یادداشت؛
«افت نسبی» مشارکت را درست روایت کنیم
قطعاً و بی شک افت مشارکت به عملکرد نابسامان اقتصادی دولت روحانی و به ویژه سوء مدیریت و بی تدبیری شخص رئیس جمهور در نحوه اجراء قیمت بنزین ارتباط مستقیم دارد. اولین روایت معتبر در خوانش علل افت مشارکت به وضعیت اقتصادی مردم، گرانی ها، گرانی بنزین و کاهش سرمایه اجتماعی دولت روحانی باز می گردد. آقای روحانی حتماً از پایگاه اجتماعی خود اطلاع دقیق دارد و متأسفیم که رئیس جمهور کشور در چنین وضعیتی از نامحبوبی قرار دارد.
علیرضا معاف در یادداشتی نوشت: علل، دلایل و عوامل افت نسبی مشارکت در انتخابات مجلس دوم اسفند نیاز به خوانش دقیق و روایت عمیق دارد:
1- قطعاً و بی شک افت مشارکت به عملکرد نابسامان اقتصادی دولت روحانی و به ویژه سوء مدیریت و بی تدبیری شخص رئیس جمهور در نحوه اجراء قیمت بنزین ارتباط مستقیم دارد. اولین روایت معتبر در خوانش علل افت مشارکت به وضعیت اقتصادی مردم، گرانی ها، گرانی بنزین و کاهش سرمایه اجتماعی دولت روحانی باز می گردد. آقای روحانی حتماً از پایگاه اجتماعی خود اطلاع دقیق دارد و متأسفیم که رئیس جمهور کشور در چنین وضعیتی از نامحبوبی قرار دارد.
2- ضعف مجلس فعلی نیز عامل مهمی است. از نظر مردم، مجلس در هر حال حاضر در رأس امور نیست و به عنوان نمونه در دو بزنگاه مهم سال های اخیر یعنی تصویب برجام و گرانی بنزین، مجلس تقریباً کاره ای نبوده و نهادی غیر جدی و غیر رسمی تلقی شده است.
3- تصویر مردم از نمایندگان مجلس چیست؟ «عده ای آدم که به منابع قدرت و ثروت وصل شده اند و بعضاً مشغول چاق کردن اطرافیان و باند خود هستند و نوعاً درکی از دردهای مردم ندارند و برای مسائل کشور راه حلی ارائه نمی دهند.» تصویر مردم از نمایندگان، دیالمه، آیت و نمایندگان دهه شصت نیست. ردصلاحیت بیش از هفتاد نماینده فعلی به دلایل اخلاقی و مالی نیز این تصویر منفی را تقویت کرد.
4- همیشه در پایان و میانه دولت غربگرایان و اصلاح طلبان، ناکارآمدی ها، بی تدبیری ها و اشرافیت ها، مردم را دلسرد کرده است. در انتخابات مجلس هفتم و شورای شهر دوم در سال های پایانی دوره اصلاحات (81 تا 83)، پایینترین مشارکت ها را شاهد هستیم. بالعکس در میانه و پایان دولت انقلابی مشارکت، جهش خوبی داشته است.
تحلیل آماری اجمالی از میزان مشارکت در انتخابات ادوار مجلس
در زمان روی کار بودن یک دولت، مشارکت در اولین انتخابات مجلس آن دولت، (یعنی تقریبا یک سال و نیم بعد از روی کار آمدن دولت) ربط مستقیمی به عملکرد آن دولت ندارد و پارامترهای دیگر در آن موثرند. اما در دومین انتخابات مجلس در دوره استقرار یک دولت (یعنی دوره دوم آن دولت) مشارکت کاملا از عملکرد دولت مستقر و رضایت مردم از آن عملکرد تاثیر می پذیرد. از سوی دیگر ناکارآمدترین دولتها در رفع مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم دولتهای هشتم و دوازدهم بوده اند.
