پیامآور اخلاق
بسم الله الرحمان الرحیم
پیامآور اخلاق
اگر خدای ناکرده بزرگترین همّ و غمّ فرد، اعتبار اجتماعی یا نان شبش باشد، چندان فرصت فکر کردن درباره کرامتهای اخلاقی نخواهد یافت. بههمین خاطر، پیامبر اعظم «صلیاللهعلیهوآله» فرمودند: نزدیک است که فقر به کفر بیانجامد «كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْراً» (کافی، ج2، ص307) و امیرالمومنین «علیهالسلام» فرمودند: از شر آنکه خودش را خوار میشمارد، خود را در امان ندان «من هانت عليه نفسه فلا تأمن شره» (الوافی، ج26، ص284). و به همین سبب، سیدالشهداء «علیهالسلام» در عصر عاشوراء وقتی مشاهده کردند که دشمنان قصد حمله به خیمهگاه و اهلبیتش را دارد، فریاد زدند: اگر دین ندارید، حداقل در زندگی دنیا آزادمرد باشید «ان لم یکن لکم دین و لا تخافون الآخره، فکونوا احرارا فی دنیاکم!».
بنابراین، فقر و بیشخصیتی بد است؛ زیرا امکان و فرصت رشد اخلاقی را از انسان میگیرد و اخلاق، میوه درخت دینداری است! اخلاق بدون دین، ضمانت ماندگاری ندارد و دین بدون اخلاق، موجودی ناقص و بینتیجه است:
1. دین درختی است که ریشه آن اعتقاداتی چون توحید و نبوت و معاد است، ساقه و شاخ و برگ آن، احکام شرعی همچون نماز و روزه و خمس است و اگر این درخت را با رفتارهای خود آبیاری کنیم، اخلاق و فضایل اخلاقی به دست میآید! به همین سبب است که در روایات تأکید شده، برای شناخت دینداری فرد، با مشاهده کثرت نماز و روزه فرد فریب نخورید بلکه ایمان فرد را با صدق در کلام و امانتداری او آزمایش کنید «لَا تَغْتَرُّوا بِصَلَاتِهِمْ وَ لَا بِصِيَامِهِمْ فَإِنَّ الرَّجُلَ رُبَّمَا لَهِجَ بِالصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ حَتَّى لَوْ تَرَكَهُ اسْتَوْحَشَ وَ لَكِنِ اخْتَبِرُوهُمْ عِنْدَ صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ» (کافی، ج2، ص104). وقتی این روایت را کنار روایاتی میگذاریم که بر تقدم نماز بر هر فریضه شرعی تأکید میکند (کافی، ج2، ص18؛ ج3، ص48)، درمییابیم آن همه اهمیتی که برای نماز گفته شده به این سبب است که نماز میتواند و باید باعث شود که یاد خدا و محاسبه خدا در رفتار ما منجر به تقویت فضایل اخلاقی چون راستگویی، وفاداری به تعهدات و ادای امانت شود. گو اینکه در همین روایت نیز تأکید دارد که گاه فرد به نماز عادت میکند و چون ترک عادت موجب مرض است، نمازش را ترک نمیکند «لَوْ تَرَكَهُ اسْتَوْحَشَ» درحالیکه بنا بوده نماز باعث یادآوری خدا شود «أَقِمِ الصَّلاَةَ لِذِكْرِي» (طه،14)، تکبر و غرور انسان را بشکند «إِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِينَ» (بقره،45)، یاور انسان در مشکلات باشد «اِسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاَةِ» (بقره،45و153) و باعث نهی انسان از زشتیها و پلیدیهای اخلاقی شود «إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكَرِ» (عنکبوت،45). انصافا بعضی از نمازهای ما نمازی که دین خواسته نیست؛ شبیه درختی که شاخ و برگ دارد اما میوه ندارد.
2. از دیگر سو، اخلاق، ثمر و میوه است و میوه بدون ساقه و ریشه ماندگاری ندارد و فاسد میشود؛ زیرا
اولا، انسانی که حقیقتی به عظمت خدای متعال را نکار و تکذیب کند، انکار هر حق دیگری از او دور از انتظار نیست و نمیشود درباره هیچ چیز دیگری به او تکیه کرد. چنین فردی، به راحتی میتواند برای جلب منافع خود، هر فضیلت اخلاقی را زیر پا بگذارد. طبق تعبیر قرآن، عاقبت کار افرادی که نشانههای خدا را انکار میکنند، این است که دچار هر رفتار زشتی خواهند شد «ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوءَى أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ» (روم،10).
