گفتگو با «سعید حسنشاهی» حافظ روشندل قرآن کریم:
چشمِ سر نداشتم اما نور قرآن بر دلم تابید/ همسرم در حفظ قرآن تشویقم میکرد
وقتی بیناییاش را از دست داد، وارد عرصه حفظ قرآن شد و خداوند با این هدایت به چشمانش نوری دوباره بخشید؛ نوری که برایش ارزشمندتر از چشمِ سر بود.
به گزارش شیرازه، ماه مبارک رمضان؛ ماهی که ابتدایش رحمت، میانهاش مغفرت و پایانش آزادى از آتش جهنم است، ماهی که درهاى آسمان در شب اولش باز میشود و تا شب آخر آن بسته نخواهد شد، ماهی که اگر بنده میدانست [چه چیزی در این ماه وجود دارد] آرزو میکرد تمام سال، ماه رمضان باشد.
ماه مبارک رمضان به جهت نزول قرآن کریم در آن و ویژگى هاى منحصرى که دارد در میان ماه هاى سال قمرى برترین ماه است. به همین مناسبت در پایگاه خبری تحلیلی شیرازه بنا داریم هر روز با یکی از حافظان کلام وحی گفتگویی داشته باشیم، مصاحبه های مفصلی که در آن از هر دری صحبت به میان آمده است، از آرزوهای قرآنی حفاظ کل قرآن تا ...
«سعید حسنشاهی» حافظ کل قرآن کریم سال 1372 در ارسنجان فارس به دنیا آمد. چشمان وی به دلیل بیماری مادرزادی کمسو بود و هر روز ضعیف و ضعیفتر میشد تا اینکه سال 1387 روشندل شد.
حسنشاهی پس از اینکه دیگر قادر به دیدن نبود، به لطف خداوند به سوی حفظ قرآن هدایت شد و با وجود سختیهای زیاد در این راه توانست در مؤسسه قرآنی- فرهنگی بیتالاحزان حضرت زهرا (سلام الله علیها) استهبان به مدت یک سال حافظ کل قرآن کریم شود.
وی قرار گرفتن در مسیر حفظ را بزرگ ترین لطف خداوند به خود میداند و میگوید: خداوند متعال مرا در این مسیر قرار داد تا نقصانی در وجودم حس نکنم چرا که بر اساس آیات الهی در حقیقت چشمها کور نیست بلکه دلهایى که در سینههاست کور است. وقتی قرآن میخواندم و سعی بر حفظ آن داشتم به زندگی امیدوارتر شدم و روز به روز حس آرامش در وجودم بیشتر شد.
در ادامه گفتوگوی مشروح با «سعید حسنشاهی» حافظ روشندل قرآن کریم را میخوانیم؛
آقای حسنشاهی شما از زمان تولد روشندل بودید؟
من به دلیل بیماری مادرزادی در کودکی به خوبی نمیدیدم اما به مرور زمان چشمانم ضعیف و ضعیفتر شد تا اینکه دیگر نتوانستم ببینم.
چه سالی بینایی خود را از دست دادید؟
اواخر سال 1387 بود که دیگر چشمانم آنقدر ضعیف شد که نمیتوانستم ببینم.
کسی که از کودکی میتواند ببیند و ناگهان روشندل شود ندیدن زیباییهای الهی برایش سختتر است؛ چگونه با آن کنار آمدید؟
من در تمامی لحظات حضور خدا در زندگیام را حس کردم؛ آنچه به من قوت قلب میداد توکل و امید به الطاف الهی بود. وقتی که بینایی خود را از دست دادم خداوند مرا به سمت قرآن هدایت کرد تا این نقصان را حس نکنم.
با از دست دادن بینایی ظاهری خداوند مرا به دریای بزرگتری سوق داد به طوری که حس نمیکردم چیزی از دست دادهام. خداوند تعبیر زیبایی در قرآن کریم دارد که میفرماید: «أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ یَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَکِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ؛ آیا در زمین گردش نکردهاند تا دلهایى داشته باشند که با آن بیندیشند یا گوشهایى که با آن بشنوند در حقیقت چشمها کور نیست لیکن دلهایى که در سینههاست کور است». حج/ 46 بر اساس این آیه نابینای اصلی کسی است که دلش قدرت خدا را درک نکند.
