بهشت یا جهنم؛ زندگی جدید منافقین در آلبانی
از پایگاه جدید منافقین در آلبانی چه میدانید؟
در
گزارش ایندیپندنت آمده است: سازمان مجاهدین خلق (گروهک تروریستی منافقین)
که نورچشمی محافظهکاران آمریکایی است، در داخل خاک آلبانی، یکی از کشورهای
حوزه بالکان، یک کشور با قوانین خودش ساخته است. این گروهک در زمینی به
مساحت 340 هزار متر مربع (34 هکتار) بر دامنه یک کوه در آلبانی، یک منطقه
به شدت امنیتی ایجاد کرده است و با خرج پولهای هنگفت، یک شبکه مخابراتی به
راه انداخته و به منظور تأثیرگذاری بر مباحث مربوط به ایران (در سطح
بینالملل) عملیات اطلاعاتی گمراهکننده را سازماندهی میکند.منافقین کشوری جداگانه در داخل آلبانی تشکیل دادهاند
همچنین گزارشهایی وجود دارد مبنی بر آنکه برخی عناصر مجاهدین خلق در داخل
کمپ این گروهک بر خلاف میلشان نگهداری میشوند. السی یازیجی، نویسنده
آلبانیایی که از منتقدان حضور منافقین در خاک این کشور است، در این باره
میگوید: ما مثلاً در یک کشور آزاد و دموکراتیک زندگی میکنیم. اما آنها
(منافقین) در خاک این کشور، کشوری جداگانه تشکیل دادهاند و قوانین خودشان
را در آن اجرا میکنند. این نویسنده عضو یک تیم حقوقی برای تحقیق درباره
گروهک منافقین و ابعاد فعالیتهای آن در آلبانی است.
یازیجی میافزاید: آنها همانند یک گروه مافیایی در آلبانی هستند؛ قوانین این کشور را نقض میکنند؛ اعضای فراری را تهدید میکنند؛ افراد را مورد ضرب و شتم قرار میدهند؛ باج خواهی میکنند و با شیوه دیکتاتوری «استالین» بر اعضای خود در داخل کمپها حکومت میکنند.
شادی منافقین از پیروزی ترامپ در انتخابات
در گزارش ایندیپندنت همچنین آمده است: انتخاب دونالد ترامپ به ریاستجمهوری
آمریکا در سال 2016 میلادی، نگرانی بیشتر مردم جهان را به دنبال داشت، اما
سرکردگان منافقین به جشن و شادمانی پرداختند. حسن حیرانی، یکی از عناصر
سابق منافقین که سال گذشته از این تشکیلات تروریستی فرار کرد، با اشاره به
روزهای پس از راهیابی ترامپ به کاخ سفید در این باره میگوید: گویی مجلس
عروسی بود! انتخاب ترامپ باعث شد تا این گروه بتواند در کمپ جدید به
فعالیتهای خود ادامه دهد. آنها بسیار خوشحال بودند.
در بخش دیگری از این گزارش با اشاره به روابط میان اعضای دولت ترامپ و منافقین آمده است: ژوئیه سال 2017 میلادی، همزمان با از سرگرفته شدن تحریمهای آمریکا علیه ایران در دولت ترامپ، گروهک تروریستی منافقین به طور ناگهانی شروع به خرید زمین در نزدیکی شهرک مانزا کرد. مانزا بین تیرانا، پایتخت آلبانی و دریای آدریاتیک قرار دارد.
طبق گفته یک خبرنگار تحقیقی آلبانیایی به نام «جرگی تاناسی»، گروهک منافقین در ابتدا با پرداخت 13 میلیون دلار به خرید 200 هزار متر مربع از اراضی نزدیک شهرک مانزا اقدام کرد. این گروهک از آن تاریخ تاکنون، 140 هزار متر مربع دیگر به املاک خود افزوده است. بر اساس اظهارات این خبرنگار، گروهک منافقین همچنان به خرید ملک در آلبانی ادامه میدهد و قبوض سنگین آب، برق و اینترنت را به صورت نقدی پرداخت میکند! عناصر این گروهک تروریستی بیشتر خریدهای خود را با پول نقد و دلارهای بسیار نو و تانخورده انجام میدهند و از مراجعه به بانک و صرافیها خودداری میکنند تا ردّی از مبادلات مالی از خود به جا نگذارند. این خبرنگار میافزاید: آنها قبضهای خود را به موقع پرداخت و از مغازههای کوچک خرید میکنند. آنها همیشه پول نقد پرداخت میکنند و از کارتهای باتکی استفاده نمیکنند. آنها از خود ردّی به جا نمیگذارند.
