک نظام رانتی در حال کشمکش هستند تا سهم بیشتری از ثروت عمومی را به خود اختصاص دهند و پشت هر آیکون یک قبیله ایستاده است. در چنین فضایی چگونه میتوان معلمان و پرستاران و بازنشستگان و سایر شهروندان درگیر ابتداییترین مسائل معیشتی را دعوت به صرفهجویی و تحمل و سفت بستن کمربندها کرد؟ چگونه میتوان با عدد و رقم با اقشار مردم درباره بودجه حرف زد؟
انتهای پیام/
نظرات بینندگان