از دست دادن بیناییام آزمایش الهی است
خداوند متعال در آیه 155 سوره مبارکه «بقره» هم میفرماید: «وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ؛ و قطعا شما را به چیزى از [قبیل] ترس و گرسنگى و کاهشى در اموال و جانها و محصولات مىآزماییم و مژده ده شکیبایان را». این آیه را بارها مرور کردم و به این نتیجه رسیدم که نابینایی من آزمایش الهی است پس باید صبور باشم تا از این امتحان سربلند بیرون بیایم.
در ادامه این آیه هم داریم: «لَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعون؛ کسانى که چون مصیبتى به آنان برسد مىگویند ما از آن خدا هستیم و به سوى او باز مىگردیم»؛ در ادامه هم خداوند درودها و رحمت را شایسته صابران میداند که امیدوارم من با صبر کردن و توکل به خدا شامل مغفرت الهی شوم.
خداوند با هدایت در مسیر حفظ قرآن به چشمانم نوری دوباره بخشید
چه شد که وارد عرصههای قرآنی شدید؟
من در خانواده قرآنی متولد شدم به طوری که خانواده اهمیت بسیاری به امور قرآنی میدادند و پیوسته مرا تشویق به پیشرفت در این عرصه میکردند. اواخر دوران ابتدایی بود که برای نخستینبار در مسابقات قرآن دانشآموزی شرکت کردم؛ حضور در این رقابتها برایم جذابیتی خاص داشت و از همانجا حرکت در این مسیر در وجودم تقویت شد تا اینکه پس از اخذ مدرک دیپلم با مؤسسه بیتالاحزان آشنا شدم و برای حفظ تخصصی قرآن به آنجا رفتم.
وقتی بینایی خود را از دست دادم، وارد عرصه حفظ قرآن شدم و خداوند با این هدایت به چشمانم نوری دوباره بخشید؛ نوری که برایم ارزشمندتر از چشمِ سر بود.
چگونه با مؤسسه بیتالاحزان حضرت زهرا (سلام الله علیها) آشنا شدید؟
یکی از همشهریهایم که در مؤسسه بیتالاحزان حضرت زهرا (سلام الله علیها) حافظ کل قرآن شده بود من را با این مؤسسه آشنا کرد و از آن پس با تشویق و حمایتهای خانواده به استهبان رفتم تا بتوانم در این مؤسسه شبانهروزی حفظ قرآن کریم را انجام دهم.
کلاسهای حفظ یک ساله قرآن بیتالاحزان برای آقایان در روستای لایخرمی از توابع شهرستان قرآنی استهبان بود که فضای واقعاً بینظیری داشت چرا که ساختمان آن در بین باغی زیبا ساخته شده بود و ما میتوانستیم برای حفظ آیات الهی به این فضای معنوی برویم.
حفظ قرآن با قلم نوری/ شیرینی حفظ سختیها را از یاد میبرد
چه سالی حفظ تخصصی قرآن را آغاز کردید؟
بنده تیرماه سال 1390 در مؤسسه بیتالاحزان حضرت زهرا(سلام الله علیها) حفظ قرآن را آغاز کردم و تیر ماه 1391 نیز حافظ کل قرآن کریم شدم. یعنی در یک سال کل آیات الهی را حفظ کردم.
شما با چه شیوهای قرآن را حفظ کردید؟
من برای حفظ قرآن از روی مصحف شریف نمیتوانستم بخوانم به همین دلیل از قلمنوری استفاده میکردم. این نوع خواندن در کنار سختیها برایم حسنهای بسیاری داشت چون وقتی با صوت استاد منشاوی آیات الهی را گوش میدادم، نه تنها بهتر حفظ میکردم بلکه تجوید، صوت و لحن و نوع ادای حروف هم بهتر میشد.
با این روش در حفظ قرآن از سایر همکلاسیهای خود عقبتر نمیافتادید؟
اوایل که هنوز این نوع حفظ کردن برایم جا نیفتاده بود با مشکلاتی مواجه بودم به طوری که نمیتوانستم همگام با همکلاسهایم پیش روم اما پس از مدتی کوتاه به راحتی با این روش حفظ میکردم و اصلا هم عقب نمیافتادم.