ارتباط سعودیها با گروهک تروریستی منافقین
یکی از عناصر سابق منافقین میگوید ثروت هنگفت این گروهک را عربستان تأمین
میکند و ترکی الفیصل کانال ارتباطی میان ریاض و منافقین و سازماندهنده
نقل و انتقالات مالی برای این گروهک است. ترکی الفیصل در گردهمایی منافقین
در پاریس نیز به همراه رودی جولیانی، وکیل شخصی سابق ترامپ و جان بولتون،
مشاور امنیت ملی کاخ سفید، حضور داشت.
حسن شهباز 50 ساله، یکی از اعضای منافقین که از این تشکیلات فرار کرده است، میگوید در اردوگاه آلبانی که به پادگان اشرف 3 معروف است، اعضای این گروهک وادار میشوند علیه یکدیگر جاسوسی کنند و در جلسههای چندساعته برای آنکه شستشوی مغزی داده شوند، شرکت کنند. کسانی که از دستورات سرپیچی کنند، باید چندین شبانه روز را به تنهایی سر کنند و از تماس با دیگر اعضا منع میشوند. پس از آنکه عناصر این گروهک تروریستی به بیمارستان یا مغازههای اطراف میروند، در بازگشت بازرسی میشوند تا به همراه خود تلفن نداشته باشند.
منافقین بیشتر وقت خود را در توئیتر میگذرانند
این گزارش میافزاید به نظر میآید منافقین بیشتر روزهای خود را در جنگ در
شبکههای اجتماعی صرف میکنند تا اینطور وانمود کنند که دارای محبوبیت
هستند. در حالی که در واقعیت هیچ محبوبیتی ندارند. آنها ساعتهای طولانی را
در توئیتر برای حمله به طرفداران نظام ایران یا مخالفان تشکیلات منافقین
صرف میکنند.
گزارش ایندیپندنت میافزاید به عناصر منافقین گفته میشود در فضای مجازی وابستگی خود را به این گروهک تروریستی فاش نکنند، زیرا اوضاع اکنون به نفع منافقین نیست. بنابراین آنها باید تظاهر کنند از سلطنتخواهان و یا فعالان سیاسیِ خواهان دموکراسی هستند.
در بخش دیگری از این گزارش با اشاره به اینکه عناصر فراری منافقین همواره مورد تهدیدهای این گروهک تروریستی هستند، آمده است حتی پلیس آلبانی نیز اجازه ندارد وارد اردوگاه منافقین شود. وزارت کشور آلبانی هیچ کنترلی بر این اردوگاه ندارد. این اردوگاه به یک تشکیلات زیرزمینی سرّی تبدیل شده است.
به اذعان افرادی كه به تازگی از این گروهك جدا شده اند، اعضای منافقین هفته ای سه بار در اردوگاه محل اقامتشان درشمال غرب آلبانی تمرینات ویژه ای برای ارتكاب جنایات وحشتناكی نظیر سربریدن؛ شكستن دست، كوركردن چشم ها با انگشت و پاره كردن دهان انجام می دهند.
به نوشته اشپیگل این مردان و زنان غیرعادی،مدعی اند با چنین تمرین هایی خود را برای رویارویی با حكومت ایران آماده می كنند.
این در حالی است كه جداشدگان از گروهك مذكور از وجود شرایط بسیار سخت و فضای روانی غیرقابل تحمل در این اردوگاه خبر می دهند.
بر این اساس زندگی در این اردوگاه به بزرگی 50 زمین فوتبال و با دیوارهای بلند محصور شده با سیم خاردار به یك جهنم شبیه است. در این مكان علاوه بر شكنجه جسمی، ترور روحی اعضا جزئی از برنامه های روزمره به شمار می رود.
ساكنان اردوگاه منافقین كه تنها 35 دقیقه با خودرو تا تیرانا پایتخت آلبانی فاصله دارد حق داشتن گوشی همراه، ساعت و تقویم ندارند، مطلبی كه در بازدید نمایندگان سازمان های بین المللی از این اردوگاه تایید شده است.