با توجه به این مقدمه، بررسی میزان مشارکت در انتخابات مجلس ادوار مختلف نکات قابل توجهی به دست می دهد:
در هر دو دولت اصلاح طلب (اصلاحات و اعتدال):
اولاً؛ میزان مشارکت مردم در انتخابات مجلس در دور دوم، پایین تر از دور اول بوده است.
دولت اصلاحات: مجلس ششم 67 درصد/ مجلس هفتم 51 درصد (رکورد پایین ترین مشارکت تا قبل از انتخابات امسال)
دولت اعتدال: مجلس دهم: 62 درصد/ مجلس یازدهم 42 درصد
این در شرایطی است که در دولتهای احمدی نژاد و هاشمی دقیقا برعکس بوده و مشارکت مردم در دومین انتخابات مجلس در زمان دولت مستقر، افزایش داشته است. هم دولت نهم و هم دولت اول هاشمی، در سازندگی و رسیدگی به مناطق محروم موفقترین دولتهای بعد از انقلاب بوده اند.
دولت هاشمی: مجلس چهارم: 58 درصد/ مجلس پنجم 71 درصد
دولت احمدی نژاد: مجلس هشتم: 55 درصد/ مجلس نهم: 64 درصد
ثانیاً؛ پایین ترین میزان مشارکت مردم در انتخابات مجلس مربوط به همین دو دولت بوده است (مجلس اول با توجه به شرایط متفاوت سال 59 در این مقایسه گنجانده نمی شود)
ثالثاً؛ شدیدترین نرخ کاهش مشارکت در انتخابات مجلس در یک دوره نسبت به دوره قبل از آن، باز هم مربوط به همین دو دولت می شود.
دولت اصلاحات: مجلس ششم 67 درصد/ مجلس هفتم 51 درصد؛ در نتیجه کاهش به میزان 16 درصد
دولت روحانی: مجلس دهم 62 درصد/ مجلس یازدهم 42 درصد؛ در نتیجه کاهش به میزان 20 درص
5- جریان رسانه ای دشمن احتمالاً عامل افت مشارکت را به عوامل دیگری مرتبط خواهد کرد و مجدداً آدرس غلط خواهد داد. عوامل موهومی مثل:
الف) کمپین تحریم، و پویش رأی بی رأی که توسط ضد انقلاب ایجاد شد
ب) ردصلاحیت ها و رقابتی نبودن انتخابات
ج) ماجرای بی اعتمادی مردم به نظام بدلیل اتفاقات مرتبط با هواپیمای اکراینی
د) عدم نقش آفرینی اصلاح طلبان در گرم کردن فضا
هر 4 گزاره فوق آدرس غلط دادن است. مشارکت بی نظیر مردم در تشییع سردار مقاومت حاج قاسم سلیمانی و در راهپیمایی 22 بهمن امسال، گذاره القایی و جعلی بی اعتمادی مردم به نظام اسلامی را قاطعانه رد می کند. گزاره دوم و چهارم که از اساس دروغ است و در تهران به شکل واضح و در کل کشور و در اکثر حوزه های انتخابیه جریان دولت و اطلاح طلبان کاندیدای اختصاصی داشته اند و امکان رقابت وجود داشته است. نخبگان کشور باید فوراً روایت جعلی دشمن را خنثی کنند و روایت های القایی را با عدد و رقم و مستندات بی اعتبار کنند. بی اعتبار سازی روایت دشمن در ساعات اولیه مهم است.
بی شک بازندگان گفتمانی و روشی این انتخابات؛ اصلاح طلبان، تکرار کنندگان، فتنه گران و اعتدال گرایان هستند و طبعا نمیتوانند ژست پیروز به خود بگیرند.
6- بخشی از افت نسبی مشارکت به بی انگیزگی و بی رغبتی طبقه مستضعف و جنوب شهری برمی گردد که ربط مستقیم با سفره، اقتصاد، یخچال، دخل و خرج اقتصاد و معشیت دارد و دولت روحانی مسئول مستقیم آن در شش سال گذشته است.
