جلسه بیست و پنجم تفسیر قرآن استاد سیدعلی خامنه ای؛
از ولایت خدا تا ولایت طاغوت
متن پیش رو حاصل چند هفته خوانش و چند هفته خلاصه کردن متن کتاب شریف «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» است. در خلاصهسازی سعی بر این شد تا عبارات و جملات تغییر نکند تا فضا و حال و هوای سخنرانی حفظ شود. امید است تا خواندن خلاصه جلسات، شما را به سَمت خواندن اصل کتاب سوق دهد.
در پیرامون ولایت
حال ولی جامعه اسلامی کیست؟ ولی واقعی جامعه اسلامی خداست. مومنین جز خدا ولی و یاوری ندارند. خدا حاکم همه امور بشر باید باشد. اما خدای متعال که با آدم روبرو نمیشود تا که امرونهی بکند.
انسانها احتیاج دارند به یک انسانی که بر آنها حکومت بکند و سررشته کارها را به دست بگیرد. آن کس که هر زمان، فرمان و امور را از طرف خدا در دست میگیرد، نامش رسول خداست. پس تنها کسی که حق تحکم دارد خداست و چون خدا حق تحکم دارد و میتواند طبق مصلحت انسان، این حق را به هر کسی بدهد و میدانیم که کار خداوند بیرون از مصلحت نیست و دیکتاتوری و قلدری و زورگویی نیست؛ پس پیغمبرها را خدا مشخص میکند و امام بعد از رسول را خدا معین میکند و آن کسانی را که معیارها و ملاکهای خاصی تطبیق پیدا بکنند، بعد از ائمه معین میکند که اینها حاکم بر جامعه اسلامی هستند. پس ولی را خود خدا معین میکند، خدا ولی است. پیغمبر ولی است. امام ها ولی هستند و آن کسی که با یک معیارها و ملاکهای خاصی تطبیق کند، هم معین شدند برای حکومت و خلافت.
«اطیعو الله و اطیعو الرسول و اولو الامر»؛ منظور از اولیالامر هر کسی که فرمان بدهد نیست و هر کسی که زورش بچربد نیست وگرنه چاقوکش و دزد سر راه هم میشود ولی. شیعه معتقد است که آن کسی ولی است که منشور فرمان را خدا به نام او کرده باشد.
مومن در همه فعالیتهای زندگی بایستی فقط خدا را حاکم و فرمانروا بشناسد و یا هر کسی که خدا به جانشینی خود برگزیده است. اما اگر کسی ولایت خدا را نپذیرد و زیر فرمان غیرخدا برود، اولاً این آدم چه حکمی دارد؟ ثانیاً این کار اسمش چیست؟ ثالثاً نتیجه اش کدام است؟
قرآن کریم هر ولایتی غیر از ولایت خدا را عنوان ولایت طاغوت معرفی کرده است. آن کسی که تحت ولایت خدا نباشد، تحت ولایت طاغوت است. هر کسی انسانها را جوری بار بیاورد، تصرفی روی آنها بکند که اینها با آیین غیرخدا زندگی کنند، این آدم طاغوت است. انسانها باید سر به فرمان خدا باشند. هر چیزی که انسان را از فرمان خدا خارج بکند و موجب شود انسان در مقابل خدا عصیان بورزد، او طاغوت است. این طاغوت گاهی انسان است، گاهی بت است، گاهی جاندار است، گاهی نظام اجتماعی است و گاهی قانون است. البته در آیات قرآنی در کنار ملاء، مترفین و احبار و رهبان، طاغوت آن مقام بالاتر است.
هر کسی که از تحت ولایت خدایی خارج شد، ناگزیر در ولایت طاغوتی و شیطانی وارد شده است. هر ولایت غیرخدایی، ولایت شیطانی و طاغوتی است. آن کسی که تحت فرمان ولی حقیقی زندگی نمیکند، باید بداند که تحت فرمان طاغوت و شیطان زندگی میکند. آن کسی که در ولایت غیرخدا وارد شده آن جراحتهایی که را از گناه و نافرمانی و از بدی و بدبختی بر روح اون نشسته، هرگز التیام نخواهد یافت.
شاید این سوال پیش بیاید که تحت فرمان شیطان و طاغوت زندگی کردن و تن به فرمان او دادن چه مفسده ای دارد؟ جواب این است که اگر تن به ولایت شیطان دادی، شیطان بر تمام انرژیهای سازنده خلاق آفریننده ثمربخش وجود تو مسلط خواهد شد. اگر تن به ولایت طاغوت دادی، تمام نیروها و انرژیها و ابتکارها و استعدادهای تو در قبضه طاغوت واقع میشود و وقتی که در قبضه طاغوت واقع شد، به سود تو به کار نمیافتد، چون سود تو برای طاغوت و شیطان مطرح نیست. برای شیطان خود او مطرح است، مساله او مطرح است، راه او مطرح است. اگر چنانچه در آن راه و با آن مصالح، تو قربانی شدی، دیگر قدرت در اختیار اوست و تو هم که خودت را دادی به دست او، میکشد هرجا که خاطرخواه اوست. آیات قرآن نیز همین مفاهیم را بیان می کند که وقتی خودت زمامت را به شیطان دادی، پس بگذار این زمام در دست شیطان بماند. این سنت ماست. این قانون آفرینش است. از این جا هم که چشم بستی یکسره خواهی رفت به سراغ دوزخ قهر پروردگار و عذاب جاودان الهی.