در کنار اینها من در دوران آزمایشی حفظ یک ساله قرآن تلاش زیادی کردم تا بتوانم این گونه قرآن را حفظ کنم به طوری که اوایل باید نیمصفحه و پس از آن 2 صفحه حفظ میکردم که به لطف خداوند در این زمینه هم موفق شدم.
البته سختیهایی هم داشت اما میگویند: «هر که طاووس خواهد، جور هندوستان کشد» بنابراین اگر چیز بزرگی بخواهیم باید سختی هم بکشیم اما من آنقدر حفظ قرآن و قرارگرفتن در این مسیر برایم شیرین بود که سختیها را حس نمیکردم.
در فضای مدارس شبانهروزی حفظ قرآن با قلم نوری سخت نبود؟ سایر قرآنآموزان اعتراضی به شما نمیکردند؟
من برای اینکه سایر افراد اذیت نشوند بیشتر در محیطی خارج از مؤسسه میرفتم و قرآن را حفظ میکردم. در اطراف مؤسسه فضای سبز و معنوی خوبی بود که حس آرامش خاصی به من میداد به همین دلیل اکثر اوقات به انجا میرفتم و در کنار لذت بردن از طبیعت و مخلوقات الهی به حفظ کلام وحی میپرداختم.
وقتی هم که در مؤسسه بودم از هدفون استفاده میکردم تا خللی در برنامه و روند حفظ سایر افراد ایجاد نشود. برای اینکه بفهمم خداوند برای داشتن زندگی سعادتمند از من چه میخواهد مصمم به حفظ قرآن شدم
شما با وجود اینکه روشندل بودید حفظ قرآن را با وجود سختیهای فراوان ادامه دادید؛ هدف شما از حفظ چه بود؟
از 124 هزار پیامبر پنج پیامبر اولوالعزم هستند و در این میان آخرین و کاملترین کتاب آسمانی یعنی قرآن کریم بر قلب نازنین حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده است که در آن برنامه تمامی ابعاد زندگی بشر قرار گرفته است.
خداوند در قرآن به انسان بایدها و نبایدها را یادآوری میکند بنابراین شایسته است افراد کتابی را که در آن کلام خداست بخوانند و برای عملیاتی کردن آن تلاش کنند؛ این اقدام نیازمند حرکت در مسیر قرآنی به ویژه حفظ است بنابراین من هم برای اینکه بفهمم خداوند برای داشتن زندگی سعادتمند از من چه میخواهد مصمم به حفظ قرآن شدم.
در کنار اینها من وقتی اقدام به حفظ کردم از بینایی بصری بهرهمند نبودم اما به نظر من اگر کسی عظمت قرآن را درک کند به طور حتم به این سمت میرود چرا که خداوند متعال همان طور که در قرآن هم آمده صفاتی همچون حکیم، مبین، عظیم و علیم دارد که اگر ما ذرهای به عمق آن توجه کنیم در این مسیر قرار گرفته و پیشرفت میکنیم.
حس میکردم در حال تحقق یکی از مطالبات رهبر انقلاب هستم
پس از اینکه حفظ قرآن را به اتمام رساندید، چه کردید؟
سالی که وارد عرصه حفظ شدم رهبر معظم انقلاب اسلامی (دامت برکاته) مطالبه تربیت 10 میلیون حافظ قرآن را کردند؛ بنابراین من هم با اشتیاق بیشتری حفظ قرآن را آغاز کرده و آن را ادامه دادم چرا که حس میکردم در حال تحقق یکی از مطالبات رهبرم هستم. پس از اینکه حفظ قرآن را به اتمام رساندم هم سعی کردم برای پیشرفت در این عرصه تلاش کنم.
اعتقاد دارم هر حافظ قرآن پس از اتمام حفظ باید به شهر خود برگردد و اگر در آنجا کلاس و جلسهای وجود ندارد اقدام به برگزاری جلسات و توسعه آنها کند؛ به همین دلیل من هم پس از حفظ به ارسنجان برگشتم و جلسات شبی با قرآن برگزار کردم تا از این طریق مردم را با قرآن مأنوس کرده و دریچهای به سوی تدبر در آیات الهی به روی آنها باز کنم چرا که توسعه تدبر در قرآن و فهم آیات الهی نیز یکی دیگر از توصیهها و مطالبات مقام معظم رهبری (دامت برکاته) است.