ثانیا، چه بیاخلاقی بدتر از این که انسان خداوند و تکالیف ما را در برابر او را بفهمد ولی در دل یا در عمل انکار کند. جای تعجب است انسانی که گاه برای مردن یک حیوان ناله حقوق حیوانات سرمیدهد یا برای درخت و دریا فریاد حفظ محیط زیست سرمیدهد و وظایف اخلاقی ما در برابر محیط بیجان و مخلوق را یادآوری میکند، حق خالق بر مخلوق و وظایف بنده در برابر پروردگار را انکار میکند یا در برابر آن سکوت میکند. انکار حقایقی چون توحید، نبوت و معاد و ترک کردن حداقل وظایف در برابر خداوند، یعنی عرض شکر و ادب به محضر خدا، بدترین و زشتترین بیاخلاقیها است!
این، معنای کلامی است که از پیامبر اعظم نقل شده که فرمودند: من برای به کمال رساندن مکارم اخلاقی مبعوث شدم «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ» (مستدرکالوسائل، ج11،ص187)، یعنی درخت دین را با میوه اخلاق به ثمر برسانم و میوه اخلاق را بر درخت دین، فسادناپذیر کنم! امروز، هم درد درد اخلاقی است و درمان اخلاقی است که میتواند چاره و راهکار نجات بشر است! اولین شرط تحقق این هدف، دادن زمام اختیار جامعه به دست افرادی است که بیشترین تناسب را با این پیامبر داشته باشند، از فضایل اخلاقی سرشار و از مکارم اخلاقی لبریز باشند تا سرریز فضایل و کرامات ایشان به جامعه، فضای جامعه را عطرآگین کند تا تدریجا عموم مردم به چشم خود ببینند و به این باور قلبی برسند که میشود در دریای قدرت و ثروت بود و آلوده نشد. آنگاه است که زمینه برای ظهور خورشید بیغروب «مهدی موعود» فراهم میشود؛ زیرا پیش از آن، اگرچه مردم شنیدهاند و میدانند که میشود وارد دریا شد و خیس نشد «إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى»، اما حضرت ابراهیم هم که باشی، باز دلت آرام نمیشود «قَالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ؟ قَالَ بَلَى!» (بقره،260)؛ چرا؟ چون: شنیدن کی بود مانند دیدن «لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي!» (بقره،260) اگر چنین سردمدارانی برای مدت قابل توجهی قدرت را در دست بگیرند، بهتدریج این باور در ذهن و دل مردم ماندگار میشود که «میشود!» و میشود! «إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَ نَرَاهُ قَرِيباً» (معارج،6-7).
پیامآور اخلاق
اگر خدای ناکرده بزرگترین همّ و غمّ فرد، اعتبار اجتماعی یا نان شبش باشد، چندان فرصت فکر کردن درباره کرامتهای اخلاقی نخواهد یافت. بههمین خاطر، پیامبر اعظم «صلیاللهعلیهوآله» فرمودند: نزدیک است که فقر به کفر بیانجامد «كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْراً» (کافی، ج2، ص307) و امیرالمومنین «علیهالسلام» فرمودند: از شر آنکه خودش را خوار میشمارد، خود را در امان ندان «من هانت عليه نفسه فلا تأمن شره» (الوافی، ج26، ص284). و به همین سبب، سیدالشهداء «علیهالسلام» در عصر عاشوراء وقتی مشاهده کردند که دشمنان قصد حمله به خیمهگاه و اهلبیتش را دارد، فریاد زدند: اگر دین ندارید، حداقل در زندگی دنیا آزادمرد باشید «ان لم یکن لکم دین و لا تخافون الآخره، فکونوا احرارا فی دنیاکم!».