حال ولی جامعه اسلامی کیست؟ ولی واقعی جامعه اسلامی خداست. مومنین جز خدا ولی و یاوری ندارند. خدا حاکم همه امور بشر باید باشد. اما خدای متعال که با آدم روبرو نمیشود تا که امرونهی بکند.
انسانها احتیاج دارند به یک انسانی که بر آنها حکومت بکند و سررشته کارها را به دست بگیرد. آن کس که هر زمان، فرمان و امور را از طرف خدا در دست میگیرد، نامش رسول خداست. پس تنها کسی که حق تحکم دارد خداست و چون خدا حق تحکم دارد و میتواند طبق مصلحت انسان، این حق را به هر کسی بدهد و میدانیم که کار خداوند بیرون از مصلحت نیست و دیکتاتوری و قلدری و زورگویی نیست؛ پس پیغمبرها را خدا مشخص میکند و امام بعد از رسول را خدا معین میکند و آن کسانی را که معیارها و ملاکهای خاصی تطبیق پیدا بکنند، بعد از ائمه معین میکند که اینها حاکم بر جامعه اسلامی هستند. پس ولی را خود خدا معین میکند، خدا ولی است. پیغمبر ولی است. امام ها ولی هستند و آن کسی که با یک معیارها و ملاکهای خاصی تطبیق کند، هم معین شدند برای حکومت و خلافت.
«اطیعو الله و اطیعو الرسول و اولو الامر»؛ منظور از اولیالامر هر کسی که فرمان بدهد نیست و هر کسی که زورش بچربد نیست وگرنه چاقوکش و دزد سر راه هم میشود ولی. شیعه معتقد است که آن کسی ولی است که منشور فرمان را خدا به نام او کرده باشد.
مومن در همه فعالیتهای زندگی بایستی فقط خدا را حاکم و فرمانروا بشناسد و یا هر کسی که خدا به جانشینی خود برگزیده است. اما اگر کسی ولایت خدا را نپذیرد و زیر فرمان غیرخدا برود، اولاً این آدم چه حکمی دارد؟ ثانیاً این کار اسمش چیست؟ ثالثاً نتیجه اش کدام است؟
قرآن کریم هر ولایتی غیر از ولایت خدا را عنوان ولایت طاغوت معرفی کرده است. آن کسی که تحت ولایت خدا نباشد، تحت ولایت طاغوت است. هر کسی انسانها را جوری بار بیاورد، تصرفی روی آنها بکند که اینها با آیین غیرخدا زندگی کنند، این آدم طاغوت است. انسانها باید سر به فرمان خدا باشند. هر چیزی که انسان را از فرمان خدا خارج بکند و موجب شود انسان در مقابل خدا عصیان بورزد، او طاغوت است. این طاغوت گاهی انسان است، گاهی بت است، گاهی جاندار است، گاهی نظام اجتماعی است و گاهی قانون است. البته در آیات قرآنی در کنار ملاء، مترفین و احبار و رهبان، طاغوت آن مقام بالاتر است.
هر کسی که از تحت ولایت خدایی خارج شد، ناگزیر در ولایت طاغوتی و شیطانی وارد شده است. هر ولایت غیرخدایی، ولایت شیطانی و طاغوتی است. آن کسی که تحت فرمان ولی حقیقی زندگی نمیکند، باید بداند که تحت فرمان طاغوت و شیطان زندگی میکند. آن کسی که در ولایت غیرخدا وارد شده آن جراحتهایی که را از گناه و نافرمانی و از بدی و بدبختی بر روح اون نشسته، هرگز التیام نخواهد یافت.
شاید این سوال پیش بیاید که تحت فرمان شیطان و طاغوت زندگی کردن و تن به فرمان او دادن چه مفسده ای دارد؟ جواب این است که اگر تن به ولایت شیطان دادی، شیطان بر تمام انرژیهای سازنده خلاق آفریننده ثمربخش وجود تو مسلط خواهد شد. اگر تن به ولایت طاغوت دادی، تمام نیروها و انرژیها و ابتکارها و استعدادهای تو در قبضه طاغوت واقع میشود و وقتی که در قبضه طاغوت واقع شد، به سود تو به کار نمیافتد، چون سود تو برای طاغوت و شیطان مطرح نیست. برای شیطان خود او مطرح است، مساله او مطرح است، راه او مطرح است. اگر چنانچه در آن راه و با آن مصالح، تو قربانی شدی، دیگر قدرت در اختیار اوست و تو هم که خودت را دادی به دست او، میکشد هرجا که خاطرخواه اوست. آیات قرآن نیز همین مفاهیم را بیان می کند که وقتی خودت زمامت را به شیطان دادی، پس بگذار این زمام در دست شیطان بماند. این سنت ماست. این قانون آفرینش است. از این جا هم که چشم بستی یکسره خواهی رفت به سراغ دوزخ قهر پروردگار و عذاب جاودان الهی.
نظرات بینندگان