البته یک سال هم در مدرسه شبانهروزی بیتالاحزان حضرت زهرا (سلام الله علیها) تدریس میکردم اما چون برای کارشناسی درس میخواندم نتوانستم ادامه دهم.
از چه روشی برای تدریس حفظ قرآن استفاده میکردید؟
با همان روشی که اساتید خودم آموزش داده بودند تدریس میکردم البته چون نمیتوانستم ببینم برای نمره دهی به قرآنآموزان از لپتاپ استفاده میکردم.
کسی که به آیات الهی عمیق بنگرد حاضر به جدایی از آن نیست
خاطرهای هم از دوران تدریس قران دارید؟
این دوران سراسر خاطره است.قرآنآموزان در مدارس شبانهروزی برای حفظ آیات الهی باید تلاش بسیاری کنند به طوری که به یاد دارم خودم روزانه 15 ساعت قرآن میخواندم. وقتی به عنوان استاد به بیتالاحزان رفتم حس خاصی داشتم.
قرآنآموزان صبحها در کلاسها حاضر میشدند و محفوظات خود را تحویل میدادند و بعد دوباره مرور و تمرین و ادامه حفظ؛ این روند تا پاسی از شب ادامه داشت. یک روز در کلاس مشغول تدریس و تحویل گرفتن حفظ قرآنآموزان بودم که ساعت کلاس به پایان رسید یکی از بچهها هنوز در کلاس بود و هر چه صدایش میزدم سرش را بلند نمیکرد تا اینکه بالای سرش رفتم و متوجه شدم که خواب است. او از شوق فراوان تا نزدیک صبح مشغول حفظ بود تا بتواند به خوبی قرآن را حفظ کند و در کلاس حاضر شود و در کلاس خواب رفته بود!
برخی به خاطر سختی حفظ قرآن جرأت ورود به این عرصه را ندارند؛ به نظر شما واقعا حفظ قرآن سخت است؟
حفظ قرآن در کنار سختی، شیرینیهای زیادی دارد؛ اگر کسی وارد عرصه حفظ شود و با عمق وجود در آن تدبر کند به طور حتم حاضر نیست دیگر از آیات الهی جدا شود بلکه آن را در وجودش حفظ و در زندگی عملیاتی میکند.
شما در یک سال حافظ کل قرآن شدید، حفظ یک ساله را به افراد توصیه میکنید؟
حفظ یکساله سختیهای خودش را دارد به طوری که اگر کسی با انگیزه قوی وارد نشود ممکن است در میان راه دچار خستگی شود به همین دلیل این روش حفظ را به همه پیشنهاد نمیکنم چون باید افراد پیشنیازهایی داشته باشند تا در این مسیر موفق شوند.
چه پیشنیازهایی؟
به نظر من باید ابتدا راه قرار گرفتن در این مسیر را بشناسند و آن را ارزیابی کرده و بر اساس استعداد و توانمندیهای خود هدفی متعالی تعیین و برای برآورده شدن هدف خود برنامهریزی کنند. در کنار اینها باید در تمامی لحظات از خدا مدد جویند و به او توکل کنند.
علاوه بر این برای حضور و موفقیت در حفظ یک ساله قرآن کریم افراد نباید مشغولیت ذهنی داشته باشند چرا که وقتی به این مدارس میآیند دیگر فرصتی برای فعالیتهای متفرقه ندارند و تمام زمان خود را باید برای حفظ قرآن بگذارند.
از نخستین حضور خود در رقابتهای تخصصی قرآن بگویید.
مسابقات نقش مهمی در مرور و تمرین محفوظاتم داشت. من در مسابقات مختلفی همچون اداره کار و بهزیستی و اوقاف رتبه آوردم که آخرینبار هم سال گذشته در مسابقات سراسری قران اوقاف در رشته حفظ 20 جزء رتبه چهارم را کسب کردم.
روزانه برای تثبیت محفوظات خود چقدر زمان میگذارید؟
به صورت متغیر مرور میکنم؛ گاهی چند صفحه و گاهی هم دو جزء میخوانم. برخی اوقات نیز به همراه همسرم به مرور و تمرین میپردازم.
