فقدان شفافیت علت عدم توفیق در مبارزه با فساد
عمده علت عدم توفیق در مبارزه با فساد را میتوان در فقدان شفافیت در نظام مالی و پولی کشور جستوجو کرد. عدم شفافیت که رانتخواران، کلاهبرداران، واسطهگران و دلالان خواهان آن هستند، همین را میرساند.
به گزارش شیرازه، مهدی پازوکی طی یادداشتی در روزنامه آرمان نوشت:
عمده علت عدم توفیق در مبارزه با فساد را میتوان در فقدان شفافیت در نظام مالی و پولی کشور جستوجو کرد. عدم شفافیت که رانتخواران، کلاهبرداران، واسطهگران و دلالان خواهان آن هستند، همین را میرساند. لذا وقتی میتوانیم به طور سیستماتیک جلوی فساد را بگیریم که سیستم اطلاعاتی شفافی داشته باشیم. مبارزه با فساد و پولشویی با شعار امکانپذیر نیست؛ چرا که در مبارزه با فساد باید عملگرایی با مولفههای خاص خود را سر لوحه کار قرار داد. اگر شفافیت در تمام ابعاد پولی، مالی و اداری به سیستم بازگردد این مساله منتج به انضباط اقتصادی در کشور خواهد شد.
امروز اگر شاهد بیعدالتی، نابرابری و فساد اقتصادی هستیم بدین دلیل است که شفافیت بر ارتباطات و روندهای کاری حاکم نیست. در هر جای جهان برای محاسبه تولید ناخالص داخلی ۳ روش وجود دارد؛ مخارج یا هزینه، ارزش افزوده و روش درآمدی است، اما چون در ایران اطلاعات آمار درآمدی وجود ندارد نمیتوان درآمدها را محاسبه کرد.
امروز افرادی وجود دارند که مخالف هستند و وضعشان روزبهروز بهتر میشود، اما در طرف مقابل بسیاری هستند که در راه کشور جان داده و میدهند، اما شرایط چندان مناسبی ندارند. این نشان میدهد که در برخی جاها مطلوب عمل نشده که این اختلاف بدین حد فاحش بهوجود آمده است.
امروز در کشورهای توسعه یافته با برقراری شفافیت با پولشویی، پولهای کثیف مبارزه میشود و تمامی پولها تحت کنترل سیستم است؛ از این جهت است که کمتر شاهد اختلاسهایی با ارقام بزرگ هستیم. به عنوان مثال نروژ نیز مثل ایران کشوری نفتخیز است، اما چون براساس سیستم اقتصادی درست و شفافی اداره میشود بیش از هزار میلیارد دلار در صندوق سرمایهگذاری این کشور پول وجود دارد و مسلماً فسادش نیز به مراتب کمتر از کشورهای توسعه نیافته یا در حال توسعه است. لذا این کشور در بسیاری از شاخصهای اقتصادی رتبه نخست را دارد و حتی از آمریکا بالاتر است.
این در حالی است که طی سالیان گذشته شاهد بودیم که به دلیل فقدان شفافیت در کشور امثال شهرام جزایری، بابک زنجانی و مرجان شیخالاسلامیها ظهور کرده و موجب گسترش فساد در کشور شدند. اشکال کار اینجاست که مسئولان میخواهند با مدیریت سنتی یک جامعه صنعتی را اداره کنند، اینگونه است که دچادر پارادوکس میشوند.
در دنیای امروز باید به طراحی سیستمهای اقتصادی و اجتماعی پرداخت. از این جهت اگر اراده آهنینی وجود داشته باشد میتوان جلوی فساد را گرفت به شرطی که بخواهیم و بایستههای آن را بپذیریم. مثلاً در همین داستان فساد در پتروشیمی مشکل این است که چه کسانی طرف حساب اینها بودهاند و چرا در این چند سال بانک مرکزی حساب این افراد را نبسته یا برخورد قانونی با آنها صورت نگرفته تا به اینجا کشیده نشود.
نخستین شاکی اینها باید بانک مرکزی باشد که چرا این پولها بازنگشته است. لذا برای مبارزه با فساد باید این شفافیت از بالا تا پایین در همه شئون رعایت شود تا شاهد چنین مسائلی در جامعه نباشیم که از سویی مردم در تنگناهای اقتصادی و معیشتی باشند، اما از طرف دیگر دادگاه مفسدین اقتصادی با اختلاسهای چند میلیون یورویی را مشاهده کنند.