برخی گزارش ها حتی از به گروگان گرفته شدن شماری از اعضای ناراضی در درون اردوگاه پرده بر می دارد.
در این ارتباط «مصطفی محمدی» پیرمرد 62 ساله می گوید: جایی در این اردوگاه دخترم سمیه زندگی می كند. او اكنون یك زن 38 ساله است كه ماهها است علیرغم میلش در این اردوگاه نگاه داشته می شود.
از زمان حضور اعضای گروهك منافقین در آلبانی، شبكۀ نشنال جئوگرافی، كانال 4 انگلیس، شبكۀ الجزیره و چندین شبكۀ محلی آلبانیانی از این تروریستها گزارش تهیه كرده اند.
به سرعت کت و شلوارم و کفش هایی که دیشب برقشان انداخته بودم را پوشیدم و راه افتادم؛ قرار بود از اردوگاه یک گروه مخالف حکومت ایران بازدید داشته باشیم. عده ای از افراد این گروه درون شهر به دنبالمان آمدند تا ما را همراهی کنند. آنها زبان انگلیسی را نسبتا خوب صحبت می کردند اما گاهی به خاطر کهولت سن برخی واژه ها و عبارت ها را فراموش می کردند.
بهرحال با آنها راه افتادیم و پس از خروج از شهر به محوطه ای تقریبا کشاورزی در حاشیه شهر تیرانا رسیدیم. ماشین ها جلوی درب ورودی یک کمپ جدیدالتاسیس متوقف شدند و خانم چاقی که عینک ذره بینی به چشم داشت و صورتش پر از چین و چروک بود با طمانیه و آرام آرام از درب نگهبانی به سمت ما آمد. تا چشمش به همراهان ما افتاد خنده ای کرد و با اشاره دست اجازه داد تا وارد شویم.
ماشین ها از کنار چند سوله و ساختمان نوساز گذشتند و بغل یک سالن اجتماعات متوقف شدند. گروه ما مورد استقبال چند نفر از مسئولین گروه ایرانی قرار گرفت و برای پذیرایی به داخل سالنی راهنمایی شدیم. من هم پشت سر آنها وارد سالن شدم. اولین نگاهم که به حضار افتاد کمی متعجب شدم. جمعیت حاضر زنان و مردانی بودند که لباس های مرتبی به تن داشتند اما میانگین سنی آنها 60 تا 70 سال بود. من به وضوح می توانستم چین و چروک صورت ها، سرهای بی مو، شانه های افتاده، کمرهای قوز کرده، سمعک های در گوش و عینک های روی چشمشان را ببینم. خصوصا وقتی می خندیدند دندان های ریخته بعضی شان حسابی جلب توجه می کرد.
من برای اینکه از این فضای پیرمردی فرار کنم به آرامی در گوش سرپرست گروه گفتم: تا شما صحبت می کنید من هم یک دوری در اطراف می زنم. سریع خودم را از سالن به بیرون رساندم تا چرخی در مجموعه بزنم. یکی از ایرانیان آنجا که به نسبت بقیه جوانتر بود و سعی داشت خودش را خنده رو نشان بدهد، فوری به سمت من آمد تا همراهی ام کند. هنوز ساخت و ساز در جریان بود ولی هرچه چشم چرخاندم نه کودکی دیدم نه نوجوانی نه دختری نه پسری ! از همراهم که در واقع مراقب من بود با اشاره و کلمات شکسته بسته پرسیدم بچه های کوچک و دختران زیبا کجا هستند؟ او هم با اشاره و کلمات شکسته بسته به من گفت: ما بچه نداریم و همه اینجا مجرد هستیم ما تصمیم گرفتیم زنان را از مردان جدا کنیم و تولید مثل نداشته باشیم تا بهتر مبارزه کنیم!
با تعجب سری برایش تکان دادم و به سمت یک سالن که خوابگاه آنها بود رفتم و از پنجره به داخلش نگاهی انداختم. 2 عکس بزرگ از مسعود و مریم رجوی بر دیوار خوابگاه نصب شده بود. ویلچر، واکر، عصا، انواع قرص و دارو، پنپرز و … چیزهایی بودند که در نگاه اول کاملا جلب توجه می کرد. عده ای روی تخت ها مشغول چرت زدن و بعضی مچاله روی ویلچرشان؛ چند نفری هم به تلویزیونی که روی دیوار نصب شده بود با چشمان خواب و بیدار نگاه می کردند.
