جلسه بیستم تفسیر قرآن استاد سیدعلی خامنه ای؛
جامعه اسلامی چه زمانی پیروز می شود؟
متن پیش رو حاصل چند هفته خوانش و چند هفته خلاصه کردن متن کتاب شریف «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» است. در خلاصهسازی سعی بر این شد تا عبارات و جملات تغییر نکند تا فضا و حال و هوای سخنرانی حفظ شود. امید است تا خواندن خلاصه جلسات، شما را به سَمت خواندن اصل کتاب سوق دهد.
فرجام نبوت
وعده خداوند امیدبخش است یعنی خدای متعال وعده کرده که پیغمبران و عاملان بار امانت رسالت و همه دعوت کنندگان به دین و را در این دنیا بر دشمنانشان پیروز کند و در آخرت هم اجر و ثواب و پاداش به آنها ببخشد.
پس چرا برخی از پیغمبران موفق شدند و برخی خیر؟ جواب در یک جمله کوتاه است: همه جا موفقیتهایی که مردان و رهبران الهی کسب کرده اند در گرو ایمان و صبر خود و یارانشان بوده است و هر جا شکست خوردهاند براساس نداشتن مایه کافی از ایمان و صبر اطرافیانشان بوده است.
"ان جندالله لهم الغالبون" یعنی سپاه ما، جند ما غالب اند. این سخن خدا تخلف ناپذیر است. اگر جایی گویندگان کلمه حق مغلوب شدند بدان "جُند خدا" نبودند. شرایط "جُند خدا" را نداشته اند. جامعه اسلامی آن روزی که «جُند خدا» باشد پیش می رود. روزی که عقب ماند یعنی سپاه خدا نیست. لشکر خدا نیست. شرط پیروزی پیغمبران ایجاد ایمان و یقین کامل در خود و بر سخن خود ایستادن است.
زید بن علی، محمد بن عبدالله، شهید فخ، ابراهیم بن عبدالله با کوتاهی یاران شکست خوردند. اما طاغوتیان میخواهند این فکر به وجود بیاید که هر نهضت حق علیه باطل محکوم به شکست است. زید بن علی حرفش مسلم بود، امام صادق(ع) امضا کرده بود. اما یک سری مردم بهانهجوی نادانِ ناآگاه و مغرضِ تحت تأثیر تبلیغاتِ سوء دشمن، در لحظه لازم او را مخذول کردند. پس حرف حق اگر به حقانیت حرف زید بن علی باشد اما پیروان و طرفدارانش او را تنها بگذارند شکست میخورد. حق با وجودی که حق است به تلاش و کوشش احتیاج دارد.
پس چرا برخی از پیغمبران موفق شدند و برخی خیر؟ جواب در یک جمله کوتاه است: همه جا موفقیتهایی که مردان و رهبران الهی کسب کرده اند در گرو ایمان و صبر خود و یارانشان بوده است و هر جا شکست خوردهاند براساس نداشتن مایه کافی از ایمان و صبر اطرافیانشان بوده است.
"ان جندالله لهم الغالبون" یعنی سپاه ما، جند ما غالب اند. این سخن خدا تخلف ناپذیر است. اگر جایی گویندگان کلمه حق مغلوب شدند بدان "جُند خدا" نبودند. شرایط "جُند خدا" را نداشته اند. جامعه اسلامی آن روزی که «جُند خدا» باشد پیش می رود. روزی که عقب ماند یعنی سپاه خدا نیست. لشکر خدا نیست. شرط پیروزی پیغمبران ایجاد ایمان و یقین کامل در خود و بر سخن خود ایستادن است.
زید بن علی، محمد بن عبدالله، شهید فخ، ابراهیم بن عبدالله با کوتاهی یاران شکست خوردند. اما طاغوتیان میخواهند این فکر به وجود بیاید که هر نهضت حق علیه باطل محکوم به شکست است. زید بن علی حرفش مسلم بود، امام صادق(ع) امضا کرده بود. اما یک سری مردم بهانهجوی نادانِ ناآگاه و مغرضِ تحت تأثیر تبلیغاتِ سوء دشمن، در لحظه لازم او را مخذول کردند. پس حرف حق اگر به حقانیت حرف زید بن علی باشد اما پیروان و طرفدارانش او را تنها بگذارند شکست میخورد. حق با وجودی که حق است به تلاش و کوشش احتیاج دارد.
گمان نکنیم چون حرف ما حق است پس لازم نیست تلاش کنیم؛ چون داعیه ما قرآن است؛ خود قرآن کار را پیش میبرد. حرف حق درست است که حق است اما پذیرش آن را در جهان تلاش و صبر و خون دل خوردن میخواهد.
امام علی(ع) در نهج البلاغه می فرمایند ما در رکاب پیغمبر که بودیم این گونه عمل میکردیم که در میدان جنگ می رفتیم و پدرانمان، فرزندانمان و عمو های خود را که در در جبهه کفر و شرک بودند را می کشتیم. نمی گفتیم این برادر من است این پسر من است. بی دریغ همه را در راه خدا درو می کردیم. بعد که اینها را می کشتیم و برمی گشتیم هم در دل متزلزل نمی شدیم. این مجاهدت ها سبب شد که در کارهای دشوار قاطع تر عمل کنیم و بر دردها و سوزش های مجاهدت صبر کنیم. این قدر مجاهدت کردیم که خدا دید به راستی مسلمانیم و واقعا مومنیم. آن وقت سرکوبی برای دشمنان و نصرت و پیروزی برای ما از سوی خدا نازل شد.
حال در زمان خلافت امیرالمومنین که یکسری آدمِ تنبل و عافیت طلب که برای نرفتن به هر جنگی هزار جور عذر شرعی میآورد؛ با چنین آدم هایی روبرو بود امیرالمومنین: "آدمهای عافیت طلبِ زندگی طلبِ آسایش طلبِ دور از معارف الهی و ضعیف، سست و زبون". امیرالمومنین به آنها میگوید اگر کاری که شما با من می کنید با پیغمبر می کردید پایه ای از پایه های دین بر پا نمی ایستاد.
امام علی(ع) در نهج البلاغه می فرمایند ما در رکاب پیغمبر که بودیم این گونه عمل میکردیم که در میدان جنگ می رفتیم و پدرانمان، فرزندانمان و عمو های خود را که در در جبهه کفر و شرک بودند را می کشتیم. نمی گفتیم این برادر من است این پسر من است. بی دریغ همه را در راه خدا درو می کردیم. بعد که اینها را می کشتیم و برمی گشتیم هم در دل متزلزل نمی شدیم. این مجاهدت ها سبب شد که در کارهای دشوار قاطع تر عمل کنیم و بر دردها و سوزش های مجاهدت صبر کنیم. این قدر مجاهدت کردیم که خدا دید به راستی مسلمانیم و واقعا مومنیم. آن وقت سرکوبی برای دشمنان و نصرت و پیروزی برای ما از سوی خدا نازل شد.
حال در زمان خلافت امیرالمومنین که یکسری آدمِ تنبل و عافیت طلب که برای نرفتن به هر جنگی هزار جور عذر شرعی میآورد؛ با چنین آدم هایی روبرو بود امیرالمومنین: "آدمهای عافیت طلبِ زندگی طلبِ آسایش طلبِ دور از معارف الهی و ضعیف، سست و زبون". امیرالمومنین به آنها میگوید اگر کاری که شما با من می کنید با پیغمبر می کردید پایه ای از پایه های دین بر پا نمی ایستاد.
نظرات بینندگان