7- بسیاری از مردم در نظر سنجی ها و افکار سنجی ها اعلام کرده اند از دو جریان فعلی سیاسی کشور دلزده بودند و منتظر ظهور و بروز و نمود جریان سوم بودند. متأسفانه برای این طیف از مردم تدارک تدبیر در مصداق، ادبیات و گفتمان نشد. (43% مردم گفته بودند به این دو جریان رأی نمی دهیم)
8- طبق نظر سنجی های دقیق امسال، ماجرای بنزین، مشارکت را حدود 15% کاهش داده بود. این زخم، ترمیم نشد و از مردم عذر خواهی نشد. قصه بنزین به تنهایی نقش مستقیم در این افت دارد.
9- در نظر سنجی ها و استقرائات میدانی، 2 عنصر سیاسی کشور از بقیه تأثیر گذارتر هستند، آیت الله رئیسی و احمدی نژاد. آقای رئیسی به دلیل منع قانونی امکان تأثیر گذاری در انتخابات نداشت و احمدی نژاد هم به شکل زیر پوستی و پنهان در برخی حوزه ها فعال بوده ولی در کلان سیاسی کشور ساکت بود و طبعاً فقدان آدم هایی که نقش محرک و مهیج مردم را داشته باشند در کاهش مشارکت موثر است.
10- بدنه موثر جریان انقلابی در رأی سازی، انگیزه های همیشگی را نداشتند. دعوای علنی اصولگرایان که نمود رسانه ای یافته بود بخشی از بدنه را بی انگیزه و بلاتکلیف کرده بود. شخص قالیباف که باید نقش لوکوموتیو گفتمانی جبهه انقلاب را ایفا می کرد بدلیل غلبه شخصیت کارآمد، کاری و عملیاتی اش بر شخصیت گفتمانی اش ، قدرت کشش گفتمانی لازم را نداشت هر چند رأی معنادار و خوب وی در تهران، از تلخی افت نسبی مشارکت، کم کرد.
11- معنا کردن انتخابات و ارائه روایت درست از آن از خود انتخابات مهم تر است. اصلی ترین روایت معقول و منطقی افت مشارکت بدلیل «عملکرد ضعیف اقتصادی دولت» است. هر ادعای دیگر دولتی ها شانتاژ رسانه ای است و مطلقاً اعتبار ندارد.
12- درباره میزان مشارکت باید نتایج را با دنیا مقایسه کرد. عدد مشارکت دوم اسفند در مقایسه با دنیا و کشورهای مدعی دموکراسی عدد خوبی محسوب و پنداشته می شود. در دنیا عدد 30 تا 40% مشارکت مطلوب و استاندارد محسوب می شود. البته عدد 42% در مقایسه با نرم ها و استاندارهای کشور ما افت نگران کننده ای دارد ولی در مقایسه با دنیا یک عدد طبیعی تلقی می شود. مطالعه انتخابات در فرانسه، آمریکا، انگلیس و اکثر کشورهای به اصطلاح مهد دموکراسی این ادعا را ثابت می کند.
13- در برخی حوزه ها افت نسبی مشارکت دلائل خاص منطقه ای داشته است. در رشت و استان گیلان بی تدبیری و سوء مدیریت یک هفته ای دولت در بارش برف سنگین اخیر مردم را عصبانی کرد. در قم و برخی شهر ها شایعه کرونا مردم را خانه نشین کرد. در البرز و خوزستان ماجرای بنزین و اغتشاشات آبان تأثیر شدید منفی گذاشته بود. این زخم ها قابل ترمیم است و البته باید برای آن ها تدبیر فوری نمود ان شاءالله.