همراه من به آرامی دستم را گرفت و به سمت دیگری از محوطه برد. ماشین کوچکی از کنار ما عبور کرد در حالیکه مرد سفید مویی در صندلی عقب آن در حال گریه کردن بود. علتش را از همراهم پرسیدم خندید و با دستش اشاره ای به سرش کرد و گفت: فراموشی دارد .. آلزایمر .. معمولا چند بار در طول روز گم می شود. در عراق که بودیم او راننده تانک بوده ولی حالا …
واقعا شرایط داشت جالب می شد. کمی آنطرف تر چند نفر از زنان میانسال در حالیکه روسری به سر داشتند روی یک نیمکت در برابر آفتاب نشسته بودند چند نفر از همسن و سالان خودشان هم در نزدیکی آنها مشغول نرمش و پیاده روی بودند. به سمت آنها رفتیم. همراهم چیزی به فارسی به آنها گفت که همه آنها خندیدند.
چین و چروک صورتشان بیش از هر چیز دیگری خودنمایی می کرد. سرصحبت را بایکی از این پیرزن ها باز کردم و با زبان اشاره و نفرهمراه و کمک بقیه افراد ازش پرسیدم: خانواده ات کجا هستند؟ چون فکر می کرد ما هم مثل خودش گوشمان سنگین شده با صدای بلندی جواب داد: من و همسرم 40 سال قبل تنها فرزندم را با یک تاکسی به درب خانه پدرم در تهران فرستادیم و گفتیم به عراق می رویم و زود برمی گردیم. اما مبارزه طولانی شد. پدر و مادرم مردند، همسرم در عراق مرد و او را در قبرستان مروارید خاک کردیم. یکی از اقوامم در بغداد در لیبرتی مرد و من هم تازه از بیمارستان آمریکایی تیرانا مرخص شدم. 3 ماه آنجا بستری بودم و چند جای بدنم را عمل کردم احتمالا من هم اینجا خواهم مرد. با گفتن این جمله اشک از چشمانش سرازیر شد. یکی دیگر از خانم های که آنجا نشسته بود به جای نامشخصی خیره خیره نگاه می کرد و در طول آمدن و رفتن من هیچ تغییری در حالتش پیدا نشد. دوباره پرسیدم با خانواده ات تماس دارید؟ تلفن می زنید؟ به ملاقات شما می آیند؟ سری تکان داد و با همان صدای بلند گفت: ما با هیچ کس و هیچ کجا ارتباطی نداریم . هیچ اصلا ً.
خانم سوم که کمی لبش افتاده بود با صدای گرفته و خش دار گفت: ولی من اینجا را دوست ندارم انگار غم عالم را دارد، من خیلی اهل کار و فعالیت بودم اما این سکته آخری …. با دستش هم اشاره ای به پای ورم کرده اش کرد و ادامه داد: پسر برادرم در عراق با ما بود ولی وقتی اینجا اومدیم با دوستش فرار کرد و به کمپ پناهندگان سازمان ملل در تیرانا رفت.
از آنها جدا شدم و با استفاده از اینترنت گوشی ام در مورد بیمارستان آمریکایی تیرانا که آن خانم گفته بود جستجو کردم. چیزهای جالبی پیدا کردم و معلوم شد تعداد زیادی از بیماران آنها، اعضا همین گروه هستند که مشکلات جسمی و روحی فراوانی را با خود حمل می کنند. در فرصتی که باقی مانده بود چرخی در محوطه و بعضی ساختمان های دیگر زدم. در چهره هیچ کسی نشانه ای از خنده و امید ندیدم همه عبوس، افسرده و درهم بودند انگار که نفر بعدی که قرار است عزرائیل به سراغش برود او خواهد بود.
بعد از حدود یکساعت نزد گروه برگشتم. آخرهای گردش بود. افرادی که اطراف بازدیدکنندگان بودند با اعضایی که من دیده بودم اندکی متفاوت بودن، کمی سن و سالشان پایین تر بود. البته این نوعی نمایش بود که سازمان برای ما ترتیب داده بود. در ادامه ما را به سالنی بردند که تقریبا 100 نفری در آن جمع بودند. چند موزیک مهیج که به آن انقلابی می گفتند، پخش کردند به نحوی که همه افراد سالن حتی یکی دونفر از افراد مسن و سالخورده هم به شدت هیجانی شده بودند. این شرایط، حال و هوای کمپ بازماندگان و کهنه سربازان جنگ جهانی دوم را در ذهنم تداعی می کرد.