بنابراین، فقر و بیشخصیتی بد است؛ زیرا امکان و فرصت رشد اخلاقی را از انسان میگیرد و اخلاق، میوه درخت دینداری است! اخلاق بدون دین، ضمانت ماندگاری ندارد و دین بدون اخلاق، موجودی ناقص و بینتیجه است:
1. دین درختی است که ریشه آن اعتقاداتی چون توحید و نبوت و معاد است، ساقه و شاخ و برگ آن، احکام شرعی همچون نماز و روزه و خمس است و اگر این درخت را با رفتارهای خود آبیاری کنیم، اخلاق و فضایل اخلاقی به دست میآید! به همین سبب است که در روایات تأکید شده، برای شناخت دینداری فرد، با مشاهده کثرت نماز و روزه فرد فریب نخورید بلکه ایمان فرد را با صدق در کلام و امانتداری او آزمایش کنید «لَا تَغْتَرُّوا بِصَلَاتِهِمْ وَ لَا بِصِيَامِهِمْ فَإِنَّ الرَّجُلَ رُبَّمَا لَهِجَ بِالصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ حَتَّى لَوْ تَرَكَهُ اسْتَوْحَشَ وَ لَكِنِ اخْتَبِرُوهُمْ عِنْدَ صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ» (کافی، ج2، ص104). وقتی این روایت را کنار روایاتی میگذاریم که بر تقدم نماز بر هر فریضه شرعی تأکید میکند (کافی، ج2، ص18؛ ج3، ص48)، درمییابیم آن همه اهمیتی که برای نماز گفته شده به این سبب است که نماز میتواند و باید باعث شود که یاد خدا و محاسبه خدا در رفتار ما منجر به تقویت فضایل اخلاقی چون راستگویی، وفاداری به تعهدات و ادای امانت شود. گو اینکه در همین روایت نیز تأکید دارد که گاه فرد به نماز عادت میکند و چون ترک عادت موجب مرض است، نمازش را ترک نمیکند «لَوْ تَرَكَهُ اسْتَوْحَشَ» درحالیکه بنا بوده نماز باعث یادآوری خدا شود «أَقِمِ الصَّلاَةَ لِذِكْرِي» (طه،14)، تکبر و غرور انسان را بشکند «إِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِينَ» (بقره،45)، یاور انسان در مشکلات باشد «اِسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاَةِ» (بقره،45و153) و باعث نهی انسان از زشتیها و پلیدیهای اخلاقی شود «إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكَرِ» (عنکبوت،45). انصافا بعضی از نمازهای ما نمازی که دین خواسته نیست؛ شبیه درختی که شاخ و برگ دارد اما میوه ندارد.
2. از دیگر سو، اخلاق، ثمر و میوه است و میوه بدون ساقه و ریشه ماندگاری ندارد و فاسد میشود؛ زیرا
اولا، انسانی که حقیقتی به عظمت خدای متعال را نکار و تکذیب کند، انکار هر حق دیگری از او دور از انتظار نیست و نمیشود درباره هیچ چیز دیگری به او تکیه کرد. چنین فردی، به راحتی میتواند برای جلب منافع خود، هر فضیلت اخلاقی را زیر پا بگذارد. طبق تعبیر قرآن، عاقبت کار افرادی که نشانههای خدا را انکار میکنند، این است که دچار هر رفتار زشتی خواهند شد «ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوءَى أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ» (روم،10).
ثانیا، چه بیاخلاقی بدتر از این که انسان خداوند و تکالیف ما را در برابر او را بفهمد ولی در دل یا در عمل انکار کند. جای تعجب است انسانی که گاه برای مردن یک حیوان ناله حقوق حیوانات سرمیدهد یا برای درخت و دریا فریاد حفظ محیط زیست سرمیدهد و وظایف اخلاقی ما در برابر محیط بیجان و مخلوق را یادآوری میکند، حق خالق بر مخلوق و وظایف بنده در برابر پروردگار را انکار میکند یا در برابر آن سکوت میکند. انکار حقایقی چون توحید، نبوت و معاد و ترک کردن حداقل وظایف در برابر خداوند، یعنی عرض شکر و ادب به محضر خدا، بدترین و زشتترین بیاخلاقیها است!
این، معنای کلامی است که از پیامبر اعظم نقل شده که فرمودند: من برای به کمال رساندن مکارم اخلاقی مبعوث شدم «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ» (مستدرکالوسائل، ج11،ص187)، یعنی درخت دین را با میوه اخلاق به ثمر برسانم و میوه اخلاق را بر درخت دین، فسادناپذیر کنم! امروز، هم درد درد اخلاقی است و درمان اخلاقی است که میتواند چاره و راهکار نجات بشر است! اولین شرط تحقق این هدف، دادن زمام اختیار جامعه به دست افرادی است که بیشترین تناسب را با این پیامبر داشته باشند، از فضایل اخلاقی سرشار و از مکارم اخلاقی لبریز باشند تا سرریز فضایل و کرامات ایشان به جامعه، فضای جامعه را عطرآگین کند تا تدریجا عموم مردم به چشم خود ببینند و به این باور قلبی برسند که میشود در دریای قدرت و ثروت بود و آلوده نشد. آنگاه است که زمینه برای ظهور خورشید بیغروب «مهدی موعود» فراهم میشود؛ زیرا پیش از آن، اگرچه مردم شنیدهاند و میدانند که میشود وارد دریا شد و خیس نشد «إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى»، اما حضرت ابراهیم هم که باشی، باز دلت آرام نمیشود «قَالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ؟ قَالَ بَلَى!» (بقره،260)؛ چرا؟ چون: شنیدن کی بود مانند دیدن «لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي!» (بقره،260) اگر چنین سردمدارانی برای مدت قابل توجهی قدرت را در دست بگیرند، بهتدریج این باور در ذهن و دل مردم ماندگار میشود که «میشود!» و میشود! «إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَ نَرَاهُ قَرِيباً» (معارج،6-7).
محمد جواد قاسمی
نظرات بینندگان