نظام امت و امامت همواره به حضور مردم بالیده است این بار نیز بخشی از مردم و ولی نعمتان انقلاب با حضور گرم خود و بخشی از مردم نیز با ابراز ناراحتی خود در قالب تردید در رأی، تکالیف مسئولین را به آن ها یادآوری کرده اند. عقلای نظام باید برای خروج دولت مستقر فعلی از بی عملی، بد عملی، بی حالی و بی تدبیری چاره فوری بیاندیشند. القاء بریدن مردم از نظام اسلامی، خبط استراتژیک و خطای راهبردی است. تصاویر بزرگترین بدرقه جهان در تشییع حاج قاسم سلیمانی، از ذهن و قلب مردم و تحلیل های استراتژیست های جهان پاک نخواهد شد.
انتهای پیام/
1- قطعاً و بی شک افت مشارکت به عملکرد نابسامان اقتصادی دولت روحانی و به ویژه سوء مدیریت و بی تدبیری شخص رئیس جمهور در نحوه اجراء قیمت بنزین ارتباط مستقیم دارد. اولین روایت معتبر در خوانش علل افت مشارکت به وضعیت اقتصادی مردم، گرانی ها، گرانی بنزین و کاهش سرمایه اجتماعی دولت روحانی باز می گردد. آقای روحانی حتماً از پایگاه اجتماعی خود اطلاع دقیق دارد و متأسفیم که رئیس جمهور کشور در چنین وضعیتی از نامحبوبی قرار دارد.
2- ضعف مجلس فعلی نیز عامل مهمی است. از نظر مردم، مجلس در هر حال حاضر در رأس امور نیست و به عنوان نمونه در دو بزنگاه مهم سال های اخیر یعنی تصویب برجام و گرانی بنزین، مجلس تقریباً کاره ای نبوده و نهادی غیر جدی و غیر رسمی تلقی شده است.
3- تصویر مردم از نمایندگان مجلس چیست؟ «عده ای آدم که به منابع قدرت و ثروت وصل شده اند و بعضاً مشغول چاق کردن اطرافیان و باند خود هستند و نوعاً درکی از دردهای مردم ندارند و برای مسائل کشور راه حلی ارائه نمی دهند.» تصویر مردم از نمایندگان، دیالمه، آیت و نمایندگان دهه شصت نیست. ردصلاحیت بیش از هفتاد نماینده فعلی به دلایل اخلاقی و مالی نیز این تصویر منفی را تقویت کرد.
4- همیشه در پایان و میانه دولت غربگرایان و اصلاح طلبان، ناکارآمدی ها، بی تدبیری ها و اشرافیت ها، مردم را دلسرد کرده است. در انتخابات مجلس هفتم و شورای شهر دوم در سال های پایانی دوره اصلاحات (81 تا 83)، پایینترین مشارکت ها را شاهد هستیم. بالعکس در میانه و پایان دولت انقلابی مشارکت، جهش خوبی داشته است.
تحلیل آماری اجمالی از میزان مشارکت در انتخابات ادوار مجلس
در زمان روی کار بودن یک دولت، مشارکت در اولین انتخابات مجلس آن دولت، (یعنی تقریبا یک سال و نیم بعد از روی کار آمدن دولت) ربط مستقیمی به عملکرد آن دولت ندارد و پارامترهای دیگر در آن موثرند. اما در دومین انتخابات مجلس در دوره استقرار یک دولت (یعنی دوره دوم آن دولت) مشارکت کاملا از عملکرد دولت مستقر و رضایت مردم از آن عملکرد تاثیر می پذیرد. از سوی دیگر ناکارآمدترین دولتها در رفع مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم دولتهای هشتم و دوازدهم بوده اند.
با توجه به این مقدمه، بررسی میزان مشارکت در انتخابات مجلس ادوار مختلف نکات قابل توجهی به دست می دهد:
در هر دو دولت اصلاح طلب (اصلاحات و اعتدال):
اولاً؛ میزان مشارکت مردم در انتخابات مجلس در دور دوم، پایین تر از دور اول بوده است.
