در مسیر الهی، همیشه پیروزیم
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «شیرازه»، به نقل از نوید شاهد فارس، شهید «آیتاله رجبی» سوم خرداد سال ۱۳۴۲ در روستای آسپاس شهرستان «اقلید» دیده به جهان گشود. ۷ ساله بود که راهی مدرسه شد و دوران تحصیلی را تا کلاس پنجم ابتدایی با موفقیت پشت سرگذاشت.
پس از آن، جهت امرار معاش به کار مشغول شد. با آغاز جنگ تحمیلی عضو سپاه پاسداران شد و عازم جبهه جنگ شد. وی پس از مدتها رشادت سرانجام ششم بهمن سال ۱۳۶۳ به شهادت رسید.
متن وصیت شهید «آیتاله رجبی» به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحيم
من طلبني وجدني و من وجدني عرفني و من عرفني أحبّني و من أحبّني عشقني و من عشقني عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعليّ ديته و من عليّ ديته فأنا ديته.
«حديث قدسى» هر كس كه مرا طلب كند، خواهد يافت و هر كس مرا بيابد، خواهد شناخت و هر كس كه مرا بشناسد، عاشقم خواهد شد و هر كس كه عاشقم شود، عاشقش خواهم شد و هر كس كه عاشقش گردم او را خواهم كشت و هر كس را كه بكشم ديه او بر گردن من خواهد بود و هركس ديهاش برگردن من باشد، ديهاش را خواهم پرداخت.
پس ازستايش خداوند سبحان و درود بر رسول اكرم و ائمه اطهار بالاخص حضرت مهدى(عج) و نايب برحقش امام خمينى رهبر كبير انقلاب اسلامى ايران و ملت شهيد پرور ايران.
با سلام بر پدر و مادر و خواهر و برادرانم و تمامى دوستان و آشنايان، من آيتاله رجبى فرزند هدايتاله رجبى براساس رسالت و مسئوليتى كه حس نموده بودم در راه الله و براى پاسدارى و حراست از انقلاب كبير اسلامى كه خونبهاى چند هزار كشته و مجروح است در جنوب كشور آمدم و به جنگ عليه ضد خدا پرداختم.
من گام نهادن در اين مسير خدايى را يك فريضه میدانم و در اين راه اگر دشمن را شكست دهيم پيروزيم و اگر به ظاهر شكست بخوريم و كشته شويم پيروزيم. به هر حال اين مايه شكر پروردگار و افتخار براى من و شماست كه در اين راه به درجه شهادت مىرسيم.
به جايى مىرويم كه ملكوتش نامند. به آنجا كه بهشتش نامند. زندگى ذلتبار را هيچوقت قبول نخواهم كرد. مرگ سرخ و شهادت را برآن ترجيح مىدهم همانطور كه قلبم آگاه است به آرزوى خودم خواهم رسيد.
هيهات كه ۱۹ سال از عمر گذشت و هنوز اندر خم يك كوچهام، زيرا كه از نعمتهايى كه پروردگار به من داده سپاسگزارى نكردهام و شرمندهام و بيشتر از همه از نعمت بزرگ خداوند ناسپاسى كردم كه امام و رهبر و مرجع تقليد ما روح خدا خمينى بتشكن باشد توفيق نيافتم آنطور كه بايد در گفتارش تفكر كنم و توفيق نيافتم كه بيشتر بشناسمش.
افسوس و صد افسوس كه با او هم عصر بودم؛ ولى از ولايتش بهره نجستم و به فرامينش نينديشيدم.
انتهای خبر/