در مسیر بازگشت، برداشت خودم را از آنچه که در کمپ تیرانا دیده بودم و اوضاع اسفبار 2500 نفر از ساکنین آن به همراهانم گفتم و همچنین گفتم که به نظر من آنجا به تنها چیزی که شباهت دارد خانه سالمندان است. خانه سالمندانی که شاید بتوان آن را بزرگترین خانه سالمندان جهان نامید. من اگر بتوانم حتما نماینده گینس را برای ثبت جهانی به این جا می فرستم.
یکی از همراهانم حرف های من را گوش کرد و گفت: اینکه ما اینجا می آییم و دل این پیرمردها و پیرزن ها را شاد می کنیم کار بدی است؟! تو فکر می کنی پول هایی که برای اینها خرج می شود برای مبارزه کردن اینهاست؟! نه صرفا برای زنده نگه داشتنشان است. ببین! اینجا یک تبعیدگاه دورافتاده است!
سرنوشت منافقین سال ۲۰۰۳ میلادی با سرنگونی صدام تغییر کرد. نیروهای آمریکایی ابتدا مواضع این گروهک تروریستی را به دلیل آنکه همدست صدام بود، بمباران و برخی از تانکهای آنها را منهدم کردند؛ اما مدتی بعد، محافظهکاران آمریکا تصمیم گرفتند از این گروهک تروریستی بهعنوان اهرم فشار علیه ایران استفاده کنند. منافقین پس از روی کار آمدن سیاستمداران و دولت جدید در عراق وادار به ترک پادگان اشرف شدند. پس از مدتی قرارگاه اشرف به تصرف نیروهای سازمان بدر درآمد و از لوث عناصر این گروهک تروریستی پاکسازی شد. اعضای این گروهک تروریستی سپس به «کمپ لیبرتی» در منطقه تحت کنترل نیروهای آمریکایی و نزدیک فرودگاه بینالمللی بغداد تغییر مکان دادند. سال ۲۰۱۳ میلادی، در پی فشارهای مقامات عراقی برای خروج منافقین از این کشور، آمریکا درنهایت مجبور شد سران آلبانی را به پذیرش عناصر این گروهک تروریستی متقاعد کند.
آلبانی ضمن تظاهر به اینکه پذیرش اعضای
منافقین، اقدامی بشردوستانه است، برای دویست نفر از عناصر این گروهک
تروریستی اجازه اقامت در این کشور را صادر کرد. اقدام مقامات آلبانی در
پذیرش این دویست نفر درنهایت به اسکان کامل تشکیلات منافقین در این کشور
منتهی شد. در ابتدا عناصر منافقین در آپارتمانهای خالی در سطح تیرانا
مستقر شدند و فعالیتهای مشکوک و پنهانی خود را آغاز کردند.
زندانیان شورش
پس از اینکه منافقین از عراق به آلبانی منتقل شدند، عدهای از این گروه جدا شدند. این افراد از شکنجه و تشکیل جلساتی که در آنها افراد مجبور میشوند به افکار جنسی خود اعتراف کنند و … سخن میگویند. در همین زمینه نشریه آلمانی «اشپیگل» در گزارشی که در تارنمای خود منتشر کرد، از وجود موارد متعدد شکنجه روحی و روانی اعضای گروهک تروریستی منافقین در کمپ این گروهک در آلبانی پرده برداشت.
به اذعان افرادی که بهتازگی از این گروهک جدا شدهاند، اعضای منافقین هفتهای سه بار در اردوگاه محل اقامتشان در شمال غرب آلبانی تمرینات ویژهای برای ارتکاب جنایات وحشتناکی نظیر سربریدن؛ شکستن دست، کورکردن چشمها با انگشت و پاره کردن دهان انجام میدهند. به نوشته «اشپیگل» این مردان و زنان غیرعادی، مدعیاند با چنین تمرینهایی خود را برای رویارویی با حکومت ایران آماده میکنند. این در حالی است که جداشدگان از گروهک مذکور از وجود شرایط بسیار سخت و فضای روانی غیرقابل تحمل در این اردوگاه خبر میدهند.