دولت اصلاحات: مجلس ششم 67 درصد/ مجلس هفتم 51 درصد (رکورد پایین ترین مشارکت تا قبل از انتخابات امسال)
دولت اعتدال: مجلس دهم: 62 درصد/ مجلس یازدهم 42 درصد
این در شرایطی است که در دولتهای احمدی نژاد و هاشمی دقیقا برعکس بوده و مشارکت مردم در دومین انتخابات مجلس در زمان دولت مستقر، افزایش داشته است. هم دولت نهم و هم دولت اول هاشمی، در سازندگی و رسیدگی به مناطق محروم موفقترین دولتهای بعد از انقلاب بوده اند.
دولت هاشمی: مجلس چهارم: 58 درصد/ مجلس پنجم 71 درصد
دولت احمدی نژاد: مجلس هشتم: 55 درصد/ مجلس نهم: 64 درصد
ثانیاً؛ پایین ترین میزان مشارکت مردم در انتخابات مجلس مربوط به همین دو دولت بوده است (مجلس اول با توجه به شرایط متفاوت سال 59 در این مقایسه گنجانده نمی شود)
ثالثاً؛ شدیدترین نرخ کاهش مشارکت در انتخابات مجلس در یک دوره نسبت به دوره قبل از آن، باز هم مربوط به همین دو دولت می شود.
دولت اصلاحات: مجلس ششم 67 درصد/ مجلس هفتم 51 درصد؛ در نتیجه کاهش به میزان 16 درصد
دولت روحانی: مجلس دهم 62 درصد/ مجلس یازدهم 42 درصد؛ در نتیجه کاهش به میزان 20 درص
5- جریان رسانه ای دشمن احتمالاً عامل افت مشارکت را به عوامل دیگری مرتبط خواهد کرد و مجدداً آدرس غلط خواهد داد. عوامل موهومی مثل:
الف) کمپین تحریم، و پویش رأی بی رأی که توسط ضد انقلاب ایجاد شد
ب) ردصلاحیت ها و رقابتی نبودن انتخابات
ج) ماجرای بی اعتمادی مردم به نظام بدلیل اتفاقات مرتبط با هواپیمای اکراینی
د) عدم نقش آفرینی اصلاح طلبان در گرم کردن فضا
هر 4 گزاره فوق آدرس غلط دادن است. مشارکت بی نظیر مردم در تشییع سردار مقاومت حاج قاسم سلیمانی و در راهپیمایی 22 بهمن امسال، گذاره القایی و جعلی بی اعتمادی مردم به نظام اسلامی را قاطعانه رد می کند. گزاره دوم و چهارم که از اساس دروغ است و در تهران به شکل واضح و در کل کشور و در اکثر حوزه های انتخابیه جریان دولت و اطلاح طلبان کاندیدای اختصاصی داشته اند و امکان رقابت وجود داشته است. نخبگان کشور باید فوراً روایت جعلی دشمن را خنثی کنند و روایت های القایی را با عدد و رقم و مستندات بی اعتبار کنند. بی اعتبار سازی روایت دشمن در ساعات اولیه مهم است.
بی شک بازندگان گفتمانی و روشی این انتخابات؛ اصلاح طلبان، تکرار کنندگان، فتنه گران و اعتدال گرایان هستند و طبعا نمیتوانند ژست پیروز به خود بگیرند.
6- بخشی از افت نسبی مشارکت به بی انگیزگی و بی رغبتی طبقه مستضعف و جنوب شهری برمی گردد که ربط مستقیم با سفره، اقتصاد، یخچال، دخل و خرج اقتصاد و معشیت دارد و دولت روحانی مسئول مستقیم آن در شش سال گذشته است.
7- بسیاری از مردم در نظر سنجی ها و افکار سنجی ها اعلام کرده اند از دو جریان فعلی سیاسی کشور دلزده بودند و منتظر ظهور و بروز و نمود جریان سوم بودند. متأسفانه برای این طیف از مردم تدارک تدبیر در مصداق، ادبیات و گفتمان نشد. (43% مردم گفته بودند به این دو جریان رأی نمی دهیم)
8- طبق نظر سنجی های دقیق امسال، ماجرای بنزین، مشارکت را حدود 15% کاهش داده بود. این زخم، ترمیم نشد و از مردم عذر خواهی نشد. قصه بنزین به تنهایی نقش مستقیم در این افت دارد.