در مؤسسه حفظ با همسرم آشنا شدم/ همسرم در حفظ قرآن تشویقم میکرد
درباره زندگی شخصی خودتان بگویید. همسرتان هم حافظ قرآن است؛ چگونه با او آشنا شدید؟
مدتی پس از اینکه وارد مؤسسه بیتالاحزان حضرت زهرا (سلام الله علیها) شدم جشن فارغالتحفیظی دورههای قبل برگزار شد. ما برای تشویق به ادامه حفظ در این جشن شرکت کردیم که در آنجا با خانم الهه توانگر آشنا شدم. پس از آن متوجه شدم که ایشان از هممحلیهای ما در ارسنجان است و با آشنایی خانوادهها ما با هم ازدواج کردیم.
آن زمان چند سال داشتید؟
18 ساله بودم که عقد کردیم. آن موقع (بهار سال 1391) من حافظ 20 جزء از قرآن بودم اما همسرم حفظ قرآن را به اتمام رسانده بود.
البته ازدواج و حضور در مدارس شبانهروزی حفظ قرآن واقعا سخت بود تا جایی که به یاد دارم یک روز که با دوستم از شیراز به روستای لایخرمی استهبان میآمدم به دوستم گفتم که از داستان ازدواجم به اساتید چیزی نگوید چرا که در سختترین برهه حفظ بودم و اساتید ممکن بود فکر کنند با این کار خللی در حفظم پیش میآید. همان موقع سوار ماشینی شدیم و من درباره ازدواجم صحبت میکردم وقتی به مدرسه حفظ رسیدیم متوجه شدم کسی که ما را تا روستا رسانده استادمان است که میخواستم چیزی از ازدواجم نداند!!
همسرتان چقدر شما را در ادامه حفظ و تثبیت محفوظاتتان کمک میکرد؟
همسرم همواره مرا تشویق میکرد به طوری که میتوانم بگویم بعد از حمایتهای خانوادهها برای ورود به حفظ، همسرم نقش مهمی در تشویقم به ادامه راه داشت.
ما وقتی ازدواج کردیم ماه عسل به زیارت امام رضا (علیه السلام) رفتیم و 10 شب از ماه رمضان و شب احیا را در آنجا بودیم که این زیارت یکی از ناب ترین زیارتهایی بود که رفته بودم. بعد از آن اربعین به کربلا و بعد هم به عمره رفتیم.
شما چند خواهر و برادر دارید؟
من فقط یک خواهر کوچک تر از خود دارم که به لطف خداوند او هم در عرصه حفظ قرار گرفته و هم اکنون حافظ قرآن کریم است. البته خواهرم در مؤسسه حفظ نمیکند بلکه در کنار تحصیل اقدام به حفظ کرده است.
حفظ قرآن بهانهای برای تدبر و عمل به آیات الهی است
در انتها اگر صحبتی دارید؛ بفرمایید.
از افرادی که در مسیر حفظ قرآن گام برمی دارند میخواهم به دو نکته توجه کنند؛ یکی اینکه بر قرائت و مرور آیات الهی مداومت داشته باشند به طوری که حتی در نمازها هم به خواندن سورههای مختلف و حتی طولانی بپردازند و دیگر این که قرار گرفتن در این مسیر که موهیتی الهی است را ارج نهند و به دنبال درک عمق آیات الهی، تدبر و عمل به آن باشند.
آن هایی هم که هنوز لزوم حفظ قرآن را درک نکردهاند باید بدانند اگر میخواهند در زندگی مسیر کمال را پیش گیرند راهی بهتر از حفظ کلام وحی نیست چرا که با حفظ قرآن نور و برکتی در زندگی خود حس میکنند که فکرش هم نمیکردند. البته حفظ قرآن بهانهای برای تدبر و عمل به آیات الهی است بنابراین اگر حس میکنند توانایی حفظ را ندارند در زمینههای مفاهیم، تفسیر، قرائت و سایر علوم قرآنی فعالیت کنند چرا که افراد در هر زمینهای از قرآن قدم بزنند دست خالی بر نمیگردند!
نظرات بینندگان