آوای آرامش/ از دردودل تا مشاوره آرامش پلیس فارس؛
از ازدواج زودهنگام تا تلافی هیجانی
چند ماه قبل با پسری آشنا شدم که هفت سال از خودم بزرگتر بود سریعا به او وابسته شدم، محبتهایی را که نیاز داشتم از سمت او به دست می آوردم، به اصرار مادرم ما ظرف یک ماه عقد کردیم و چون خانواده همسرم با ازدواج ما موافق نبودند، به ماه عسل اکتفا کردیم.
به گزارش سرویس اجتماعی شیرازه، دختر نوجوانی با چهره خندان به همراه پسر لاغر اندامی که یک دستش را زیر کاپشنش پنهان کرده بود وارد اتاق مشاوره کلانتری شدند. مشاور كلانتري آنها را به نشستن دعوت كرد و علت مراجعه آنها را پرسيد.
دختر جوان اين چنین آغاز کرد که 15 سال دارم و تا کلاس نهم بیشتر درس نخواندم، 7 سالم بود كه پدرم فوت کرد. من ماندم و مادرم و خواهرم که 22 سال دارد. بعد از فوت پدرم همه مردانِ فامیل بابای من شدند از آنجایی که ما در شهرستان آباده زندگی می کنیم و آنجا مردان خیلی غیرتی و سنتی هستند، هر کدام از مردان فامیل به خودش اجازه میدادند که هر طور دوست دارد با من و خواهرم رفتار کنند.
حتی چندین مرتبه از دست اقوام كتك خوردم ولي مادرم سکوت می کرد و حق را به آنها می داد هیچوقت اجازه نداشتم نظرم را بیان کنم، یا احساسم را بروز بدهم، خانه حکم جهنم داشت، دلم می خواست فرصتی پیدا کنم و از خانه فرار کنم تا اینکه خواهرم ازدواج کرد و گفت از این خانه راحت شدم. همین جرقهای در ذهن من ایجاد کرد که پس من هم بايد ازدواج کنم.
چند ماه قبل با پسری آشنا شدم که هفت سال از خودم بزرگتر بود سریعا به او وابسته شدم. محبتهایی را که نیاز داشتم از سمت او به دست می آوردم. به اصرار مادرم ما ظرف یک ماه عقد کردیم و چون خانواده همسرم با ازدواج ما موافق نبودند، به ماه عسل اکتفا کردیم.
اما بعد از ازدواج، زياد با هم جر و بحث داشتیم اصلا همدیگر را نمي شناختيم. دلم مي خواست با دوستانم بیرون بروم، آزاد باشم ولي همسرم افكار و رفتارش با من فرق داشت. انتظارات همسرم رو نمیتوانستم برآورده کنم.
یک بار که قهر کردم به شهرستان آباده رفتم. شوهرم توسط یکی از دوستانش با دختری تماس داشته که من متوجه شدم و تصمیم گرفتم تلافی کنم. من هم با یکی از دوستان همسرم دوست شدم. يك ماهی از ارتباطمان گذشت که همسرم متوجه شد و کار به کتک کاری و فحاشی کشید.
من هم برای دفاع از خودم چاقویی به دست گرفتم و با چاقو دست شوهرم را پاره کردم شوهرم سریعا با خانوادهاش تماس گرفت و او را فورا به بیمارستان انتقال دادند. حالا خانواده شوهرم با من کاملا دشمن شدهاند و نمیدانم آیا شوهرم مرا میپذیرد یا نه.
نظر مشاور
نجمه ودیعی، کارشناس ارشد روانشناسی و مشاور کلانتری 28 صدرا شيراز در این خصوص نوشت: متاسفانه یکی از مشکلاتی که در جامعه وجود دارد ازدواج در سنین پایین است که از قدیمالایام تاکنون در در بین برخی خانواده ها رواج دارد .امروز و در دنیای مدرن که خواست و اراده ها در تشکیل خانواده عامل اصلی است، هنوز برخی دیدگاههای سنتی از جمله زودتر سر و سامان دادن فرزندان و حفظ و مصونیت فرزندان به خصوص دختران با ازدواجهای زودهنگام را شاهد هستیم.
ازدواجهایی که در آن سن دختر و پسر برای تشکیل زندگی کم است، با ناسازگاری ها و اختلافات بسیاری رو به رو است، زیرا آنها هنوز به رشد ذهنی، عاطفی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... کافی برای ازدواج نرسیدهاند و برای یک زندگی موفق و پیروز مهارت های لازم را به دست نیاوردهاند.
از جمله مشکلات افرادي كه در سن پایین ازدواج می کنند، یاس و ناامیدی است زیرا آنها بعد از مدتی در جمع دوستان و همسالان مجرد خود قرار می گیرند فکر می کنند موقعیتهای زندگی مجردی را با ازدواج از دست داده اند و این احساس بر آنان غلبه میکند.
یکی دیگر از مشکلاتی که با ازدواج در سن کم برای افراد به ویژه مردان به وجود می آید، پشیمانی از ازدواج و انتخاب همسر و نارضایتی از اوست زیرا اینگونه افراد در سنین نوجوانی هنوز به ثبات عاطفی لازم نرسیده اند و در انتخاب خود عاقلانه تصمیم نگرفتهاند.
آنها بعد از گذشت چندین سال از زندگی مشترک خود میگویند: من آن زمان تجربه کافی نداشتم اما الان به دلیل تغییر نگرش ها و رشد فکری سلیقهام عوض شده و انتظارات دیگری از همسرم دارم ازدواج زود هنگام یا همان ازدواج پایین تر از سن بلوغ، خود به نوعی پا گذاشتن بر روی خطوط اصولی تشکیل یک خانواده پایدار به شمار می رود . فقدان رشد و بلوغ کافی در تصمیم گیری افراد و خانواده، دخالت خانوادهها در تصمیم گیری، خرده فرهنگ در برخی روستاها و باور تربیتی سنتی، ناتوانی در تحلیل عشق و مسولیت پذیری در ازدواج ، فرهنگ حق خواستگاری با مردان، از جمله دلایل ازدواج در سنین پایین است.
نتیجه ازدواج در سنین پایین که منظور سنین زیر 19 سال است ، پیامدهایی مانند افزایش طلاق، بی وفایی در ازدواج، سردی نسبت به روابط زناشویی، تغییر سلیقه ها و خواسته ها را به همراه دارد.
افرادی که در سن پایین ازدواج می کنند، با فروکش کردن هیجانات نوجوانی و یا افزایش سن فرد و شکل گیری هویت و تمایلات جدید و ثابت ، شاهد " مرگ خاموش و تدریجی احساسات زناشویی " یا به اصطلاح " طلاق عاطفی " خواهند بود. لذا ازدواج برای رسیدن به آرامش است و کسب این آرامش مستلزم خودآگاهی، خود کنترلی و خود واقع بینی است و خانواده ها باید اين مهم را مدنظر قرار داده و فرزندان آنها بدون رسيدن به خودآگاهي و خودبيني در سنين پايين ازدواج نكنند.
آوای آرامش را در شیرازه دنبال کنید.
انتهای پیام/ م
نظرات بینندگان