9- در نظر سنجی ها و استقرائات میدانی، 2 عنصر سیاسی کشور از بقیه تأثیر گذارتر هستند، آیت الله رئیسی و احمدی نژاد. آقای رئیسی به دلیل منع قانونی امکان تأثیر گذاری در انتخابات نداشت و احمدی نژاد هم به شکل زیر پوستی و پنهان در برخی حوزه ها فعال بوده ولی در کلان سیاسی کشور ساکت بود و طبعاً فقدان آدم هایی که نقش محرک و مهیج مردم را داشته باشند در کاهش مشارکت موثر است.
10- بدنه موثر جریان انقلابی در رأی سازی، انگیزه های همیشگی را نداشتند. دعوای علنی اصولگرایان که نمود رسانه ای یافته بود بخشی از بدنه را بی انگیزه و بلاتکلیف کرده بود. شخص قالیباف که باید نقش لوکوموتیو گفتمانی جبهه انقلاب را ایفا می کرد بدلیل غلبه شخصیت کارآمد، کاری و عملیاتی اش بر شخصیت گفتمانی اش ، قدرت کشش گفتمانی لازم را نداشت هر چند رأی معنادار و خوب وی در تهران، از تلخی افت نسبی مشارکت، کم کرد.
11- معنا کردن انتخابات و ارائه روایت درست از آن از خود انتخابات مهم تر است. اصلی ترین روایت معقول و منطقی افت مشارکت بدلیل «عملکرد ضعیف اقتصادی دولت» است. هر ادعای دیگر دولتی ها شانتاژ رسانه ای است و مطلقاً اعتبار ندارد.
12- درباره میزان مشارکت باید نتایج را با دنیا مقایسه کرد. عدد مشارکت دوم اسفند در مقایسه با دنیا و کشورهای مدعی دموکراسی عدد خوبی محسوب و پنداشته می شود. در دنیا عدد 30 تا 40% مشارکت مطلوب و استاندارد محسوب می شود. البته عدد 42% در مقایسه با نرم ها و استاندارهای کشور ما افت نگران کننده ای دارد ولی در مقایسه با دنیا یک عدد طبیعی تلقی می شود. مطالعه انتخابات در فرانسه، آمریکا، انگلیس و اکثر کشورهای به اصطلاح مهد دموکراسی این ادعا را ثابت می کند.
13- در برخی حوزه ها افت نسبی مشارکت دلائل خاص منطقه ای داشته است. در رشت و استان گیلان بی تدبیری و سوء مدیریت یک هفته ای دولت در بارش برف سنگین اخیر مردم را عصبانی کرد. در قم و برخی شهر ها شایعه کرونا مردم را خانه نشین کرد. در البرز و خوزستان ماجرای بنزین و اغتشاشات آبان تأثیر شدید منفی گذاشته بود. این زخم ها قابل ترمیم است و البته باید برای آن ها تدبیر فوری نمود ان شاءالله.
نظام امت و امامت همواره به حضور مردم بالیده است این بار نیز بخشی از مردم و ولی نعمتان انقلاب با حضور گرم خود و بخشی از مردم نیز با ابراز ناراحتی خود در قالب تردید در رأی، تکالیف مسئولین را به آن ها یادآوری کرده اند. عقلای نظام باید برای خروج دولت مستقر فعلی از بی عملی، بد عملی، بی حالی و بی تدبیری چاره فوری بیاندیشند. القاء بریدن مردم از نظام اسلامی، خبط استراتژیک و خطای راهبردی است. تصاویر بزرگترین بدرقه جهان در تشییع حاج قاسم سلیمانی، از ذهن و قلب مردم و تحلیل های استراتژیست های جهان پاک نخواهد شد.
انتهای پیام/
نظرات بینندگان