قیام مسجد گوهرشاد در آینه ادبیات/ نویسندهای که از این واقعه بیشتر نوشت
به بهانه قیام مسجد گوهرشاد و اصلاحات رضاخانی مروری بر آثاری که با زبان ادبیات به این واقعه پرداختهاند، داشتهایم.
رضاخان پهلوی پس از بازگشت از سفری که به ترکیه داشت تصمیم گرفت تا با ایجاد رشتهای از تغییرات اقدام به مدرنسازی کشور کند که یکی از آنها تغییر مدل کلاه مردان بود! کلاهی که از آن با عنوان کلاه پهلوی یاد میکنند و رضاخان گمان میکرد با تغییر در پوسته میتواند به سوی مدرنیزاسیون گام بردارد.
این تغییر کلاه در مشهد با حواشی بسیاری همراه بود که زمینه آن کشتار متحصنین در مسجد گوهرشاد بود و روزی تاریخی را در تقویم این ممکلت رقم زد. به این بهانه مروری بر چند اثر که با محوریت مسجد گوهرشاد و قیام تاریخی مردم مشهد خلق شده داشتهایم، آثاری که وقتی سراغ آنها میرویم با نام یک نویسنده روبهرو میشویم. سعید تشکری!
سعید تشکری نویسنده اهل مشهد را باید پرکارترین نویسنده در نوشتن از مشهد و اتفاقات آن دانست. او در آثاری که خلق کرده مشهد را به عنوان جغرافیای آثارش برگزیده و به همین خاطر حرم امام رضا(ع) و مسجد گوهرشاد به عنوان کانون اتفاقات داستانهای او مطرح است.
اولین اثری که باید به آن اشاره کرد رمان «بار باران» باشد. اثری که در آن به ماجرای ساخت مسجد گوهرشاد توسط گوهرشاد بانو عروس تیمور گورکانی پرداخته و روایتی عاشقانه از احداث این مسجد در کنار مضجع شریف تمام هشتم را برگو کرده و خواننده را با زبان داستان در برابر تاریخ قرار داده است.
«اوسنه گوهرشاد» دیگر کتابی است که با قدرت قلم تشکری دو بخش از تاریخ را برابر دیدگان خواننده بازگو میکند. در این کتاب نویسنده، گوهرشاد بیگم را از قصر شاهرخشاه سوار بر کالسکه خیال کرده و به روزهایی میبرد که واقعه گوهرشاد در حال وقوع است. این رویارویی تاریخی از این حیث که خواننده را با دو مقطع تاریخ آشنا میکند ارزشمند است. مخاطبی که از گوهرشاد فقط اسمی شنیده، با خواندن این کتاب با زندگی و نقش او در تاریخ آشنا میشود.
«پاریس پاریس» یکی از شاخصترین آثار و شاید تا همین چندی قبل تنها اثری بود که در آن به ماجرای قیام گوهرشاد و اتفاقات مرتبط با این حادثه تاریخی به صورت مستقیم اشاره کرده بود. اثری که تشکری در آن از دل همین مردم، قصه نوسازی و تجدد رضاخانی از طریق تغییر رخت و کلاه مردم بازگو کرده است. رمانی که پر از لحظات نفسگیر است و شیوایی قلم تشکری عمق تاریخ را به خواننده نشان میدهد.
«طیبه همکارش را دید. دختری که داشت دل میزد که نکند قزاقهای نظمیه اول او را انتخاب کنند.
قزاق دست طیبه را کشید. درست مثل اینکه میخواهد با زنی در یک مجلس عروسی دو نفری برقصد. نه ایرانی ... فرنگی. طیبه چشمانش فقط ملک را نگاه میکرد.
در یک چشم به هم زدن با دستهایش روسریاش را گرفت و پا به فرار گذاشت. قزاق به دنبال طیبه دوید. ملک پشت شیشه مُشجر اتاق پرستاری طیبه را که مثل یک ماهی داشت دست و پا میزد؛ میدید. مثل یک کبوتر که داشت خوراکِ گربهای میشد. بال میزد. گربه او را کشید و طیبه پشت شیشه مشجر، دستهایش مداوم گربه را پس میزد. اما گربه کبوتر را میان پنجولهایش گرفت.
آرام آرام، طیبه فقط بَقبَقو کرد. قزاق با شلوار و روسری طیبه بیرون آمد. حالا بقیه حساب دستشان بود.
مَلِک با دو دست لباس پرستاری تازه، به سوی اتاق پرستاری رفت. صدایی از طیبه نمیشنید. مَلِک داخل اتاق شد. کفِ اتاق یک پنس ... یک قیچی بود با خون!
ملک جیغ زد، اینکه دختری، خود را برای روسری و شلوار بکُشد را تا حالا ندیده و نشنیده بود. نوشتن با خون، روی شیشه به اسم زنان نوغان همیشه با ملک ماند.
لباس پرستاری را به کناری انداخت. چادرِ طیبه را از توی جالباسی برداشت و بر تن طیبه انداخت و گفت: آرام بخواب دختر نوغانی. آرام بخواب.
گریان بیرون آمد و گفت: خوابیده است. ملک گریست و لباس مینیژوپ پرستاری را پس داد.»
«رژیسور» هم یکی دیگر از آثاری است که در آن تشکری، خواننده را روبهروی صفحات سفید کاغذ و سطرهای سیاه تاریخ مینشاند و دورنمایی از مسجد گوهرشاد و حرم امام مهربانیها را به او نشان میدهد. حرمی که خون عاشقان حضرت رضا(ع) در آن به زمین ریخته می شود تا حرمت امامشان هتک نشود. رمانی که در آن جدا از عاشقانههای شخصیتها که مرسوم آثار تشکری است، به ماجرای به توپ بسته شدن بارگاه امام رضا(ع) به دست سربازان روسی اشاره میکند و باز هم حرم و مسجد مامن و پناهگاه زائران و مجاوران است. اثری که در سالهای مشروطه میگذرد ولی نشان میدهد که مشکل خارجی و دشمن با این مردم و کشور به خاطر پایبندی آنها به یک باور است، باوری که مسجد را سنگر میداند و امام را را پیشانی مبارزه با ظلم. در این رمان خوننده میبیند مسئله پیچیدهتر از شخصیتهای سیاسی است و دشمنیها مربوط به امروز و دیروز نیست بلکه دشمنی، قاجار و پهلوی و جمهوری اسلامی نمیشناسد.
«مردمان قصه کنند» نیز کتابی دیگر به قلم سعید تشکری است، اثری که ۸۱ روایت از ماجرای گوهرشاد دارد و نویسنده از زبان شخصیتهای مختلف با ماجرای گوهرشاد روبهرو شده و زوایای مختلفی را به خواننده نشان داده است. اثری که نشان میدهد این حادثه ظرفیت بالایی در روایتگری دارد و اگر به آن پرداخته نشده نه به خاطر کمبود ظرفیتهای روایی است بلکه دلیل آن مسائلی است که برخی ترجیح دادهاند درباره آن سخنی نگویند!
در مجموع در مرور آثار داستانی مرتبط با قیام گوهرشاد شاید با آثار زیادی روبهرو نباشیم که در همین میان نیز دست سعید تشکری از باقی نویسندگان پُر و پیمانتر است. هرچند آثار تاریخی و مستند مکتوب اوضاع بهتی دارند که در این مقال نیت پرداختن به آنها مطرح نبود.
نظرات بینندگان