بر این اساس زندگی در این اردوگاه به بزرگی ۵۰ زمین فوتبال و با دیوارهای بلند محصور شده با سیم خاردار به یک جهنم شبیه است. در این مکان علاوهبر شکنجه جسمی، ترور روحی اعضا جزئی از برنامههای روزمره به شمار میرود. ساکنان اردوگاه منافقین -که تنها ۳۵ دقیقه با خودرو تا تیرانا، پایتخت آلبانی فاصله دارد- حق داشتن گوشی همراه، ساعت و تقویم ندارند؛ مطلبی که در بازدید نمایندگان سازمانهای بینالمللی از این اردوگاه تأیید شده است. برخی گزارشها حتی از به گروگان گرفته شدن شماری از اعضای ناراضی در درون اردوگاه پرده برمیدارد.
افرادی که از این سازمان آزاد شدهاند
میگویند که هر هشت نفر در یک اتاق هستند و حدود ساعت ۴و۳۰ دقیقه صبح هم
باید از خواب بیدار شوند و در کنار آموزشهایی که در زمینه مسائل رزمی
میبینند به ساختوساز در کمپ میپردازند.
فهرست حامیان منافقین
این رسانه آلمانی همچنین تأکید کرده است که
گروهک منافقین در مورد منبع هزینههای خود برای «اشپیگل» نوشته است که
هزینههای کمپ را حامیان داخلی و خارجی تأمین میکنند. با این حال
کارشناسان مسائل امنیتی این گمانهزنی را مطرح کردهاند که عربستان سعودی،
آمریکا و رژیم اسرائیل هم این گروه را مورد حمایت مالی قرار میدهند، اما
این سازمان تأکید دارد که حتی یک یورو هم از هیچ دولتی دریافت نکرده است.
اما در طول سالهای گذشته تندروها در آمریکا از جمله «دونالد رامسفلد»،
وزیر دفاع پیشین آمریکا و «دیک چنی»، معاون رییسجمهوری پیشین خواستهاند
که از این سازمان به عنوان سلاحی علیه ایران استفاده کنند. فهرست حامیان
گروهک منافقین به حدی طولانی است که پیش از این هرگز تا این حد مفصل نبوده
است. این فهرست از سناتورها و نظامیان آمریکایی گرفته تا «ترکی الفیصل»
رییس سرویس اطلاعات پیشین عربستان را شامل میشود.
در پارلمان اروپا هم
به این گروه نام سازمان صلح برای ایران آزاد داده شده است. در پارلمان
آلمان هم گروهی در همین ارتباط با نام «کمیته همبستگی آلمان برای ایران
آزاد» وجود دارد و نمایندگان حزب دموکرات مسیحی، به همراه «ریتا زوسموس»
رییس پیشین پارلمان از کمپ آلبانی دیدار کردهاند.
البته این نخستین گزارش یک رسانه خارجی درباره فعالیتهای وحشیانه گروهک تروریستی منافقین نیست، پیش از این در دیماه ۹۷ هم روزنامه انگلیسی «ایندیپندنت» جزئیاتی را از تشکیلات سازمانیافته گروهک تروریستی منافقین در کشور آلبانی و اقدامات و فعالیتهای این گروهک تروریستی علیه جمهوری اسلامی ایران منتشر کرد و نوشت: مجاهدین خلق (گروهک تروریستی منافقین) که نورچشمی محافظهکاران آمریکایی است، در داخل خاک آلبانی، یکی از کشورهای حوزه بالکان، یک کشور با قوانین خودش ساخته است. این گروهک در زمینی به مساحت ۳۴۰ هزار متر مربع (۳۴ هکتار) بر دامنه یک کوه در آلبانی، یک منطقه به شدت امنیتی ایجاد کرده است و با خرج پولهای هنگفت، یک شبکه مخابراتی به راه انداخته و به منظور تأثیرگذاری بر مباحث مربوط به ایران (در سطح بینالملل) عملیات اطلاعاتی گمراهکننده را سازماندهی میکند.