عمده علت عدم توفیق در مبارزه با فساد را میتوان در فقدان شفافیت در نظام مالی و پولی کشور جستوجو کرد. عدم شفافیت که رانتخواران، کلاهبرداران، واسطهگران و دلالان خواهان آن هستند، همین را میرساند. لذا وقتی میتوانیم به طور سیستماتیک جلوی فساد را بگیریم که سیستم اطلاعاتی شفافی داشته باشیم. مبارزه با فساد و پولشویی با شعار امکانپذیر نیست؛ چرا که در مبارزه با فساد باید عملگرایی با مولفههای خاص خود را سر لوحه کار قرار داد. اگر شفافیت در تمام ابعاد پولی، مالی و اداری به سیستم بازگردد این مساله منتج به انضباط اقتصادی در کشور خواهد شد.
امروز اگر شاهد بیعدالتی، نابرابری و فساد اقتصادی هستیم بدین دلیل است که شفافیت بر ارتباطات و روندهای کاری حاکم نیست. در هر جای جهان برای محاسبه تولید ناخالص داخلی ۳ روش وجود دارد؛ مخارج یا هزینه، ارزش افزوده و روش درآمدی است، اما چون در ایران اطلاعات آمار درآمدی وجود ندارد نمیتوان درآمدها را محاسبه کرد.
امروز افرادی وجود دارند که مخالف هستند و وضعشان روزبهروز بهتر میشود، اما در طرف مقابل بسیاری هستند که در راه کشور جان داده و میدهند، اما شرایط چندان مناسبی ندارند. این نشان میدهد که در برخی جاها مطلوب عمل نشده که این اختلاف بدین حد فاحش بهوجود آمده است.
امروز در کشورهای توسعه یافته با برقراری شفافیت با پولشویی، پولهای کثیف مبارزه میشود و تمامی پولها تحت کنترل سیستم است؛ از این جهت است که کمتر شاهد اختلاسهایی با ارقام بزرگ هستیم. به عنوان مثال نروژ نیز مثل ایران کشوری نفتخیز است، اما چون براساس سیستم اقتصادی درست و شفافی اداره میشود بیش از هزار میلیارد دلار در صندوق سرمایهگذاری این کشور پول وجود دارد و مسلماً فسادش نیز به مراتب کمتر از کشورهای توسعه نیافته یا در حال توسعه است. لذا این کشور در بسیاری از شاخصهای اقتصادی رتبه نخست را دارد و حتی از آمریکا بالاتر است.
این در حالی است که طی سالیان گذشته شاهد بودیم که به دلیل فقدان شفافیت در کشور امثال شهرام جزایری، بابک زنجانی و مرجان شیخالاسلامیها ظهور کرده و موجب گسترش فساد در کشور شدند. اشکال کار اینجاست که مسئولان میخواهند با مدیریت سنتی یک جامعه صنعتی را اداره کنند، اینگونه است که دچادر پارادوکس میشوند.
در دنیای امروز باید به طراحی سیستمهای اقتصادی و اجتماعی پرداخت. از این جهت اگر اراده آهنینی وجود داشته باشد میتوان جلوی فساد را گرفت به شرطی که بخواهیم و بایستههای آن را بپذیریم. مثلاً در همین داستان فساد در پتروشیمی مشکل این است که چه کسانی طرف حساب اینها بودهاند و چرا در این چند سال بانک مرکزی حساب این افراد را نبسته یا برخورد قانونی با آنها صورت نگرفته تا به اینجا کشیده نشود.
نخستین شاکی اینها باید بانک مرکزی باشد که چرا این پولها بازنگشته است. لذا برای مبارزه با فساد باید این شفافیت از بالا تا پایین در همه شئون رعایت شود تا شاهد چنین مسائلی در جامعه نباشیم که از سویی مردم در تنگناهای اقتصادی و معیشتی باشند، اما از طرف دیگر دادگاه مفسدین اقتصادی با اختلاسهای چند میلیون یورویی را مشاهده کنند.
انتهای پیام/
نظرات بینندگان