آبادان یازده ۶٠، فیلمی در رسای غربت و اهمیت رسانه
اهمیت رسانه و لزوم توجه به آن در نزاع سخت و نرمی که بر علیه کشور راه افتاده، موضوع مهمی است که بسیاری بر آن صحه گذاشته و در رسایش قلم ها زده اند. اما هر چه بود، در نوشتار و گفتار خلاصه می شد.
تا اینکه توفیقی حاصل شد تا با جمع زیادی از دوستان به تماشای فیلم سینمایی آبادان یازده ۶٠ رفتیم، فیلمی که بیش از روایت داستانی یک جنگ، مستندی از مصیبت هایی بود که در تاریخ معاصر بر کشور وارد شده بود. سکانس هایی حاوی گفتاری تلخ از دقیقاً گفتن های دشمن برای ادامه مصیبت های کشور.
اما آنچه در ذهن رسانه ای نگارنده بیشتر تداعی شد، تقابلی بود در کلام بازیگران فیلم در تعطیلی و باز بودن رادیو آبادان، به عنوان تنهاترین رسانه موجود در زمانه روایت شده فیلم. تقابلی مفهومی بین نظامیان مدافع شهر و تنها فعالان رسانه ای آبادان.
فیلم روایتی است از اهمیت رسانه، اهمیتی که هر چه سکانس ها را بیشتر در می نوردیم، خود را بیشتر به رخ تماشاگر می کشاند. دیگر نه در دیالوگ بازیگران، بلکه در ذهن بیننده نیز پرسیده نمی شود که چرا این جمعیت بجای جنگ با بعثی ها به ادامه کار خود و پخش رادیوئی می پردازند.
فیلم روایتی زیباست از ناگفته ای از جنگ که همیشه در قاب تلوزیون از سنگر و اسلحه و رزمنده ها پخش می شد، اما اکنون روایتی می بینیم از رسانه ای که دیگر ذهن بیننده را چنان می پروراند که اهمیت روی ایر بودن رادیو برایش بیش از حصر آبادان است، چون وجود رسانه، یعنی امید پیروزی در جنگ.
فیلم رساندن کابل برای تعمیر فرستنده رادیو را چون رساندن مهمات به نیروهای خط مقدم می داند که بر خلاف روایت مردانه جنگ، اینبار زنان ایران نیز در خط مقدمند تا اثبات کنند، دفاع زن و مرد و حتی مسلمان و غیر مسلمان نمی شناسد.
باشد که هنر هفتم رسانه ای باشد برای رساندن مظلومیت رسانه که روایت های تاریخی همچون آبادان یازده ۶٠ نشان داد که تا سنگر رسانه فتح نشده است، خاکی فتح نخواهد شد، حتی اگر در حصر باشد، همچون آبادان. و بالعکس تا نتوانیم سنگر رسانه را فتح کنیم، انگار جنگ برده را باخته ایم.
دکتر سید محسن هاشمی
نظرات بینندگان