«السی یازیجی»، نویسنده آلبانیایی که از منتقدان حضور منافقین در خاک این کشور است، در این باره میگوید: ما مثلاً در یک کشور آزاد و دموکراتیک زندگی میکنیم. اما آنها (منافقین) در خاک این کشور، کشوری جداگانه تشکیل دادهاند و قوانین خودشان را در آن اجرا میکنند. این نویسنده عضو یک تیم حقوقی برای تحقیق درباره گروهک منافقین و ابعاد فعالیتهای آن در آلبانی است. آنها همانند یک گروه مافیایی در آلبانی هستند؛ قوانین این کشور را نقض میکنند؛ اعضای فراری را تهدید میکنند؛ افراد را مورد ضرب و شتم قرار میدهند؛ باجخواهی میکنند و با شیوه دیکتاتوری «استالین» بر اعضای خود در داخل کمپها حکومت میکنند.
در ادامه گزارش «ایندیپندنت» آمده است: انتخاب دونالد ترامپ به ریاستجمهوری آمریکا در سال ۲۰۱۶ میلادی، نگرانی بیشتر مردم جهان را به دنبال داشت، اما سرکردگان منافقین به جشن و شادمانی پرداختند. حسن حیرانی، یکی از عناصر سابق منافقین که سال گذشته از این تشکیلات تروریستی فرار کرد، در این باره میگوید: گویی مجلس عروسی بود (اشاره دارد به روزهای پس از راهیابی ترامپ به کاخ سفید)، انتخاب ترامپ باعث شد تا این گروه بتواند در کمپ جدید به فعالیتهای خود ادامه دهد. آنها بسیار خوشحال بودند.
در ادامه این گزارش آمده است منافقین با پرداخت پولهای هنگفت، سرویسهای اینترنت بسیار پرسرعت خریداری و اجازه رسمی را از مقامات آلبانی برای نصب آنتن بر بالای کوه داجتی که مشرف به شهر تیراناست، دریافت کردهاند. در واقع منافقین برای خود یک شبکه مخابراتی راهاندازی کردهاند. یک شرکت خصوصی آلبانیایی مسوول تأمین امنیت اردوگاه منافقین است و نیروهای مسلح را در شیفتهای ۶ساعته مأمور مراقبت از این اردوگاه کرده است. گزارش «ایندیپندنت» میافزاید: به نظر میآید سران مجاهدین خلق با مقامات ارشد دولت آلبانی روابط نزدیکی دارند. یکی از وزرای کابینه کنونی آلبانی، وزیر دفاع دولت سابق و همچنین معاون سابق وزیر کشور آلبانی زمانی که رودی جولیانی (شهردار سابق نیویورک و وکیل شخصی ترامپ) اوایل سال جاری به مناسبت سال نوی شمسی از تیرانا دیدن کرد، او را همراهی میکردند. حسن حیرانی، عضو سابق منافقین، اردوگاه اشرف۳ را به مزرعه حیوانات تشبیه میکند (اشاره دارد به کتاب جورج اورول با همین عنوان) زیرا این گروهک تشکیلاتی منزوی است که به صورت دیکتاتوری اداره میشود. حیرانی در این باره میگوید: به ما (عناصر منافقین) گفته میشود به حسابهای کاربری آنهایی که مخالف یا منتقد مجاهدین خلق (منافقین) هستند حمله کنیم یا توییتهای مریم رجوی را بازنشر کنیم.
گزارش «ایندیپندنت» میافزاید: به عناصر
منافقین گفته میشود در فضای مجازی وابستگی خود را به این گروهک تروریستی
فاش نکنند، زیرا اوضاع اکنون به نفع منافقین نیست. بنابراین آنها باید
تظاهر کنند از سلطنتخواهان یا فعالان سیاسیِ خواهان دموکراسی هستند.
منافقین کشوری جداگانه در داخل آلبانی تشکیل دادهاند
در بخش دیگری از این گزارش با اشاره به اینکه عناصر فراری منافقین همواره مورد تهدیدهای این گروهک تروریستی هستند، به نقل از زایلا آمده است حتی پلیس آلبانی نیز اجازه ندارد وارد اردوگاه منافقین شود. او میافزاید: وزارت کشور آلبانی هیچ کنترلی بر این اردوگاه ندارد. این اردوگاه به یک تشکیلات زیرزمینی سرّی تبدیل شده است.
از زمان حضور اعضای گروهک منافقین در آلبانی، شبکه نشنال جئوگرافی، کانال ۴ انگلیس، شبکه الجزیره و چندین شبکه محلی آلبانیانی از این تروریستها گزارش تهیه کردهاند که وجه اشتراک این گزارشها و مستندها، ماهیت مخوف و رازآلود این گروهک تروریستی و استیصال و درماندگی اعضای این گروهک بوده است.